جلسه هیئت علمی شبکه ملی نخبگان
جلسه هیئت علمی شبکه ملی نخبگان در تاریخ ۲۹ دی ماه ۱۴۰۱ برگزار گردید.
شبکه ملی نخبگان تلاش دارد، تعامل و سازماندهی نخبگان از اقشار و طیف های مختلف جامعه جهت گسترش ادبیات و گفتمان مقاومت و ایجاد بستر تعامل دوجانبه برای دریافت و ارسال پیام بین نخبگان و مجریان عرصه مقاومت ایجاد نماید. این ارتباط در راستای تبیین و ترویج گفتمان مقاومت اسلامی شکل می پذیرد. این شبکه، زمینه ساز ایجاد بستری مناسب برای تعامل هرچه بیشتر با جامعه نخبگان کشور در این حوزه خواهد بود. دراین جلسه محور های زیر ارائه شد و بعد از هر ارایه موضوع به صورت مداخله بین نخبگان به بحث و اشتراک گذاشته شد.
۱-آخرین تحولات رژیم صهیونیستی
۲-بررسی آخرین تحولات جنگ روسیه و اکراین
نشست هیئت علمی شبکه ملی نخبگان در تاریخ ۲۹ دیماه ۱۴۰۱ با حضور اساتید این شبکه برگزار گردید. اساتید در این نشست حول محورهای بررسی وضعیت رژیم صهیونیستی و آخرین تحولات جنگ اکراین دیدگاه خود را عنوان نموده و با یکدیگر به تبادل نظر پرداختند.
نابسمانیهای داخلی رژیم صهیونیستی ریشه در وضعیت شکلگیری دولت نتانیاهو دارد.
در حال حاضر، در اسرائیل دولتی با یک ترکیب ناهمگون در داخل، منطقه و حتی با محیط بینالملل تشکیل شده است. سه جریان در این دولت شکل گرفته که شامل تندروهای دینی، تندروهای قومی و خود نتانیاهو میباشد.
گروههای تندرو مذهبی مثل حزب شاس بیشتر به دنبال یهودیسازی بیتالمقدس و شهر قدس میباشند. یعنی میخواهند کمکم مردم فلسطین را آواره و خانههایشان را خراب کنند و ترکیب جمعیتی را کاملاً بر هم بزنند و اماکن مقدس را غصب کنند. مذهبیهای یهود به دنبال این کار هستند.
کار قومیهای تندرو از جمله آقای اسموتریچ و بنگویر بیشتر تحدید کرانه باختری بهشکل خاص و شمال اسرائیل، ناصره، طبریا، صفر و جنوب (صحرای نقب) است. یهودیها در سال ۴۸٫م فلسطینیها را از حیفا، یافا، تلآویو و جاهای مختلف دیگر بیرون کردند و مناطق شمال یا جنوب را به آنان عرضه داشتند، البته از آنجاییکه جنوب چندان قابل زیست نیست، فلسطینیها کمتر به جنوب میرفتند.
درنهایت نتانیاهو به دنبال عادیسازی روابط با دیگر کشورها بوده و مقابله با ایران هستهای را در دستور کار خود دارد. لذا نتانیاهو خودش مسئلة عادیسازی را دنبال میکند و دو هدف بعدی، یعنی «تحدید قدس» و «تحدید کرانه باختری»، بهعلاوة «قسمت شمال فلسطین» (منطقه الجلیل) و «قسمت جنوب» (صحرای نقب) توسط گروههای تندرو مذهبی و قومیهای تندرو دنبال میشود تا شهرکهای صهیونیستی را گسترش دهند.
نتانیاهو به واسطه اختلافات موجود با دو گروه دیگر در داخل با مشکل مواجه است. او هم مشکل داخلی در حکومت و با رقبا دارد، هم با محیط پیرامونی مشکل دارد. او میخواهد دنبال عادیسازی برود، اما با این عملکرد داخلیها، نمیتواند کشورهای عربی و منطقه را برای عادیسازی تشویق کند. به مشکلات وی، اختلافات با محیط بینالملل؛ بالاخره اتحادیه اروپا از روی ظاهرسازی، نفاق و… از تشکیل دو دولت حمایت کرده و اعلام داشته کرانه باختری و غزه به فلسطینیها واگذار شود؛ و اختلاف با اردن را باید افزود.
مرحوم محتشمی حدود ۱۰ سال گذشته عنوان نمود که آنچه از اختلافات درون این رژیم میبینیم نشان از فروپاشی این رژیم است و علامت دموکراسی یا جزئی از آن نیست. امروز یهودیهای ۴۸ تظاهرات میکنند و یهودیهای شهرکنشین در کرانه باختری را بهعنوان اشغالگر میشناسند. میگویند آنهایی که در کرانه باختری هستند، اشغالگرند. توماس فریدمن میگوید الان اسرائیل یک هویت جدید پیدا کرده است: «اشغال در اشغال»؛ اشغالگر ۴۸ بوده، اشغالگر ۶۷ هم دارد میشود. خودشان برضد شهرکنشینهای ۶۷ (کرانه باختری) تظاهرات میکنند و میگویند شما اشغالگر هستید و امنیت ما را از بین بردهاید.
آخرین وضعیت جنگ اوکراین و روسیه از چهار منظر جغرافیایی، نظامی، اقتصادی و سیاسی.
آخرین تحول مهم جغرافیایی الحاق چهار منطقه دونتسک، لوهانسک، خرسون و ژاپروژیا بود. روسها عملاً توانستند در همهپرسیای که در ۲۳ سپتامبر برگزار کردند، چهار منطقه را به سرزمین خود ملحق کنند. اکنون روسها بر حدود یکچهارم اوکراین مسلط شدهاند. به نظر میرسد اولین برنامهشان تسلط بر شهرهای حاشیۀ دریای سیاهِ اوکراین است.
در حوزه نظامی، مشکلات و گزارشهایی که درباره مسائل لجستیکی و پشتیبانی روسها در روزهای اول جنگ منتشر میشد، رفع شد، منابع غربی هم بر آن تأکید دارند. کاری که روسها در شهر سولدار کردند این بود که یک تغییر تاکتیکی در حوزه جنگی دادند و آن هم وارد کردن گروه واگنر بود. وارد شدن گروه واگنر نشان میدهد که روسها بهجای تمرکز بر جنگهای کلاسیک، بهشکل جدیتر روی جنگهای نامنظم و جنگهای شهری و چریکی کار میکنند. در طرف مقابل کمکهای نظامی غرب به اوکراین همچنان ادامه دارد. مهمترین کمکها از طرف آمریکا صورت میگیرد. بر اساس برآوردی که تاکنون شده است، آمریکا ۲۰ میلیارد دلار کمک نظامی و لجستیکی به اوکراین کرده است و قصد دارد در سال جاری هم همین مقدار، به شیوههای مختلف به اوکراین کمک کند.
در حوزه اقتصادی، تحریمها علیه روسیه ادامه دارد. روسیه به اولین کشور تحریمشده با تعداد تحریمهای بالا در جهان تبدیل شده است؛ با این حال مدیریت روسها در حوزه اقتصادی بسیار موفق بوده است و توانستهاند با مدیریت اقتصادی در داخل، از آثار اولیه کاهش ارزش روبل در برابر دلار بکاهند. این کار را با اقداماتی خیلی ساده ولی موفقیتآمیز انجام دادند. البته روسها پیشبینی چنین شرایطی را از سال ۲۰۱۴ داشتند؛ بدین منظور بهشدت به خرید طلا روی آوردند و منابع طلای خود را بهشکل قابل توجهی افزایش دادند. در حوزه اقتصادی همچنان بحث امنیت انرژی و امنیت غذایی دو موضوع خیلی مهمی هستند که کشورهای غربی را درگیر کرده است. در حوزه امنیت انرژی، برخلاف همه تبلیغاتی که میشود، کشورهای غربی در این زمستان سرد، مشکلات بسیار بسیار جدی دارند و با چالشهای جدی دست و پنجه نرم میکنند. در حوزه امنیت غذایی هم این وضعیت بهوجود آمده است. روسها بهصراحت اعلام کردند که غلات خود را به کشورهای غیردوست، یعنی کشورهای غربی، صادر نخواهند کرد. برخی از کشورهای غربی مثل آمریکا و برخی کشورهای اروپایی تقریباً خودکفا هستند و ممکن است خیلی نیازی به غلات صادراتی از روسیه پیدا نکنند؛ ولی مسئله مهم این است که کمبود توزیع و چالشهایی که در زنجیره تأمین بهوجود آمده است باعث افزایش قیمتها در حوزه مواد غذایی شده و تورم درخور توجهی را برای همه کشورهای غربی پدید آورده است.
در حوزه سیاسی، آن تبلیغات و پروپاگاندایی که علیه روسیه از روز اول جنگ یا از ماههای قبل از جنگ آغاز شد، همچنان با شدت و حدت ادامه دارد. البته خیلی از فضاسازیهای رسانهای که علیه روسیه انجام میشد، تا حد زیادی رنگ باخته است. وقتی که خیلی از دروغپردازیهایی را که رسانههای غربی میکردند (برای مثال خبرنگارشان کنار تعدادی جسد میایستاد که برخی از آنها در همان فیلم حرکت میکردند) مشخص شد، کمی در فضای واقعیتر در حوزه رسانه قرار گرفتند؛ با این حال آن تبلیغات و پروپاگاندای ضدروسی همچنان وجود دارد.
بروز اختلاف بین آمریکا و اروپا
در روابط کشورهای غربی با همدیگر هم اختلافهایی پدیدار شده است. این اختلافها از قبل هم وجود داشت. بخشی از این اختلافها بین آمریکا با کشورهایی اروپایی است. کشورهای اروپایی از جنگ ۲۰۱۴ معتقد بودند که آمریکاییها این بحران را در شرق اروپا یعنی در اوکراین ایجاد کردند. برخلاف کشورهای اروپایی که بهعلت مجاورت جغرافیایی، دچار چالشهای جدی میشوند، آمریکاییها بهعلت فاصله جغرافیایی زیاد، تحت تأثیر مستقیم جنگ قرار نمیگیرند. به همین دلیل اروپاییها در آن جنگ سریع میانجیگری کردند و سعی کردند اوضاع را آرام کنند. حتی در سالهای بعد از ۲۰۱۴ تحریمهایی را که علیه روسیه اعمال کرده بودند، نادیده گرفتند و خیلی از آنها را جدی نگرفتند. الان هم این شرایط مجدداً پدیدار شده است؛ یعنی اروپاییها این احساس خطر را میکنند که اگر این جنگ و دامنههای آن گسترش پیدا کند، میتواند کشورهای اروپایی را تحت تأثیر قرار دهد؛ در حالی که آمریکاییها از حیث جغرافیایی از منطقه دور هستند و اساساً دچار چالش جدی در این خصوص نخواهند شد. پس یک اختلاف جدی بین آمریکا و اروپا در سطح کلان وجود دارد، هر چند خیلی در حوزههای رسانهای و تبلیغاتی محسوس نیست.
پیروز جنگ کیست؟
درنهایت هر دو طرف تا اینجای جنگ خود را پیروز تصویر میکنند. پوتین در سخنرانیهای خود گفته بود اوضاع بر وفق مراد پیش میرود. حتی به وضعیت اقتصادی روسیه اشاره کرد که ارزش روبل کم نشده یا خیلی کم نشده است. بیکاری خیلی اتفاق نیفتاده است. تصور غربیها این بود که وضعیت بسیار بد خواهد شد که این اتفاق هم نیفتاد. اما دررابطه با زلنسکی بین کشورهایی اروپایی اختلاف نظر هست. خیلی از اروپاییها معتقدند زلنسکی فرد قابل اتکایی نیست. در آمریکا هم جمهوریخواهان بهشدت ضد زلنسکی و ضد سیاستهای بایدن در کمک مالی به وی فعالیت میکنند.