دومین همایش هم اندیشی نخبگان ملی
مؤسسه مطالعات راهبردی اندیشهسازان نور بنا به رسالت ذاتی خود، در قالب شبکه نخبگان ملی با دعوت از اساتید و نخبگان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به منظور همافزایی عالمانه و تصمیمسازی منسجم در حوزه سیاست خارجی و مسائل منطقهای و بینالمللی در تاریخ ۲ دیماه ۱۴۰۰ دومین همایش شبکه ملی نخبگان را برگزار نمود.
آرمانگرایی، شجاعت و مقاومت جزو خصلتهای مهم بشری بوده و زبونی و عقبنشینی و انفعال در برابر دشمن از منش الهی و انسانی به دور است. بر ما است که مدافع سنتهای خود و آرمانهای عدالتخواهی، ظلمستیزی و دفاع از مظلوم باشیم. همین نگرش در تاریخ و اندیشه است که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را به قهرمان ارزشهای ملی و بینالمللی تبدیل و محبوب قلوب مردم ایران و سایر ملتها نموده است. هدف از برگزاری این همایش، کمک به ادبیات مقاومت، زمینهسازی برای تبادل فکری در میان نخبگان و معرفی «اپلیکیشن» اختصاصی این شبکه بود.
نشست با قرائت کلام الله مجید و پخش سرود ملی آغاز شد در ابتدای جلسه مسئول محترم معاونت اجرایی موسسه ضمن خوشآمد گویی به حضار، فلسفه تشکیل نشست نخبگان و همچنین سین برنامه همایش را اعلام نمودند و سپس مسئول موسسه به شرح اهداف شبکه نخبگان، نحوه فعالیت و چگونگی ارتباط در شبکه ملی و تبیین مکتب حاج قاسم سلیمانی پرداختند. ایشان در ادامه نرم افزار ویژه شبکه نخبگان با نام بوستان و طریقه نصب و استفاده از آن را به مخاطبان معرفی کردند. همچنین اساتید ارجمند آقایان محمد حسن قدیری ابیانه، الیاس واحدی ، غلامرضا بهروزی لک ، سید علی قائم مقامی، جعفر قنادباشی، آقای عبدالله گنجی، سرکار خانم شیدا نیکورَوین، آقای علی محمد اسماعیلی، آقای مجتبی امانی، آقای عماد آبشناس، آقای رضا روستا آزاد و آقای محسن شاطرزاده به ارائه نظرات و پیشنهادات خود در خصوص مسائل منطقه، شبکه نخبگان و اقدامات آینده پرداختند و در پایان دکتر سعدالله زاعی ضمن جمعبندی و تنقیح مباحث مطروحه به گامهای بعدی شبکه نخبگان اشاره داشتند.
آقای سعدالله زارعی:
ایشان ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلامالله علیها) و شهادت حاج حسن ایرلو، سفیر جمهوری اسلامی ایران در یمن و خیر مقدم خدمت اندیشمندان، بزرگان و استادان محترم فرمودند:
در دومین جلسه همایش ملی نخبگان خدمت شما بزرگواران هستیم. انشاءالله بتوانیم به کمک هم در جهت «گفتمان مقاومت»، به تعبیر دیگر «گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی» و تعبیر دقیقتر آن «گفتمان اسلامی» گام برداریم و در سطح ملی نقش خود را در گسترش این ادبیات ایفا کنیم و در سطح منطقهای و بینالمللی هم بهمرور به نقطه اتکا تبدیل شویم.
ابتدا درباره شبکه ملی نخبگان صحبت خواهم کرد و سپس نکاتی درباره سردار شهید سلیمانی حول توضیح مفهوم مکتب سلیمانی عرض خواهم کرد. تابستان گذشته در رابطه با شبکه ملی نخبگان جلسهای برگزار کرده بودیم. این دومین جلسه ما در سال ۱۴۰۰ است. بناست با حضور همه عزیزان شرکتکننده در شبکه نخبگان سالانه دو نشست برگزار کنیم.
اهداف شبکه نخبگان ملی:
شبکه نخبگان با دو هدف برنامهریزی شده است: نخستین هدف، اتصال مجموعههای فکری کشور، استادان دانشگاه و حوزه، پژوهشگران، اندیشمندان و ارباب رسانه به اندیشه مقاومت و جریان مقاومت است تا افرادی که دستاندرکار حوزه مقاومت خاصه نیروی قدس هستند، بتوانند با مجموعههای کارشناسی در کشور هماندیشی داشته باشند و گزارشی از روند کارها و فعالیتها بهدست آورند. بنابراین یک مبنای این شبکه برقراری و ایجاد گفتوگوی منظم و کارآمد بین مسئولان و مدیران عرصه مقاومت با مجموعههای کارشناسی در کشور است.
دومین هدف شبکه، کمک مجموعههای کارشناسی در کشور و استادان صاحبنظر و اندیشه به مسئولان حوزه مقاومت برای تعمیق فعالیتها و اصلاح اشکالات است؛ یعنی یک همافزایی در سطح ملی از سوی دانشگاهها، حوزهها و مراکز نسبت به جریان و فعالیت مقاومت وجود داشته باشد.
طبیعتاً رسیدن به این دو هدف مستلزم برقراری ارتباط فعال بین دستاندرکاران مقاومت و افراد صاحبنظر است تا با ارائه طرحها و انتقادها ما را در این عرصه یاری کنند. به همین منظور دوستان اپلیکیشنی را تهیه کردند تا بتوانیم در سیستم الکترونیکی و اینترنتی با همدیگر گفتوگوهای فعالی داشته باشیم. إنشاءالله روزانه بین دسته اول و دسته دوم ارتباط نزدیکی برقرار خواهیم کرد تا همافزایی فعال و مؤثری در کشور اتفاق بیفتد. کارشناس فنی مؤسسه درباره مختصات فنی این شبکه به دوستان توضیحاتی ارائه خواهند داد.
فعالیتهای شبکه نخبگان ملی:
فعال کردن اعضای هیئت علمی
برای این شبکه، هیئت علمی در نظر گرفتیم که مدتهاست فعال است و ماهانه جلسه برگزار میکند. استادان محترمی که تعدادی از آنها در این جلسه نیز حضور دارند عضو این هیئت علمی هستند و در جلسات شرکت میکنند. قرار است اعضای هیئت علمی برای آماده کردن موضوعاتی که نیاز به کار عمیق فکری دارد، فعالیت بیشتری کنند و طرحی اولیه را در چارچوب مشخصـ تا حدی که در زمان دو، سه هفتهای میسور باشدـ آماده کنند تا بحث فعالی شکل بگیرد. بنابراین یک فعالیت هر روزه با محوریت استادانی که عضو هیئت علمی هستند، بین آن ۱۰ بزرگوار انجام میگیرد که نتیجه آن بحث فعال بین اعضای شبکه خواهد بود.
جمعآوری محتوایی
فعالیت دیگر این مجموعه جمعآوری محتوایی از مهمترین مسائل و تحولات روز در منطقه است. همچنین بستهای بهصورت هفتگی با عنوان نشریه «سبیل» تهیه میکنیم. تاکنون حدود ۱۵۰ جلد از این نشریه تولیده شده است. برخی استادان در جریان این فعالیتها بودند. این نشریه مجموعهای از خبرها و تحلیلها درباره مهمترین تحولات و مسائل منطقه است و بهاختصار به یک موضوع میپردازد. غیر از این موارد هریک از استادان که مایل به ارائه نظر و دیدگاه خود هستند، میتوانند بیان کنند و با سایر دوستان به اشتراک بگذارند.
دستهبندی نظرات اساتید
نکته آخر در این بحث این است که دستکم یک بار در هفته از مباحث استادان خروجی میگیریم و بدون دخالت در گزارهها، آنها را دستهبندی و تنظیم میکنیم و برای دوستان دستاندرکار در این حوزه یعنی برای افراد دسته اول که عرض کردم، ارسال میکنیم.
شخصیتشناسی حاج قاسم سلیمانی:
کم کم به دومین سالگرد شهادت سردار بزرگ، سلیمانی، نزدیک میشویم. عملکرد سردار بزرگ بهقدری پر جلا و جذاب بود که توانست در این دنیای ظلمانی و استکباری که همه امکانات در اختیار دشمن هست، یک جریان جهانی پیروز بهوجود بیاورد. این اتفاق چند جهت را با هم نشان میدهد. یک جهت، درستی و دقیق بودن فکر است. جهت دیگر، درست بودن روشی است که این فکر را به اجرا گذاشته است. جهت دیگر، درستی راهبردها و تاکتیکهایی است که در اینجا به خدمت گرفته شده است. جهت دیگر، درستی هدفگذاریها و نقطههای حرکتی است که مد نظر قرار گرفته و پیش رفته است. همه این موارد کنار هم نشاندهنده درستی افرادی است که در این مسیر در سطح داخلی و خارجی بهکار گرفته شدند و در این میدان ایفای نقش کردند. با اینکه امکانات جبهه مقاومت با جبهه استکباری اصلاً قابل مقایسه نیست، اما مجموعه اینها، فضای جدیدی را در عرصه بینالملل ایجاد کرد.
با توجه به این مسئله مقام معظم رهبری با فراست و دقتی برای این شهید بزرگوار از واژة «مکتب سلیمانی» استفاده کردند. وقتی حضرت آقا این واژه را برای شهید سلیمانی بهکار بردند تعداد زیادی از به کار بردن این واژه خیلی تعجب کردند. عدهای بهدنبال تفسیر و تعبیر این واژه رفتند تا برایشان قابل هضم باشد؛ بنابراین گفتند شهید سلیمانی یک مکتب و شیوه نظامی داشته و منظور آقا از بهکار بردن این واژه، شیوه نظامی شهید سلیمانی بوده است. عدهای دیگر اینگونه تفسیر کردند که شهید سلیمانی پیرو مکتب اسلام است و مراد آقا از بهکار بردن این واژه این بوده که شهید سلیمانی در پیروی از مکتب اسلام شخص شاخصی بودند. عدهای دیگر دوستانه شأن شهید سلیمانی را تنزل دادند و در حد «مرد میدان» تعبیر کردند؛ در حالی که حضرت آقا در یک مکان بسیار رفیعتری از این شهید بزرگ نام برده بود. حضرت آقا در خصوص بهکار بردن این واژه دو هدف را دنبال کرد: نخست، تجلیل و حقشناسی از شخصیت شهید سلیمانی؛ دوم، فراموش نشدن این راه تا کمهمتیها مسیر را مسدود نکند و اوضاع را به قبل برنگرداند. بنابراین حضرت آقا در تجلیل از شهید سلیمانی بهخصوص در خطبه خود در مصلی فرمودند: «سلیمانی یک شخص نبود که در قالب یک شخص دیده شود بلکه در حد یک مکتب بود».
درباره «مکتب» تعابیر و تعاریف مختلفی وجود دارد. بخش عمده این تعریفی که ارائه میکنم وامگرفته از شهید بزرگوار، مطهری است که در کتاب «مقدمهای بر جهانبینی توحیدی» در صفحههای ۴۶ تا ۵۴ بیان کردند. در تعریف «مکتب» گفته شده است: مکتب زیرساخت فکری است که تولیدکننده دانشهاست و بایدها و نبایدهای انسانی را مشخص میکند. دربردارنده جهانبینی و نظام ارزشی است. منبع الهام تکلیفها و مسئولیتهاست. در تعریف دیگر آمده است: مکتب یا ایدئولوژی، طرحی جامع و منسجم است که میخواهد با جهانبینی که میدهد و با دستورالعملهایی که ارائه مینماید، بشر را به طرف کمال و هدفش راهنمایی کند.
درباره مکتب سلیمانی تلاش کردم به تعریفی برسم. تعریف من از مکتب سلیمانی عبارت است از: نمودی از تفکر معنوی بهاجرادرآمده و به موفقیترسیده و مقبولیافته و جهانیشده است. در این تعریف پنج عنصر را مد نظر قرار دادم. یک عنصر، تفکر معنوی است. جنس این مکتب، جنس معنوی، دینی و عرفانی است؛ از جنس مکتبهای بهشدت انسانی، با تعبیری که در اسلام از انسان شده، یک تفکر بنیادیِ معرفتیِ عرفانی است. حقیقتاً سردار سلیمانی بهشدت اهل عرفان و معنویت و خلوص بودند. میتوان به نماز شب ایشان اشاره کرد. در سفرها و مکانهایی که با ایشان بودیم، وقت مبسوطی را برای خواندن نماز شب اختصاص میدادند؛ طوری که نیایش شبانه ایشان حدود دو ساعت طول میکشید. شهید سلیمانی اهتمام زیادی به این مسئله داشت و به جوانها نیز توصیه میکرد نماز شب بخوانند.
ویژگی دیگر توجه به خداوند و مخلوقات خداوند متعال است. نگاه شهید سلیمانی به انسانها نگاهی بهشدت معنوی بود. انسانها را کوچک نمیشمرد. انسانهای خطاکار را تحقیر نمیکرد. این شیوه در زندگی ایشان خیلی برجسته بود. شهید سلیمانی سال ۱۳۷۰ به یکی از مناطق شمال شرق کشور سفر کرده بود. شب را در پایگاه سپاه استراحت کرد. در آن سفر نامهای به آقای سالاری، فرمانده آنجا، نوشت و خطاب کرد: افراد زیردست تو همه یکسان نیستند. خداوند همه را شجاع خلق نکرده و شجاعت به یکسان به افراد داده نشده است. مبادا کسی را بهخاطر شجاع نبودن سرزنش کنی! شهید سلیمانی ۲۸ سال قبل از شهادت این دستخط را برای آن فرمانده نوشت. بنابراین باید به این مسئله توجهی ویژهای داشت. «من هیچی نیستم» در باور ایشان جا افتاده بود.
حجت الإسلام والمسلمین جناب آقای رفیعی میگفت: چند باری سردار سلیمانی از من خواست در مراسم ایام فاطمیه در کرمان حضور پیدا کنم و منبر بروم. ایشان جملهای میگفت و پیگیری نمیکرد و در آخر به حالت گلایه مطرح کرد. من به ایشان گفتم: شما چیزی میگویید و پیگیری نمیکنید. سردار سلیمانی گفت: پیگیری نکردن من دلیل دارد. نمیخواهم تو به خاطر من به کرمان بیایی بلکه میخواهم به خاطر حضرت زهرا(سلامالله علیها) کرمان بیایی. این نشاندهنده دقت، فهم بالا و معنویت ایشان بود.
مکتب سلیمانی و عناصر آن
تفکر معنوی: یک عنصر از این مکتب این تفکر معنوی است که بسیار برجسته است. درباره معنویت سردار سلیمانی میتوان خاطرات زیادی مطرح کرد. ارتباطات فردی معنوی شهید سلیمانی فقط با خانواده شهدا نبود، بلکه با روستایی و شهری نیز چنین رابطهای داشت. سردار سلیمانی مقید بود وقتی به اصفهان میرود یکی از بچههای قدیم لشکر ثارالله را که جانباز بود، ملاقات کند، او را حمام ببرد، ناخنش را کوتاه کند و اگر نیاز به داروی خاصی داشت برایش تهیه کند. ما کمتر مثل شهید سلیمانی عمل میکنیم. در نهایت از احوال آنها جویا میشویم. شهید سلیمانی هر دو هفته یک بار به مزار شهید کاظمی میرفت تا ارتباط با شهدا را حفظ کند. این رفتار بیانگر روحیه معنوی و اشراقی سردار شهید بود.
عنصر اجرایی: دومین عنصر، عنصر اجراییشده است. در جامعه تفکرات معنوی زیاد است. عرفا، علما و بزرگان و حتی غیرعلما از تفکرات معنوی برخوردارند. تعداد کسانی که در مسیر سلوک هستند، در جامعه زیاد است؛ اما اینکه یک تفکر معنوی مبنای حرکت اجتماعی شود و در شخص خلاصه نشود، مسئله دیگری است. بنابراین یک خصوصیت دیگر این تفکر و روش، اجرایی شدن آن است. این آیتی از آیتهای خداوند برای ماست. در واقع حجتی بری ماست. ممکن است خصوصیاتی را از امیرالمؤمنین(ع) بشنویم و بگوییم علی کجا، ما کجا! یا نکته و عملکردی را از یک معصوم ببینیم و بگوییم آنها کجا و ما کجا! تا توجیهی برای کوتاهی کردن در رفتار و عملکردمان داشته باشیم. اما اینجا با فردی غیرمعصوم مواجه هستیم. این فرد غیرمعصوم به درجه شخصیِ اخلاقی رسیده و آن را وارد محیط اجتماعی کرده است. به نظر من، این برای ما یک حجت است. بدون شک روز قیامت ما را با این رویه مجاجه خواهند کرد. بنابراین مسئله اساسی است؛ یعنی میتوان معصوم نبود، اما کارهای بزرگ معنوی در سطح جامعه انجام داد.
موفقیت: سومین عنصر، رسیدن به موفقیت است؛ یعنی چیزی که پایههای محکمی دارد وارد جامعه شود و با موفقیت بزرگ روبهرو شود. این جلوه دیگری از این مسئله است. حقیقتاً اینکه یک انسان یا فرماندهی توانسته با رعایت ظرایف معنوی همزمان در پنج، شش جبهه عظیم (جبهه غزه و فلسطین، عراق، افغانستان، سوریه، یمن و لبنان و جبهههای دیگر که خیلی نمود عینی پیدا نکرده مثل آذربایجان، ونزوئلا، نیجریه و…) که جنگندههای مدرن بیرحمانه و با پوشش سازمان ملل، با قطعنامه ۲۲۱۶، قطعنامه ۱۷۰۵ و امثال آن دارند ملتی را بمباران میکنند و هیچ مانعی جلودار آنها نیست و طرف مقابل هم یک ملت مظلومِ در محاصرۀ گرفتار است، فرماندهی کند و در همه آنها پیروز شود، شگفتآور است. در دنیا سابقه ندارد. حتی در افسانهها هم نیست که چنین صحنهای پیش آمده باشد؛ اما خداوند متعال به یک نفر چنین توفیقی را عنایت کرد. این مسئله خیلی مهم است. نکته درخور توجه برجسته بودن این موفقیت در همه جاست. چند روز پیش معاون وزیر خارجه آمریکا گفت: یمنیها به زودی در یمن به پیروزی میرسند، بر چاههای نفت و موقعیتهای اقتصادی یمن غلبه میکنند، بابالمندب را در اختیار میگیرند. آمریکا باید درباره این مسئله چارهای بیندیشد و بداند زمان در حال گذشتن است. اعتراف یک ابرقدرت در برابر مردم مظلوم، اعتراف خیلی بزرگی است و نباید آن را دستکم گرفت. بنابراین یک جنبه، موفقیت بزرگ این تفکر و رویه است.
مقبولیت: چهارمین عنصر، مقبولیت این اندیشه است. یکی از عناصر ابرقدرتی یک ابرقدرت، عنصر پذیرش و عنصر اخلاقی این قدرت است؛ یعنی کسی اعمال قدرت کند و اعمال قدرت او توسط کسی که بر او اعمال قدرت میشود، پذیرفته شود. این پذیرفتن دو نوع است: تسلیم شدن یا قبول کردن که چنین چیزی درست و طبیعی است. پذیرش رویۀ سردار سلیمانی بین اهل سنت، شیعیان، مسیحیان و دروزیها بهچشم میخورد. در لبنان طایفههای مختلفی از اهل سنت، شیعه و دروزی وجود دارد. اینکه سردار سلیمانی توانست بین همه طوایف و گروههای لبنانی یک جریان مقاومتی تشکیل دهد بیانگر هنر بسیار بالای ایشان بود. فردی مثل میشل عون که به سفارت فرانسه پناهنده شده بود و با سوریه جنگهایی داشت، به پشتیبان محور مقاومت تبدیل شد. بحثی که الان سنیها دارند این است که در انتخابات آینده تعداد زیادی از کرسیها به سنیهای طرفدار مقاومت میرسد. البته همین الان تعدادی از کرسیها را در اختیار دارند. پیشبینی کردند پنج، شش کرسی دیگر به این تعداد اضافه خواهد شد. چطور این موفقیت حاصل شده است؟ عقل و رویه درست، حوصله فراوان و مدارای زیاد دلیل رسیدن به موفقیت بوده است. پس مقبولیت این اندیشه موضوعی است که باید به آن توجه کنیم.
جهانی شدن: ممکن است فکری در یک محیط و جغرافیایی به موفقیت برسد، پذیرفته شود و توسعه پیدا کند؛ اما گاهی ممکن است به مفهوم واقعی کلمه، جهانی شود؛ یعنی جغرافیاها و قارهها را درنوردد و در موقعیتهای دوردست به ثمر نشیند. مثل وضعیتی که در ونزوئلا است. اگر تفکر مقاومت در ونزوئلا ریشه نداشت و اگر پناهی برای دولت ونزوئلا نبود، وضعیت این کشور به هم میریخت. ونزوئلا فشار زیادی متحمل شد. فشار اقتصادی که این کشور تحمل کرد چند برابر فشار اقتصادی بود که ایران تحمل کرد. در آخرین انتحاباتی که برگزار شد بیشترین رأی را جریان نیکلاس مادورو بهدست آورد. تفکر مقاومت به ونزوئلا رسیده که مسلماً در این مسئله، جایگاه سردار سلیمانی در عرصههای مختلف برجسته است.
اینکه چینیها و روسها در عرصه بینالمللی به جمهوری اسلامی ایران و بهطور کلی به جریان مقاومت اعتقاد پیدا کردند بخش عمده آن محصول تفکر، عمل و تعامل سردار سلیمانی بوده است. سردار سلیمانی بهطور منظم با بسیاری از شخصیتهای جهانی مثل آقای پوتین ارتباطات مکاتبهای داشت و مستقیم و غیرمستقیم با آنها جلساتی برگزار میکرد. نمایندگان پوتین مرتباً با سردار سلیمانی در رفت و آمد بودند. این مکتب در بعد جهانی رخنه کرده است و بسیاری از قضایای جهانی را تنظیم میکند و تغییر میدهد. برای مثال ماجرای عراق برای آمریکاییها خیلی راهبردی بود. خطی که آمریکاییها میخواستند از شرق سوریه از اردن تا ترکیه به عمق ۵۰ کیلومتر بکشند و مانع نفوذ زمینی ایران و مقاومت عراق به سوریه شوند و این ارتباط را قطع کنند. حضور آمریکا در سوریه برای تحقق همین هدف بود. سردار سلیمانی دو کار موازی انجام داد: نخست، کار سیاسی؛ دوم، کار نظامی.
حرکت سیاسی سردار سلیمانی با روسیه بود. روسها نسبت به اسرائیلیها تعهد و همپیمانی دارند. حدود یک میلیون و نیم یهودی روس در سرزمینهای فلسطینی ساکن هستند. در مسئله اسرائیل تا حدود زیادی بین آمریکا و روسیه هماهنگی بود. سردار سلیمانی توانست بین نگرش روس و نگرش آمریکا فاصله بیندازد و روسیه را وادار به فشار بر آمریکاییها کند تا درباره این مسئله تجدیدنظر کنند. اگرچه روسها به شکل نیمهانفعالی در این صحنه وارد شدند، اما سردار سلیمانی در عرصه رسانه پرونده روسیه و اسرائیل را از هم جدا کرد و در خیلی صحنهها روسیه به عامل پیامرسان سردار سلیمانی به طرف آمریکایی تبدیل شد تا در این مسئله تجدیدنظر اتفاق بیفتد.
حرکت دوم، حرکت نظامی بود که ایشان با اقدام مبتکرانه، حکیمانه، شجاعانه و پیگیرانه مسئله نظامی را دنبال کردند. روزی که آمریکاییها وارد عراق و سوریه شدند سردار سلیمانی در جلسهای تحلیل کردند و گفتند: مسئله خیلی خطرناکی است. حضور آمریکاییها فقط در منطقهای در شمال رقه نیست بلکه توطئهای در برنامهشان دارند. توطئه آمریکاییها این بود که نواری درست کنند و مانع پیوستن اجزای مقاومت به یکدیگر شوند و مانع شکلگیری موقعیت بهشدت منفی برای رژیم صهیونیستی شوند.
وقتی سردار سلیمانی به نقطه عملیاتی نزدیک شد از طریق روسها هشدار داد، کارهای سیاسی آن را انجام داد و در عین طراحی کرد و گفت باید در طول این خط مرزی یعنی همین عمق ۵۰ کلیومتری سه شکاف ایجاد کنیم و اجازه ندهیم الحاق در بخشها اتفاق بیفتد. سردار سلیمانی این کار را با موفقیت انجام داد. کار به جایی رسید که آمریکاییها که میگفتند حتی اگر نیروی سوری وارد اینجا شود، آن را میزنیم، پیغام دادند که ما حرفی نداریم، فقط به پایگاههای ما حمله نشود. طرح آمریکا از بین رفت. هدف آمریکا بهدست گرفتن چند پایگاه نبود، بلکه برای اجرایی کردن یک راهبرد آمده بود.
یک بخش بعد جهانی شدن، تنظیم نوعی ارتباطات در سیستم بینالمللی بود که هوش و فراست ویژهای طلب میکرد. بخش دیگر، سامان دادن به جبههای بود که بتواند در عرصه جهانی و بینالمللی رقیب نظام سلطه بلکه معارض آن باشد بهشکلی که هویت جدیدی را در جهان در مقابل استکبار و استعمار خلق کند. این مسئله خیلی مهمی بود که سردار سلیمانی با موفقیت از پس آن برآمد. به نظرم روزی که سردار سلیمانی به شهادت رسید، کار ناتمامی نداشت. گویی ایشان در پایان مأموریت به شهادت رسید. چند روز قبل از شهادت از ایشان پرسیدیم در حال حاضر چه برنامهای دارید؟ ایشان گفت: برنامه ما، تثبیت موقعیت است. باید موقعیتها را تثبیت کنیم. امروز هم ادامه همان وضعیت است. امروز در سطح جهانی تعاملات بینالمللی با ایران که سردار سلیمانی پایهگذاری کرده بود، ادامه دارد. تولید قدرت در سطح ملتها در همان مسیر ادامه دارد و پیروزیها ادامه دارد؛ چنان که یمنیها توانستند ظرف یک هفته به بیش از ۱۰ موقعیت سعودیها در جیزان، عسیر، نجران و حتی ریاض حمله کنند. همچنین حدود ۱۰ نقطه در استان مأرب و همزمان در استان شبوه، همزمان در مناطق حدیده و استانهای جنوبی مثل ضالع که دست جریانهای سعودیـ اماراتی است، عملیات کردند. گفته شده است حدود ۳۰ درصد از سه استان سعودی (جیزان، عسیر، نجران) در اختیار یمنیهاست. در جنوب شاهد تخلیه پی در پی پایگاهها از سوی سعودیها و اماراتیها هستیم. هفته گذشته سعودیها در جنوب یمن پنج پایگاه را تخلیه کردند و رفتند. این تفکر جا افتاده است و پیش میرود. به تعبیر من، سردار سلیمانی کاری را نیمهتمام رها نکرد. روزی که به شهادت رسید، کارش را انجام داده بود. این مکتب جا افتاد و جهانی شد. این راه ادامه دارد، فراگیر شده است و پیش میرود.
کارشناس فنی مؤسسه:
اپلیکیشن بوستان: از دو سال پیش که تشکیل شبکه نخبگان ملی در فضای مجازی مطرح شد و در پی شیوع بیماری کرونا، سعی کردیم آن را جدیتر پیگیری کنیم. بر آن شدیم کانالها و گروههای شبکه ملی نخبگان را در یکی از اپلیکیشنهای رایج مثل واتساپ و تلگرام ایجاد کنیم. اما در جمعبندی به این نتیجه رسیدیم که هرچند استفاده از اپلیکیشنهای خارجی، روان و راحت است، اما آنها هم چندین عیب و مشکل دارند. بزرگترین مشکل این است که سرور این شبکههای خارجی در دست ما نیست. برای مثال اگر در اینستاگرام، واتساپ یا تلگرام مطلبی از حاج قاسم گذاشته شود، بلافاصله بلاک میکنند. مشکلاتی که این شبکهها دارند موجب شد بهصورت جدی به این فکر بیفتیم که اپلیکیشن بومی برای خود طراحی کنیم.
برای تهیه یک اپلیکیشن مثل واتساپ که ما خیلی راحت با وارد کردن یک شماره موبایل از آن استفاده میکنیم، بیاغراق میلیاردها دلار هزینه شده است. روند پیشرفت اپلیکیشنهای داخلی هم که سالها از ایجاد آنها میگذرد، کند بوده است. شاید بتوان گفت اکنون نرمافزار ایتا توانسته است جای تلگرام را بگیرد و همان سرویسهایی را که تلگرام ارائه میدهد، در اختیار ما بگذارد. اما همین نرمافزار در ابتدای کار ایرادهای زیادی داشت. همه اپلیکیشنها از این قاعده مستثنی نیستند.
اپلیکیشن «بوستان» برای نصب روی گوشی آماده و قابل استفاده است. اولین گروهی که از این اپلیکیشن استفاده خواهند کرد، جمع نخبگان ملی هستند. این اپلیکیشن مانند اپلیکیشنهای دیگر نقصها و اشکالهایی خواهد داشت. ممکن است ضعفهایی در ابتدای کار داشته باشد. ممکن است این اپلیکیشن برخی امکاناتی را که در تلگرام و واتساپ وجود دارد، نداشته باشد. نباید انتظاراتی که از اپلیکیشنهای دیگر داریم از این اپلیکیشن داشته باشیم. إنشاءالله بهمرور زمان نقصها برطرف خواهد شد. در این اپلیکیشن کانال و گروه درست خواهیم کرد. برنامههایی را برای دوستان در این کانال زمانبندی خواهیم کرد. قاعدتاً بیشتر برنامهها هنگام شب خواهد بود. ساعتهای مشخصی را برای بحث و گفتوگو، ارائه نظر و نشر مطالب دوستان اختصاص خواهیم داد. این اپلیکیشن فعلاً در بازار و گوگل پلی فعال نشده است. تلاش میکنیم در کافه بازار ارائه کنیم و بتوانیم این اپلیکیشن را دانلود کنیم. فعلاً با لینکی که بالای سایت نوشته شده است میتوان این اپلیکیشن را دانلود کرد. لینک دانلود برای گوشیهای اندروید و ios موجود است. نصب اپلیکیشن خیلی راحت است و میتوان مانند سایر اپلیکیشنها با مخاطبین ارتباط گرفت.
سرور اپلیکیشن «بوستان» داخل ایران و در اختیار خودمان است. حتی اگر سرور جهانی قطع شود، این اپلیکیشن فعال است و کار میکند. چون اپلیکیشن در فضای اینترنتی هست، فقط مختص ایران نیست و هر کجای دنیا آن را دانلود کنند، قابل نصب است و کار میکند. تماس صوتی آن فعال است، اما هنوز تماس تصویری آنلاین آن راهاندازی نشده است. البته ارسال فایلهای صوتی و تصویری امکانپذیر است. چنان که گفتم ایتا یک اپلیکیشن ایرانی است که انتظارات ما را مثل اپلیکیشن واتساپ برآورده نمیکند. ایتا مشابه تلگرام است. واتساپ مشابه داخلی ندارد. برنامه ما این است که «بوستان» جایگزین واتساپ در موبایل شود.
آقای محمد حسن قدیری ابیانه:
رسانههای جهان از جمله جهان غرب دست صهیونیستهاست. آنها توانستند در کشورهای مختلف نه فقط غربی (آمریکای لاتین و آمریکا) مسلمانها را دشمنِ مسیحیان و یهودیان را دوستِ مسیحیان نشان دهند؛ در حالی که معجزاتی که راجع به حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) در قرآن ذکر شده حتی در انجیل نیست. یهودیان هیچ اعتقادی به حضرت مسیح و حضرت مریم ندارند و به هیچ معجزهای قائل نیستند و معتقدند که آنها دروغ گفتند. حضرت مریم(س) دروغ گفت که حضرت مسیح(ع) پدر نداشت و اعوذ بالله حضرت مسیح فرزند گناه است. اگر اعتقادات یهودیان را برای مسیحیان بیان کنیم، پدر یهود و صهیونیستها درآمده است.
۱۵۰۰ سال پیش کتابی به نام «تلمود»، کتاب شریعت یهودیها، نوشته است که آن را منتشر نمیکنند. در آن گفته شده غیریهودی «حیوان ناطق» است. نطفه آنها حکم نطفه اسب را دارد و خانه آنها حکم طویله را دارد. اگر دیدید یک مسیحی در چاه افتاده است و کمک میخواهد، گناه است به او کمک کنید و اگر میتوانید سنگی در چاه بیندازید تا بمیرد. ما باید این مطالب را بیان کنیم. من اثر آن را خارج از کشور دیدم. وقتی چند جمله از باورهای یهود را بیان کردم، متوجه بههمریختگی آنها شدم. سپاه قدس باید باورهای یهود را نشر دهد. یکی از عرصهها برای تهاجم همین راه است و خیلی راحت میتوان این کار را کرد. کتاب «تلمود» به زبان عبری و زبانهای دیگر ترجمه شده است که میتوان از آن برای نشر عقاید یهود استفاده کرد. اگر این کار انجام شود، ضربهای محکم و اساسی به صهیونیستها و یهود در سطح جهانی وارد خواهد شد. دوستان باید این مسئله را جدی بگیرند تا تهاجم سازماندهیشده داشته باشیم. به نظرم بهتر است سایتی داشته باشیم و کتاب «تلمود» را به زبانهای مختلف بارگذاری کنیم و از این طریق سخنانمان را رفرنس دهیم. برای مثال در کتاب تلمود نوشته شده است که اگر شما را برای شهادت به دادگاه فرا خواندند، وظیفه شماست به نفع یهودیها قسم دروغ بخورید تا پیروز شود. میتوانیم همین مطلب را برای دادگاهها و دانشکدههای حقوق و سازمانهای وکلا ارسال کنیم تا اگر وکیلی خواست از فرد مسیحی دفاع کند و شاهد آن یهودی بود، به این نوشته در تلمود استناد کند و بگوید ممکن است شاهد دروغ بگوید و شهادت او قابل اعتنا نیست.
آقای غلامرضا بهروزی لک:
چند سال پیش به دانشگاه اندونزی در جاکارتا رفته بودم، در آنجا در مورد آینده و تحولات آینده جهان با محوریت خاورمیانه به زبان انگلیسی صحبت کردم. رئیس دانشکده من و شاگردم، که در مقطع ارشد جامعه المصطفی تحصیل میکرد، را به شام دعوت کرد. در زمان شام هر چه با ایشان تماس گرفتیم، جواب نداد. نزدیک به مغرب با شماره دیگری با ما تماس گرفت و گفت به رستوران حضرموت بیایید، از ایشان علت عدم پاسخ به تلفن را پرسیدیم، او گفت که اگر آمریکاییها بدانند با ایرانیها چنین ارتباطاتی دارد، دیگر اجازه نمیدهند رئیس دانشگاه باشد. این نکته را به این دلیل عرض کردم که شاید در این هماندیشی نخبگانی رویکرد و نگاهی به آینده جهان داشته باشیم که یا رویکرد مهدویت است یا رویکرد آیندهپژوهانه. بهتر است این دو رویکرد ادغام شوند و بین مهدویتپژوهی و آیندهپژوهی نسبتهای منسجمی برقرار کنیم.
آقای سید علی قائم مقامی:
بنده حدود ۴۲ سال است درباره مورد قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی و ترکیه پژوهش میکنم. میخواستم دو مورد خدمت سروران عرض کنم. بحث محیط زیست اروندرود (دجله و فرات) و رود ارس که هر دو از ترکیه سرچشمه میگیرند، بسیار مهم و خطرناک است. متاسفانه وزارت امور خارجه، سازمان محیط زیست ج.ا.ایران و وزارت نیرو هیچ اقدامی در این راستا انجام نداده و نمیدهند. اگر در آینده دشت مغان و هور العظیم کاملاً خشک شود و امنیت قضایی، آبی، ملی و انسانی به خطر بیفتد، هیچ فردی جوابگو نخواهد بود.
آقای جعفر قنادباشی:
در حال حاضر، بزرگترین جنگ، جنگ با افکار عمومی، اعتقادات و باورهاست. طی چند روز گذشته، سه واقعه مختلف رخ داد که بنده تحلیل خوبی از آنها ارائه نکردم، این وقایع عبارتاند از: نام حزبالله در لیست تروریستها، تهدیدات اسرائیل، تصویب شش قطعنامه اسرائیل در مجمع عمومی سازمان ملل. طی ۳۵ سال گذشته، هر ساله در مجمع عمومی بیش از ده قطعنامه با امضای ۱۵۰ کشور علیه اسرائیل تصویب شده است. در هفته گذشته، شش قطعنامه تصویب شد و در هیچ سایت و روزنامهای بهصورت تفصیلی درباره این قطعنامهها توضیح داده نشد. صدا و سیمای ج.ا.ایران نیز سکوت کرد و تحلیلگران منطقه نیز خاورمیانه سکوت کردند.
استرالیا، حزبالله را و انگلیس نیز حماس را گروههایی تروریست خواندند. هیچ تحلیل درستی از این دو موضوع ارائه نشد. زمانی که انگلیس حماس بهعنوان گروهی تروریستی میشناسد، دیگر کسی اجازه ندارد پرچم این گروه را در لندن بالا ببرد؛ زیرا او نیز تروریست و مجرم شناخته میشود و حدود ده سال به زندان خواهد رفت. در استرالیا نیز دیگر کسی اجازه ندارد پرچم حزبالله را بالا ببرد. این مسئله، بسیار انفعالی بود؛ زیرا در زمان نبرد شمشیر قدس، از استرالیا تا میشیگان آمریکا تظاهرات انجام شد و دو هفته بعد از آن جنگ حدود هفت رسانه تعطیل شد. سید حسن نصرالله نیز گفت: «هیچوقت مقاومت به این اندازه عقبه مردمی نداشته است.» قراردادن نام حزبالله در لیست گروههای تروریستی حرکتی انفعالی بود و از اینکه در لندن و استرالیا پرچم حماس و حزبالله به اهتزاز درآید، واهمه دارند.
اردوغان هم یک اشتباه بزرگ و استراتژیک کرد. عثمانیگرایی یا حرکت اسلامی با ترکیسم و قومیتگرایی در تضاد است. اردوغان نمیتواند برای مثال در تونس مدعی اسلامگرایی شود؛ زیرا او را حامی پانترکسیم میدانند. این دو حرکت با هم متضادند و خود ترکها هم آن را باور نمیکنند. قومیتگرایی با اسلامگرایی یک روی سکه نیستند. اردوغان از قومیت و مذهب بهعنوان پوشش استفاده میکند؛ از قومیت استفاده میکند تا ناتو را به حوزه خزر بیاورد. این کار، اشتباه بزرگی بود و اصلاً محاسبهگرایانه نبود.
اشتباه بعدی بنده درباره تهدیدات اسرائیل بود. معامله بزرگ قرن انجام شد، من و چند نفر از دوستان برای تحلیل این موضوع مسابقه میدادیم. برای باورپذیری یک ادعای دروغین، باید ریز و جزئیات آن گفته شود. در جلسه ارائه طرح، ترامپ، نتانیاهو و سفرای امارات و بحرین حضور داشتند، حتی تشکیلات خودگردان هم جرأت نکرد که بیاید، اما من در اینجا تحلیل، تجزیه و باورپذیر کردم.
در زمان قاجار یک یهودی در بازار تهران در حال ورشکستهشدن بود و دیگر کسی به او قرض نمیداد. وقتی کسی در حال ورشکستهشدن است، این ورشکستی به صورت تصاعدی بالا میرود؛ زیرا دیگر به او قرض نمیدهند، با او معامله نمیکنند و… . یهودیها فکر کردند و گفتند باید با یک ادعای دروغین او را نجات دهیم؛ بنابراین، شایعه کردند که بناست این تاجر، بزرگترین کارخانه پارچهبافی ایران را بخرد. برای باورپذیرکردن موضوع، جزئیات آن را توضیح میدادند و میگفتند فلان کارخانه را میخرد یا پارچه آن فلان جنس را دارد. همه باور کردند و با او معلامله کردند و آن فرد از ورشکستگی نجات پیدا کرد. زمانی که معامله قرن مطرح شد، کارشناسان ما گفتند اسرائیل اکنون در بدترین موقعیت استراتژیک نظامی خود است و اسرائیل در آن زمان ادعایی مانند دروغ افسانه شکستناپذیری خودش را زد.
آیهای از قرآن میفرماید که فکر نکنید فقط شما مصیبت دارید، دشمن هم به همان اندازه مصیبت دارد. هر اتفاقی که رخ میدهد، ابتدا سعی میکنم نقطه ضعف دشمن را بشناسم چیست و زمانی که آن را متوجه شدم، به مردم میگویم. نقطه ضعف در جلسه خصوصی باید گفته شود، اما در رسانهها خیر. نماینده امارات به ایران آمد و بعد به سوریه رفت. سه روز از عادیسازی امارات و اسرائیل گذشته بود که ابوظبی ورود اتباع ۱۳ کشور را ممنوع اعلام کرد. حال قصد دارند هم خود را دوست اسرائیل جلوه دهند و هم سوریه. ابتدا باید دید امارات چه ضعفی دارد که میخواهد چنین وجههای داشته باشد. امارات میترسد و نگران است. سودان و مغرب برای مواضع ایران ظرفیتهای بسیاری دارند. بحرین، امارات، سودان و مغرب با رژیم صهیونیستی عادیسازی کردهاند، در مغرب ۳۶ شهر علیه عادیسازی تظاهرات کردند، اما حتی یک رسانه هم درباره این اعتراضات مطلبی منعکس نکرد.
آقای عبدالله گنجی:
چیستی مکتب سلیمانی:
بنده از اینکه مقام معظم رهبری «مکتب» را تنها درباره شهید سلیمانی و امام خمینی(ره) به کار بردهاند، فهمی از شأن نزولی زمان آن دارم. سردار سلیمانی اهل کتابت نبود که کتابهای وی مبنای مکتب قرار گرفته باشد، مبنای این مکتب از سیره ایشان گرفته شده است. نسبت به محتوایی هم که از ایشان بهجا مانده، نگاهی عاطفی وجود دارد. من نگران هستم فهمی که از این مکتب داریم را در هر جایی خرج کنیم؛ بنابراین، شناخت حیطه و جغرافیای مکتب ضروری است تا بدانیم که در کجا باید آن را خرج کرد.
چیستی مکتب شهید سلیمانی و چرایی شأن نزول آن در این زمان توسط رهبر انقلاب بحثی بسیار مهم است. ما در آستانه گام دوم انقلاب هستیم و از جنگی که به لحاظ انسانی تحولساز بود، فاصله زیادی گرفتهایم. شهید سلیمانی فقیه، فیلسوف، نظامی بهمعنای کلاسیک آن و سیاستمدار بهمعنای اهل قدرت نبود. به عقیده بنده مکتب شهید سلیمانی، مکتبی تربیتی است، به نظر میرسد مقام معظم رهبری نیز به همین دلیل چنین بحثی را مطرح کردند تا الگویی الهامبخش برای جوانانی که میخواهند گام دوم را طی کنند، وجود داشته باشد؛ زیرا همانطور که گفته شد مبنای این مکتب از سیره شهید سلیمانی گرفته میشود. مکتب دارای اصولی است. عقلانیت، معنویت و عدالت اصول مکتب امام خمینی(ره) است. به عقیده بنده مکتب شهید سلیمانی نیز شش اصل دارد که عبارتاند از: امتگرایی، معنویت، ولایتمداری، مجاهدت، مردمگرایی و دشمنشناسی. این اصول را میتوان در سیره، رفتار و اقدامات وی بهخوبی مشاهده کرد. ایشان در همه این موارد نخبه بود و شاید به توان گفت که شهید سلیمانی «قله تربیتی» امام راحل است.
نظریه مقاومت:
ما یک چارچوب نظری، فراتر از نظریههای کلاسیک بینالملل، از تحولات غرب آسیا و جهان اسلام نداریم. ریچارد دکمجیان «نظریه بحران» را درباره منطقه مطرح کرده که بسیار قابلتوجه است، مقام معظم رهبری نیز حدود سه سال پیش «نظریه مقاومت» را مطرح کردند. به عقیده بنده نظریه مقاومت در مقابل نظریه بحران قرار میگیرد. در رابطه با این موضوع میتوان چنین جلساتی داشت و فهمی نظری از صحنه و میدان به دست بیاوریم.
گفتمان جهانشمولی در جهان وجود دارد که ما و آمریکاییها آن را قبول داریم، اما بر سر معنای عناصر این گفتمان اختلافنظر و منازعه وجود دارد، این عناصر عبارتاند از: تروریسم، محیط زیست، فقر، صلح، منع بهکارگیری سلاح هستهای و دموکراسی. ما و آمریکاییها بهرغم قبولداشتن تمام این عناصر، معنای خاص خود را از آنها داریم و بر سر معنابخشی به این عناصر منازعه وجود دارد. ما در معنادهی مدنظر خود به این عناصر ضعیف هستیم. ما میگوییم که با تروریسم جنگیدهایم، تلفات و شهید دادهایم، اما آنها میگویند که شما پرچمدار تروریسم در جهان هستید. آیا حرف آنها بیشتر شنیده میشود یا حرف ما؟ برترییافتن بر این منازعه و شنیدهشدن حرفهای ما در این غوغا نکته مهمی است که توصیه میکنم در این جلسات به آن پرداخته شود.
خانم شیدا نیکورَوین:
به آنچه که خدمت شما خواهم گفت در نظام جمهوری اسلامی ایران کمتر توجه شده و این صحبتها حاصل فعالیتهای داخلی و بینالمللی بنده در عرصه تبلیغ و تولید مستندهای تلویزیونی، بهخصوص مستند «بیمرز باحجاب» است. در این مستند به موضوع زن، خانواده و مقاومت در دنیا و همچنین، به جریان تأثیرگذاری مثبت انقلاب اسلامی ایران در اقصی نقاط جهان پرداختهایم.
اگر در چنین نشستهایی بهرغم اشاره به جریان مقاومت، راهکارها و عوامل توسعه این جریان مقدس، موانع آن کمتر موردتوجه قرار میگیرد و حتی در صورت پرداختن به موانع، موضوع نقش زن و خانواده در توسعه این جریان نادیده گرفته میشود. بهرغم اینکه جریان مقاومت، فراملیتی، فرادینی و فرامذهبی شده و مسیحیها، دروزیها و… در کشورهای مختلف مدافع این جریاناند، همه میدانیم که ریشه مقاومت در جریان شیعی و اهلبیت است، اما از این ریشه در حوزه تقویت بنیان خانواده کمتر استفاده کردهایم. اگر خانوادههای مقاومت از هم فروپاشیده شوند، عملاً مقاومت نیز فروپاشیده میشود. مثلاً در حیث توسعه جریان مقاومت کمتر پیش آمده که به بعد علمی و افضلیت علمی اهلبیت کرام توجه و آن را معرفی کنیم و از این ناحیه زنان و خانوادهها را از کشورهای دیگر به نفع جریان مقاومت جذب کنیم
آقای علی محمد اسماعیلی:
در صحنهای از فیلم محمد رسولالله(ص)، ساخته مصطفی عقاد، زمانی که در جنگ احد رزمندگان اسلام در حال پیروزیاند، خالد با اسب خود کوه را دور میزند و رزمندگانی که باید از تنگه احد مراقبت میکردند، پست خود را ترک میکنند و این موضوع منجر به شکست سپاه اسلام شد. اکنون، رزمندگان ما در حوزه نظامیگری، صنایع موشکی و پهپاد خوب میجنگند، اما تنگه احد خود را رها کردهایم؛ حوزه رسانه تنگه احد ماست. وقتی ما به ژنراتور تولید فکر در حوزه مقاومت تبدیل شدهایم، باید در تراز جریان مقاومت محتوا تولید کنیم، اما اکنون اینگونه نیست. اکثر دوستانی که در این جلسه حضور دارند، صاحب مجموعههای مختلف و سایت هستند، اما چند سایت دوزبانه و چندزبانه است؟ چرا این سایتها زبان اردو، عربی، انگلیسی و… ندارد؟ چرا سازمان صدا و سیما با تمام عظمت خود، تنها یک شبکه العالم دارد و چرا باید این شبکه به این اندازه تحت فشار باشد؟ این همان جنگ رسانهای است که حضرت آقا فرمودند، ما این جنگ رسانهای را جدی نگرفتیم.
آقای مجتبی امانی:
در این جمع، نخبگان رسانه، دیپلمات، نیروهای میدانی مقاومت و اساتید دانشگاهی حضور دارند. اگر این جمع بتواند همافزایی کند به نظر من کار مهمی را در منطقه و جهان پیش خواهیم برد. یکی از رسالتهای مجموعهای که من افتخار دارم در خدمت آن باشم، این موضوع است. اگر تمرکز بر این موضوع و توجیهکردن یکدیگر از حوزه فعالیتهای مجموعهای که بتوانند این چهار عنصر را انجام بدهند داشته باشیم، از همدیگر حمایت کنیم، کار درستی را پیش برده و موفق خواهیم شد.
آقای عماد آبشناس:
پیشنهاد من این است که اگر بناست جلسات دیگری داشته باشیم، محوریتی برای جلسات تعیین و برنامهریزی کنیم تا بحث بهصورت پراکنده نباشد. بهتر است در هر جلسه تمرکز بر یک موضوع خاص باشد تا همه بتوانیم درمورد آن موضوع بحث و هماندیشی کنیم.
هدف همه ما دفاع از نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ یعنی دفاع از مردمسالاری، اسلام و ایران. اگر قومیت من آذری، عرب یا کرد است، نباید احساسات خود را در تحلیل و موضعگیری خود درگیر کنم. متأسفانه یکی از مسائلی که در بحث آذربایجان با آن مواجه بودیم این است که بسیاری از عزیزان، حتی در سطح تحلیلگران عالی، تحت تأثیر مسائل قومی قرار گرفتند و موضعگیری آنها بر اساس این مسائل بود، نه بر اساس منافع ملی و منافع جمهوری اسلامی ایران. به این دلیل که در آن جنگ اسرائیل، ترکیه و داعشیها به نفع آذربایجان میجنگیدند، ما نباید اجازه میدادیم آذربایجان حتی قرهباغ را پس میگرفت؛ یعنی شاید از نظر احساسی بخواهیم اسلام در آنجا پیش برود و قرهباغ را پس بدهند، اما آنها نباید به آنجا میرفتند. به هر حال انفعالی رفتار کردیم و باید توجه داشته باشیم که رابطه ما با ترکیه دوست و دشمن است و رابطه ما با اردوغان بهگونهای نیست که تصور کنیم میتوانیم به او اطمینان کنیم. سیاست کلی وی دو محور اصلی دارد؛ محور پانترکیسم و محور نوعثمانیسم. اردوغان این دو محور را به هر هزینه و بهایی و با حمایت ناتو و آمریکا پیش میبرد. نباید تحرکات اردوغان را بدون پشتوانه تصور کرد. در برههای از زمان آمریکاییها تشخیص دادند که میتوانند از عربستان سعودی و سلفی برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران سوءاستفاده کنند؛ زیرا موج انقلاب اسلامی تمام جهان اسلام را در بر گرفته بود. حال که وهابیگری و سلفیگری شکست خورده است، از پانترکیسم و پانعثمانیسم حمایت میکنند و تمام این تحرکات بر همان اساس است. این بحث وجود دارد که چرا ما عضو اتحادیه پانترکیسم اردوغان نمیشویم، این کار بهمعنای رسمیتبخشیدن به چیزی است که اصلاً موجودیت ندارد و در تاریخ وجود ندارد. آذربایجانیها در کتابهای خود میگویند که آذربایجان ایران و حتی قسمتی از خوزستان جزو آذربایجان بزرگ است؛ در حالی که چنین چیزی اصلاً در تاریخ وجود ندارد.
یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که تمام صحبتهای ما در زمینه بینالملل به زبان فارسی یا زبان عربی است و تحلیلها، تحقیقات و مطالعات خود را به زبانهایی که امروز در دنیا متداول است منتقل نمیکنیم. ما در زبان انگلیسی بسیار ضعف داریم. تعداد چینیهایی که انگلیسی صحبت میکنند از انگلیسیها و آمریکاییها بیشتر است، اما ما مطالب خود را به انگلیسی منتشر نمیکنیم و رسانههایی نداریم که این کار را انجام دهند.
آقای رضا روستا آزاد:
مکتب سلیمانی:
یکی از خصوصیات مکتب سلیمانی «آتش به اختیاربودن» است. هر کاری در این کشور انجام میشود، توسط افراد آتش به اختیاری مانند شهید تهرانی مقدم، شهید قاسم سلیمانی، شهید شهلایی، شهید شهریاری و… بوده است. در کشور تعداد نخبگان کم نیست، اما نمیدانیم چگونه باید آنها را سازمان دهیم و پشتوانه آتش به اختیارها باشیم. به نظر میرسد در این جلسه در این مورد صحبت کنیم که چگونه با این تعداد نخبگان فرهیخته میتوانیم همافزایی کنیم. برخی از دوستان اشاراتی به این مسئله داشتند. در این قضیه من انتقاد را وارد میدانم. صحبتهای آقای زارعی خیلی خوب و متمرکز بود، اما مابقی صحبتها متفرق بود.
آقای محسن شاطرزاده
دولت مقاومت:
میان دیپلماسی مقاومت و دیپلماسی دولت مقاومت تفاوت وجود دارد. تأکید حضرت آقا بر دولت مقاومت است؛ بنابراین باید دیپلماسی دولت مقاومت را دنبال کنیم. فهم من از فرمایشات ایشان [درباره مکتب شهید سلیمانی] این است که مکتب سلیمانی، مکتب ضدنظام سلطه است؛ یعنی مکتب مقاومت اصل دشمن خود را نظام سلطه فرض کرده و با این مبارزه میکند. مبارزه با سلطه فقط بعد نظامی ندارد، بعد اداره امور مردم و اداره امور کشور هم دارد. ظلم است که مکتب سلیمانی را در نظامیگری یا مقاومت را در مبارزه مسلحانه علیه سلطهگران خلاصه کنیم. اصل قضیه، حکمرانی و داشتن طرح کلان برای اداره امور کشور و مردم است. مقاومت در هر جایی که پیروز شده، زمانی که به حکومتداری میرسند مشکلاتی وجود دارد؛ زیرا کادر اجرایی آماده و ایده منسجم برای حکومتداری ندارند. این مشکل در عراق بهخوبی قابل مشاهده است و بسیاری از افراد با نظامهای بینالمللی آشنا نیستند. بنده دو پیشنهاد دارم:
شبکه نخبگان را نباید تنها ایرانی فرض کرد، بلکه این شبکه را باید برای تمام حوزه مقاومت در نظر گرفته شود. نخبگان حوزه مقاومت باید شناسایی شوند و آنها نیز در این شبکه حضور داشته باشند. این شبکه نباید فقط ملی باشد و باید بتوانیم حتماً با نخبگان محور مقاومت ارتباط منسجم داشته باشیم، در غیر این صورت دشمن آنها را جذب میکند. آمریکا و انگلیس در افغانستان نخبگان دانشگاهی و اجتماعی را جذب میکنند تا در آینده نخبگان کشور آنها باشند.
حتماً باید طرحی برای تربیت نیروی اجرایی مقاومت داشته باشیم تا برای دستگیری حکومت در آینده افرادی را داشته باشند؛ بنابراین، پیشنهاد میکنم با کمک موسسه اندیشهسازان نور، دانشگاه امام صادق، دانشگاه تهران و… نخبگان و افراد مستعد کشورهای محور مقاومت شناخته شوند و بتوانیم مدیران آینده محور مقاومت را تربیت کنیم تا در آینده واقعاً مدیر مناسبی برای نظام مقاومت و ضدنظام سلطه باشند.
جمعبندی:
آقای سعدالله زارعی:
یکی از اهداف این جلسات، ایدهپردازی است. هدف این است که اساتید محترم ایده و نکات خود را با جمع در میان بگذارند و ما در آن تأمل کنیم تا انشاءالله از طریق این ایدهها مسیری برای بهبود فعالیتها باز شود. وقتی جلسه ایدهپردازی است طبیعتاً باید کمی منقطع برخورد کنیم و البته بهتر است قبل از جلسه دوستان ما از عزیزانی که ایده و نکته دارند، درخواست کنند که کلیت ایده خود را در میان بگذارند تا امکان هماهنگسازی در طرح موضوعات وجود داشته باشد.
سیاست جمهوری اسلامی درباره طالبان، پیگیری مسائل جمهوری اسلامی و مسائل عمومی منطقه و بهطور خاص شیعیان در زیر سقف شناسایی این گروه است. اکنون فرصتی است که با طالبان توافقات اقتصادی داشته باشیم. فرصتی است که برای شیعیان افغانستان، بهخصوص در بحث اقتصادی، از داخل سیستم کارهایی انجام دهیم؛ برای مثال، درباره جلوگیری از شکلگیری تروریسم در افغانستان، عدم تقویت داعش، عدم بازگشت آمریکاییها، وجود مرزهایی امن و به سرانجامرسیدن مسئله آب هیرمند. نماینده ویژه جمهوری اسلامی نیز که برای انجام این امور تعیین شده در همین چارچوب اقدامات را پیگیری میکند.
سیاست جمهوری اسلامی ایران تثبیت طالبان نیست، اما سؤال این است که آیا مخالفت تنها ایران برای این امر کفایت میکند؟ مسلماً خیر. جمهوری اسلامی رایزنیهایی درباره این موضوع با مکانهای مختلف انجام میدهد. یکی از موضوعاتی که برای آن جلسات زیادی در سطح مسئولین جمهوری اسلامی گرفته میشود بحث افغانستان است بنابراین اینطور نیست که این موضوع در محدوده کم باشد، افراد محدودی با آن درگیر باشند و اتفاقاتی بیوفتد که از چشم مسئولین نظام خارج باشد. ضمناً شبکه نخبگان بینالمللی جداگانه داریم که مطالب این جلسه به آن مجموعه منعکس میشود و به همین اندازه درگیر آن مجموعه هم هستیم.