نشست رسانه ای

«افق تحولات جاری  فلسطین و تاثیرات امنیتی آن بر ایران»

این نشست در ۳۰ فروردین ماه ۱۴۰۱ همزمان با تشدید تنش‌ها در فلسطین اشغالی برگزار شد و در آن دکتر «سعدالله زارعی»، مدیر «مرکز مطالعاتی اندیشه‌سازان نور» خشونت های اخیر در مسجد الاقصی و تحولات پرشتاب فلسطین را با توجه به تاثیرات امنیتی آن بر جمهوری اسلامی ایران مورد تحلیل و بررسی قرار دادند.

در ابتدای نشست دکتر زارعی ضمن خیرمقدم به حاضرین جلسه با اشاره به تحولات فلسطین گفت: ما در فضای اقدامات پی‌درپی فلسطینی‌ها در سرزمین‌های ۱۹۴۸ هستیم. از آنجا که این اتفاقات طی حدود ۴۰ سال گذشته بی‌سابقه بوده است، به‌عنوان یک رخداد مهم امنیتی برای رژیم صهیونیستی و فازی جدید برای مبارزات ملت فلسطین مطرح شده است. تحرکاتی که ارتش اسرائیل در این روز‌ها در اطراف مسجد الاقصی و به‌طور کلی قدس شرقی داشته، دستگیری‌های گسترده‌ای که انجام‌ داده و درگیری‌هایی که پلیس رژیم اسرائیل هر روز و هر شب در اینجا دارد نشان‌دهنده حساسیت بسیار زیاد اوضاع برای اسرائیل است.

برای رژیم اسرائیل ماه رمضان، به‌خصوص دهه سوم این ماه، دهه بسیار حساسی است. در این دهه اسرائیلی‌ها همواره شاهد رخدادهای سنگینی علیه خودشان بوده‌اند.

 ماه مبارک رمضان یک ماه آرمانی برای مسلمانان است. در این ماه مسلمان‌ها با یک آمادگی بیشتر معنوی و روحی فعالیت‌ می‌کنند. جهادی که در ماه رمضان شکل بگیرد، از جهاد در ماه‌های دیگر ارزش و گستره بسیار بیشتری‌ دارد. برای مثال در جنگ بدر که در ماه مبارک رمضان واقع شد، به مسلمانان وعده پیروزی داده شد و مسلمان‌ها با عدد و عده کم توانستند پیروزی بسیار قاطعی بر کفار به‌دست بیاورند.

رژیم صهیونیستی خود در ماه مبارک رمضان خاطره‌ای بسیار وحشتناک از جنگ ۱۹۷۳ دارد. از این جنگ به «جنگ رمضان» یاد شده است چون در این ماه واقع ‌شد. «جنگ اکتبر» هم خوانده‌ شد زیرا در این ماه میلادی رخ داد. به آن جنگ «یوم کیپور» هم گفته‌اند. یوم کیپور روز جشن یهودی‌هاست. در این روز یهودی‌ها به میمنت و به‌ تبرک این روز روزه می‌گیرند و روز، روزه آنها هم محسوب می‌شود. اسرائیل در این جنگ ضربه بسیار سختی را متحمل شد. مصر و سوریه در یک عملیات برق‌آسا توانستند اسرائیل را غافلگیر کنند، بخشی وسیع از جولان به‌دست ارتش سوریه افتاد و همین‌طور صحرای سینا و منطقه طابا تقریباً به‌طور کامل در اختیار مصر قرار گرفت. مصر توانست این منطقه را آزاد کند. البته حوادثی در طول جنگ پیش آمد، ولی در این جنگ اسرائیلی‌ها بنا به آماری که خودشان دادند، ۲۸۰۰ نفر کشته دادند. آمار زخمی‌هایی هم که اعلام کردند ۹۰۰۰ نفر بوده است. البته همیشه اسرائیلی‌ها تلاش می‌کنند تا حد امکان آمار‌ها را مخفی کنند و آمار واقعی را ارائه ندهند. به ‌هر حال ۲۸۰۰ کشته برای اسرائیل در جنگ رمضان خاطره خیلی تلخی بوده و شاید هیچ‌ خاطره‌‌ای برای اسرائیلی‌ها تلخ‌تر از این جنگ نباشد.

 از ‌طرف دیگر این فتوحات بزرگ و این عملیات بزرگ در ماه رمضان برای عرب‌ها و فلسطینی‌ها  روحیه‌بخش است؛ چون اولین اقدامی که در جهان عرب اتفاق افتاد و ثابت کرد اسرائیل شکست‌پذیر است، جنگ رمضان بود. جنگ رمضان با این تعداد کشته‌ای که روی دست اسرائیل گذاشت، ثابت کرد که می‌توان ارتش اسرائیل را شکست داد. بنابراین پس از این جنگ، اسرائیلی‌ها روند و روال صلح را گسترش دادند و به خط صلح رفتند و بعد هم قرارداد کمپ دیوید را حدود ۵ سال بعد از عملیات رمضان محقق کردند که ماجرای معروفی است و جزئیات آن در دسترس مطبوعات هم هست. بعدها هم همیشه اسرائیل در ماه رمضان دچار بحران روحی و روانی بوده و همیشه در انتظار رخدادهای غیرمترقبه بوده است.

نکته دیگری که در بحث این روزهای رژیم صهیونیستی درخور ‌توجه است مسئله مسجدالاقصی است. مسجد الاقصی قلب مقوله فلسطین است. اگر خواسته باشید نقطه اساسی فلسطین را نشان دهید، مسجد الاقصی می‌شود که قبله اول مسلمان‌ها بوده است. این نکته را در نظر داشته باشید که هیچ‌گاه قبله یهودی‌ها مسجد الاقصی یا بیت‌ المقدس یا به قول خودشان اورشلیم و… نبوده است. یهودی‌ها قبله‌ای نداشتند و ندارند. یهودی‌ها هیچ‌گاه به‌سمت مسجد الاقصی نماز نخواندند؛ بنابراین مسجد الاقصی قبله مسلمانان است. این قبله قبلاً برای دیگران قبله نبوده است. اینجا قبله مسلمان‌هاست. مسلمان‌ها حساسیت زیادی روی قبله‌شان و به‌تبع آن مسجدالاقصی دارند.

در روز ۱۷ ماه رمضان، در چنین روزی، اتفاقی هم برای مسجد الاقصی افتاده و آن معراج پیامبر(ص) است. شبی مانند شب گذشته، پیامبر بزرگوار اسلام از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سفر کردند و بعد از مسجد الاقصی به معراج رفتند. شرح این ماجرا در آیه اول سوره اسراء آمده است: ‌«سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله…». این هم یک ماجرای الهام‌بخش برای مسلمان‌هاست و به آنان موقعیت بسیار حساس بیت ‌المقدس و مسجد الاقصی را یادآوری می‌کند. به همین دلیل هم مسلمانان تحرک ویژه‌ای در این زمان پیدا می‌کنند. واکنش مسلمانان از لیله معراج تا آخر رمضان ادامه دارد به‌خصوص تا شب قدر ۲۷ رمضان که برای اهل سنت به‌عنوان شب قدر موضوعیت دارد. در شیعه هم ۲۷ رمضان توصیه به شب‌زنده‌داری شده است. بنابراین همیشه اسرائیلی‌ها در حد فاصل ۱۷ تا ۲۷ رمضان، به‌مدت ۱۰ روز، در انتظار رخدادهای بسیار سنگین و بزرگی بوده و هستند. الان هم شاهد این صف‌آرایی هستیم. یک اتفاق جدید هم این مسئله را تشدید کرد و آن جنگ رمضان سال گذشته است. این جنگ هم یک جنگ خیلی خاص بود؛ چون پیش از این، غیر از جنگ رمضان سال ۱۹۷۳، همه جنگ‌ها را اسرائیلی‌ها آغاز می‌کردند و فلسطینی‌ها واکنش نشان می‌دادند و برای دفع عملیات اسرائیل وارد میدان می‌شدند. سال گذشته فلسطینی‌ها برای اولین بار جنگ را آغاز و مدیریت کردند. اتفاقاً این جنگ هم در ماه رمضان بود و هم در دفاع از قدس صورت گرفت؛ یعنی هم از لحاظ مکانی و هم از لحاظ زمانی این جنگ ۱۲ روزه‌ای که فلسطینی‌ها با عنوان «سیف القدس» سال گذشته راه انداختند، جنگی در ماه رمضان و برای قدس و مسجد الاقصی بود. این خود یک رمز است؛ بنابراین بحث تقدس و تلاش برای حفظ بیت ‌المقدس یک مسئله فقط تاریخی نیست که بگوییم معراج پیامبر و بعد بگوییم جنگ ۱۹۷۳، بلکه یک مسئله جاری فلسطینی‌هاست. نمونه و نشانه آن جنگ سیف القدس است که سال گذشته با ابتکار عمل فلسطینی‌ها انجام شد. این مسئله‌ نشان می‌دهد که فلسطین زنده است و مسجد الاقصی کماکان محور تحرک فلسطینی‌ها، محور تجمیع قوای فلسطینی‌ها و چیزی است که برای فلسطینی‌ها قابل اغماض نیست.

نکته بسیار مهم دیگری که باید در اینجا به آن توجه کرد این است که درگیری‌های اخیر فلسطینی‌ها با اسرائیلی‌ها مختصات جدیدی داشت. اولین نکته این است که در سرزمین‌های ۴۸ رخ داد. حدود ۷۸ درصد از سرزمین فلسطین مناطق ۱۹۴۸ محسوب می‌شود که از مرزهای لبنان و سوریه شروع می‌شود و مرز‌های مصر و اردن را دربر می‌گیرد و تا خلیج عقبه ادامه دارد. ۷۸ درصد از این سرزمین سرزمین‌های ۱۹۴۸ است. سرزمین‌های ۴۸ در طول چهل، پنجاه سال گذشته منطقه امنیت اسرائیل بوده است. بعدها هم قطعنامه‌های سازمان ملل آن را تثبیت کردند. بعد از قطعنامه‌ها، توافقات اسلو و مادرید میخ دیگری بر تخته بند اسرائیل کوبیدند. بعد هم طرح‌های عربی، که یکی پس از دیگری مطرح می‌شد، در طول این ۴۰ سال مبتنی بر قبول این بوده که سرزمین‌های ۴۸ سرزمین اسرائیل است. امنیت خاصی شکل‌ گرفته بود. سازمان آزادی‌بخش فلسطین و حکومت خودگردان هم که طرف امضاکننده فلسطینی بودند، این مسئله را حسب توافق اسلو قبول کرده بودند. پس سرزمین‌های ۴۸ برای اسرائیل سرزمین امن بود؛ در حالی ‌که در این سرزمین یک جمعیت عظیم فلسطینی وجود داشت. الان هم وجود دارد. امروز حدود دو میلیون نفر از شهروندانی که در این مکان‌ها زندگی می‌کنند، عرب مسلمان فلسطینی هستند. از هشت و نیم میلیون جمعیت اسرائیلی، دو میلیون نفر جمعیت عرب مسلمان فلسطینی هستند. حال این عرب مسلمان فلسطینی که در طول چهل، پنجاه سال گذشته حتی گاهی که اسرائیل با غزه جنگ شدید نظامی داشت، سکوت می‌کردند، امروز تحرکات نه ‌فقط سیاسی بلکه تحرکات امنیتی‌ـ نظامی پیدا کردند. چهار عملیات مسلحانه طی دو هفته در سرزمین‌های ۱۹۴۸ اتفاق بسیار وحشتناکی برای اسرائیل بود. سؤال اسرائیلی‌ها و سؤال یهودی‌ها در آنجا طبیعتاً این است که آنها این اسلحه‌ها را از کجا آوردند؟ سلاح‌ها هم سلاح‌هایی مانند کلت نبودند، بلکه سلاح‌هایی حجیم بوده‌اند. از کجا به این سلاح دست یافتند؟ چطور شاباک، سرویس مخوف داخلی اسرائیل، نتوانسته است هیچ‌کدام از این عملیات‌ها را کشف کند؟ چطور توانستند با سلاح در شمال تل‌آویو که پایتخت و قلب اسرائیل است، وارد شوند و تعدادی از صهیونیست‌ها را بکشند یا زخمی کنند. در یک نقطه هم نبوده است. چهار عملیات در بئر السبع، تل‌آویو و منطقه جنین رخ داده است. حال سؤال این است که چه تعداد اسلحه از این نوع دست فلسطینی‌هایی است که مترصد فرصتی هستند تا به اجتماعات اسرائیلی حمله کنند؟ اسرائیل پاسخی برای این سؤال ندارد.

تحرک ۱۹۴۸ به این معنی است که اسرائیل درگیر جبهه داخلی است. تاکنون اسرائیل درگیر جبهه خارجی بود. حزب‌الله در شمال بود. گاهی هم اتفاقاتی از سمت مرزهای سوریه متوجه اسرائیل بود. اگر جنگی از سمت فلسطینی‌ها بود، در جایی بود که عملاً اسرائیل جدایی خود را از این سرزمین قبول کرده بود؛ یعنی غزه جایی بود که اسرائیلی‌ها سال ۲۰۰۵ از آن خارج شدند و قبول کردند این قطعه را رها کنند و کاری به این قطعه از نظر مالکیت نداشته باشند؛ بنابراین جنگ‌شان خارجی بود. اما این بار جبهه داخلی فعال شده و جنگ، جنگ داخلی اسرائیل شده است. این مسئله مشکل امنیت اسرائیل را به‌شدت افزایش داده است.

نکته دیگر این است که در گذشته جنگ‌ها و درگیری‌های اسرائیل با سازمان‌های شناخته‌شده فلسطینی ارتباط داشت؛ برای مثال جنگ ۱۲ روزه را حماس شروع کرد و جهاد هم به حمایت از آن پرداخت. در جنگ‌های دیگر هم طرف اسرائیلی‌ها حماس و جهاد اسلامی بودند. در یک قطعه خاص هم بود. کسانی که در این عملیات‌ها علیه اسرائیل کار می‌کردند هویت سازمانی داشتند. وقتی یک سازمان درگیر می‌شود، می‌توان با توافق یا میانجی‌گری آن را در نقطه‌ای متوقف کرد؛ چنان که در همه این جنگ‌ها مصری‌ها با میانجی‌گری، جنگ را متوقف می‌کردند. تبادلاتی هم بین طرف اسرائیلی و طرف فلسطینی با وساطت مصر انجام می‌شد. بنابراین یک جنگ قابل مدیریت و قابل ‌کنترل بود. صحنه فعلی صحنه درگیرهایی است که دیگر واسطه‌پذیر و میانجی‌پذیر نیست و اسرائیل نمی‌تواند با کسی برای متوقف کردن این درگیری‌ها وارد گفت‌وگو شود. این درگیری‌ها به‌طور مستقیم درگیرهای متن ملت فلسطین با اسرائیل است آن هم به شکلی که تقریباً سابقه نداشته است.

 مسئله حائز اهمیت دیگر این است که این اقدام مسلحانه فلسطینی‌های ۱۹۴۸ به‌سرعت، بدون تردید و بلافاصله از سوی جبهه مقاومت اعم از جمهوری اسلامی ایران، مقاومت عراق، مقاومت سوریه، مقاومت لبنان، مقاومت یمن و مقاومت افغانستان مورد حمایت قرار گرفت. یعنی این اتفاق بلافاصله پوشش منطقه‌ای و پشتوانه منطقه‌ای پیدا کرد. در داخل فلسطین هم کل سازمان‌های فلسطینی به‌طور یکپارچه و بلافاصله از این اقدام حمایت کردند. حتی جریان فتح که وابسته به حکومت خودگردان است از این اقدام حمایت کرد. حماس و جهاد اسلامی هم حمایت کردند. در واقع یک حمایت کامل پیدا کرد.

بنابراین، اسرائیلی‌ها نتواستند این اقدامات را یک اقدامات کور تروریستی بی‌منطق معرفی کنند و این توانست معنای خودش را در فضای سیاسی فلسطین بر جای بگذارد. مخصوصاً این اتفاق در زمان و فضایی رخ داد که یک محور عربی ـ غربی راه افتاده بود و تلاش می‌‌کرد تا مسئله اسرائیل را در منطقه عادی‌سازی کند. اجلاسی هم در همان ایام در بئر السبع در دفتر بن گوریون تشکیل دادند که مرکز حکومت اولیه بن گوریون، اولین نخست‌وزیر اسرائیل، بود. می‌خواستند این پیام را برسانند که اسرائیل به هر چه می‌خواسته رسیده و تمام کرده است. این هم علامتش است که وزرای خارجه مصر، بحرین، امارات، امریکا و اسرائیل در دفتری که مرکز جنگ‌های اولیه و مرکز تأسیس اسرائیل بوده، دور هم نشسته‌اند و پیمان ابراهیم را امضا می‌کنند. در همین شرایط، انتفاضه مسلحانه ۱۹۴۸ شروع می‌شود و کلاً این ماجرا را به حاشیه می‌راند. با مقایسة بازتاب‌های خبری اجلاس ابراهیم و اجلاس بئر السبع (که در همان روزهای متصل به این دو هفته انتفاضه مسلحانه صورت گرفت) با بازتاب‌هایی که هر یک از این چهار عملیات طرف فلسطینی داشت، متوجه می‌شویم که جهان چه مسئله‌ای را مسئله اصلی و کدام را فرعی می‌داند. حداقل، بازتاب‌ها در حد ۱۰ به یک بود؛ یعنی ده خبر دربارة عملیات‌های فلسطینی روی خروجی خبرگزاری‌ها و صفحات تلویزیونی رفت و یک خبر مربوط به اجلاس خائنانه‌ای بود که در بئر السبع برگزار شد. نشان می‌دهد به‌رغم تلاش اینها برای جا انداختن مسئله اسرائیل در سطح منطقه، اما انتفاضه مسلحانه همه اینها را به گوشه‌ای پرتاب و توطئه آنها را خنثی کرد. هم‌زمان با آن اجلاس، اسرائیلی‌ها سفری به بحرین و ترکیه داشتند و می‌خواستند بگویند از مسلمان عرب تا مسلمان غیرعرب روی اینکه باید کمک کنیم تا مسئله اسرائیل تمام شود، اتفاق نظر دارند.

انتفاضه مسلحانه فلسطینی‌ها قرارداد اسلو را هم به حاشیه راند و میراث اسلو را هم که دولت خودگردان محمودعباس بود، کاملاً منزوی کرد. لذا می‌بینیم که جریان کرانه باختری کاملاً از دست دولت خودگردان خارج شده است؛ دولت خودگردانی که تأسیس شد تا از طرف عرب‌ها مهار تحرک فلسطینی‌ها را در فلسطین تضمین کند. به بیان دیگر، قفلی بود در اجلاس اسلو برای تحرک فلسطینی‌ها. اما در این صحنه، تشکیلات خودگردان کاملاً منزوی شد. آن بخش مسلحانة متصل به این تشکیلات، یعنی جنبش فتح، به‌صراحت، از اقدامات مسلحانه فلسطینی‌ها در ۱۹۴۸ حمایت کرد؛ این به‌معنای اعلام مرگ اسلو توسط جریان نظامی تشکیلات خودگردان فتح بود و نشان داد که اختلاف عمیقی بین فتح و تشکیلات خودگردان وجود دارد.

خبرنگار خبرگزاری فارس: این اتفاقات چه تأثیری در فضای امنیتی جمهوری اسلامی در مواجهه با اسرائیل خواهد گذاشت؟

 

دکتر زارعی: بدون تردید، هم اسرائیلی‌ها ایران را دشمن اول خودشان ارزیابی می‌کنند و اعلام هم کرده‌اند و هم اینکه ما در منطقه، اسرائیل را به‌عنوان دشمن جمهوری اسلامی علامت‌گذاری کرده‌ایم. ما در منطقه فقط یک دشمن می‌شناسیم؛ آن هم رژیم اسرائیل است. درست است ما با دولت‌هایی اختلاف نظر و رقابت داریم و در بعضی صحنه‌ها ممکن است حتی درگیری محدود هم داشته باشیم؛ اما در منطقه فقط یک دشمن داریم و آن هم اسرائیل است. بنابراین، در فضایی که تلقی دو دولت از یکدیگر تلقی دشمن است، هرگونه اقدام تقویت‌کننده برای یکی از این دو، اقدام تضعیف‌کننده برای دیگری محسوب می‌شود و متقابلاً هرگونه اقدام تضعیف‌کننده برای هر کدام، اقدام تقویتی برای طرف مقابل به حساب می‌آید. این حساب طبیعی و معادله امنیتی است که شاید در هر جایی وجود داشته باشد.

 اسرائیلی‌ها در طول سال‌های گذشته، تحرکاتی هم علیه ما داشته‌اند؛ یعنی این دشمنی را فقط روی کاغذ و سر میز علیه جمهوری اسلامی نداشته‌اند، بلکه در زمینه ترور دانشمندانمان هم نقش مستقیم داشته‌اند، از جمله ترور شهید فخری‌زاده و همین‌طور اقداماتی که علیه تأسیسات ما انجام دادند. اینها در نطنز ضرباتی زدند و در کرج هم در خصوص سانتریفیوژهای ایران دست به اقدامات خراب‌کارانه زدند و کارهای دیگری هم انجام داده بودند. بنابراین، این دشمنی از حالت تئوریک، زبانی و بیانی خارج شده و به دشمنی امنیتیِ عملی تبدیل شده بود.

طبیعتاً وقتی که اسرائیل در داخل خودش با یک انتفاضه قوی پرچالش مواجه می‌شود، این برای جمهوری اسلامی یک موقعیت مهم محسوب می‌شود. از یک‌طرف، امنیت ما افزایش پیدا می‌کند و از طرف دیگر، پیشبرد برنامه‌های امنیتی جمهوری اسلامی در سطح منطقه و در جهان تسهیل می‌شود. به بیان دیگر، تضعیف جریان نظامی اسرائیل باعث می‌شود که ما بتوانیم راحت‌تر، آن جریان سیاسیِ متصل به جمهوری اسلامی را در سطح منطقه مدیریت کنیم و از تحولات به صورت پیشران بهره ببریم.

 

 

خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی: تحولات اخیر فلسطین اشغالی نشان از این موضوع دارد که دوره جدیدی از فتوحات برای نیروهای مقاومت آغاز شده است. به نظر شما، این تحولات با انتفاضه‌های دیگر چه تفاوتی داشته است؟

 

دکتر زارعی: در گذشته، ما یک سلسله انتفاضه‌ها داشتیم. اولین آنها انتفاضه سال ۱۹۸۸ بود که به «انتفاضه سنگ» موسوم شد. فلسطینی‌ها وسط میدان آمدند و با حداقل امکانات در مقابل تحرکات و تجاوزات اسرائیل ایستادند. اسرائیلی‌ها دائماً نسبت به قدس شرقی و منطقه کرانه باختری دست به تعدی می‌زدند. در غزه هم  مدام کشتار می‌کردند. البته در آن زمان، غزه در تصرف اسرائیل بود. فلسطینی‌ها برای اینکه روند حرکت اسرائیل را متوقف کنند، دست به انتفاضه سنگ زدند.

 انتفاضه بعدی، با یک فاصله، بعد از توافق اسلو اتفاق افتاد. انتفاضه سال ۲۰۰۰ که در واکنش به هتک حرمت مسجد الاقصی و قدس شریف توسط شارون، انجام شد. شارون با چکمه و نیروهای نظامی وارد مسجد الاقصی شد و فلسطینی‌ها به‌شدت واکنش نشان دادند و درگیری‌هایی بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها در اینجا اتفاق افتاد. این، در حد فاصل امضای توافق اسلو تا این اتفاق بود که در واقع، این اقدام مدنی برای دفاع از بیت ‌المقدس انجام شد.

انتفاضه فعلی، یک گام جلوتر است. این انتفاضه هم مدنی است؛ زیرا ظاهراً هیچ سازمان سیاسی و تشکیلاتی، پشت این انتفاضه نبوده است؛ یعنی سازمان‌های شناخته‌شده فلسطینی عامل آن نیستند و هم اینکه اینها از اسلحه استفاده می‌کنند و با اسرائیل درگیر شده‌اند؛ یک درگیری که معادله بین فلسطینی‌ و اسرائیلی را تغییر داده است.

در جنگ‌ها و درگیری‌ها همیشه نسبت کشته‌های اسرائیل به شهدای فلسطینی یک به هفت بوده است؛ یک کشتة یهودی در مقابل هفت شهید مسلمان؛ در حالی که در انتفاضه مسلحانه اخیر، معادله یک به پنج به نفع عرب‌ها تغییر کرد؛ یعنی یک نفر مسلمان به شهادت رسید و پنج نفر یهودی و صهیونیست کشته شدند. صحنه هفت به یکِ به نفع اسرائیل، به صحنه پنج به یک به نفع فلسطین تبدیل شد. این اتفاق تاریخی رخ داد. لذا در این صحنه، به‌طور میانگین یا در مقایسه با هر یک از جنگ‌هایی که در طول این بیست سال بین طرف فلسطینی و اسرائیلی اتفاق افتاده، در اینجا اسرائیل بیش از هرکدام از این جنگ‌ها تلفات داده است. حتی در مقایسه با [جنگ] ۵۱ روزه، تعداد کشته‌های اسرائیل در اینجا بیشتر است. در اینجا در مجموع، حدود ۵۰ نفر از صهیونیست‌ها کشته یا زخمی (حدود ۲۰ کشته و ۳۰ نفر زخمی) شدند. این انتفاضه معادله هزینه و تلفات را در صحنه درگیری‌های فلسطینی و اسرائیلی تغییر داد و این نقطه‌عطف بود. تغییر این معادله به فلسطینی‌ها روحیه می‌دهد و از آن طرف، اسرائیلی‌ها را دچار ضعف بیشتر می‌کند.

 

 

خبرنگار خبرگزاری الوقت: بعضی‌ها این‌طور تحلیل کردند که ورود نیروهای امنیتی صهیونیستی به مسجد الاقصی با برنامه دولت بنت و برای جلوگیری از سقوط کابینه وی بوده است که وضعیتی بسیار شکننده دارد. به‌عبارتی، شاید خود نفتالی ‌بنت هم موافق اوضاع آشفته باشد تا بلکه بتواند حداقل خودش را در کوتاه‌مدت نگه دارد. آیا چنین تحلیلی قابل قبول است که آنها دارند این کار را انجام می‌دهند تا دست‌کم، از نظر سیاسی بتوانند ادامه حیات بدهند؟

 

دکتر زارعی: اینجا دو مسئله مطرح است: یکی اینکه باید ببینیم برداشت حزب لاپید و حزب بنت که دولت فعلی را تشکیل داده‌اند، از این مسئله چیست. آیا نگران‌اند یا خوشحال هستند؟ در تحلیل‌های خودشان گفتند که اوضاع امنیتی به شکلی فاجعه‌آمیز پیش می‌رود و غیرقابل کنترل شده است. وزیر آقای بنت می‌گوید: اوضاع فاجعه‌آمیز است. اسرائیلی‌هایی که ظاهراً در قدرت نیستند، مثل حزب لیکود نیز همین احساس را دارند. روزنامه‌هایی که منتشر می‌کنند، بحث‌هایی که دارند و اتهام‌هایی که متوجه دولت ائتلافی لاپید و بنت می‌کنند، بیانگر این است که این موضوع برای اسرائیلی‌ها بسیار نگران‌کننده است. از آن‌طرف هم نتانیاهو از این مسئله استفاده می‌کند. همه می‌گویند که نتانیاهو برمی‌گردد. می‌پرسیم: چرا؟ می‌گویند: این تحولات به علاوة اتفاقات دیگر و بحث‌های اقتصادی، همه اینها ناکارآمدی و ناتوانی این ائتلاف جدید را نشان می‌دهد. لذا مردم تمنا دارند که یک دولت مقتدرتر در اسرائیل سر کار بیاید. این امر به‌هم‌ریختگی را نشان می‌دهد. تعبیری که به‌طور مشترک، کارشناسان پرونده فلسطین و پرونده رژیم صهیونیستی دارند، این است که در تاریخ پنجاه سال اخیر و به تعبیری، در فاصله جنگ ۱۹۷۳ تا امروز، الان اسرائیل از حیث سیاسی، اجتماعی و امنیتی در بحرانی‌ترین شرایط است. اسرائیل در بدترین موقعیت و زمان خودش دارد به‌سر می‌برد.

اسرائیلی‌ها در شرایط شوک به‌سر می‌برند. هنوز تا ۲۷ رمضان، روزهای پرمخاطره‌ای برای اسرائیل در پیش است. البته این‌طور نیست که بعد از ماه رمضان، اسرائیل شرایط مناسبی پیدا ‌کند؛ ولی این ده روز، ظرفیتی دارد که می‌تواند در آن، قضایای بزرگی اتفاق بیفتد. آنچه اسرائیل را به‌شدت نگران کرده، این است که نکند هم‌زمان با اتفاقات ۱۹۴۸، حماس در دفاع از فلسطینی‌ها دست به یک تحرک نظامی بزند و اسرائیل را وادار به ورود به جنگ کند.

الان بدترین زمان هست برای اینکه اسرائیل بخواهد وارد جنگ شود. آن سه مشکل و بحران سیاسی، امنیتی و اجتماعی که پیشتر گفته شد، توأمان اسرائیل را در برگرفته است. امروز، بدترین زمان است که اسرائیل بخواهد وارد درگیری نظامی سنگین شود. نگرانی اسرائیل از این است که فلسطینی‌ها بخواهند از این فضا استفاده کنند و اسرائیل را ناگزیر به ورود به جنگ کنند. اینها نشان می‌دهند که اوضاع از کنترل اسرائیل خارج شده است. از یک‌سو، اگر طرف فلسطینی بخواهد از شرایط استفاده کند، اسرائیل نمی‌تواند نجنگد. از سوی دیگر، نمی‌تواند بجنگد، چون قطعاً جنگی توأم با پیروزی را در پیش ندارد. الان هر جنگی برای اسرائیل، هزینه سنگین در بر دارد. در این فضا، طبیعتاً امید فلسطینی‌ها بیشتر می‌شود، جمعیت‌های بیشتری به صحنه می‌‌آیند و نقاط بیشتری علیه اسرائیل به آتشفشان تبدیل می‌شود. در سطح عربی، گرایشات مصالحه‌گرایانه به حاشیه می‌رود، گرایشات انقلابی‌تر محوریت پیدا می‌کنند و اساساً فلسطین به محور تبدیل می‌شود.

 این اوضاع برای برنامه‌های اسرائیل و غرب بسیار خطرناک است و چیزی نیست که اسرائیلی‌ها یا امریکایی‌ها اهرمی برای کنترل و مهار آن در اختیار داشته باشند. این مسئله مهم است.

می‌خواهند بجنگند، اما می‌دانند قبلاً جنگیده، کشته و ویران کرده‌اند؛ ولی نتوانسته‌اند مسئله را حل کنند. می‌خواهند با توافقات سیاسی حل کنند، اما بالاترین سطح توافقات سیاسی مثل معامله قرن، توافقات اسلو، توافق ابراهیم و قضایای اخیر را انجام داده‌اند، ولی نتوانسته‌اند و بیشتر از این هم نمی‌توانند در حوزه سیاسی کار کنند. می‌خواهند از نظر اقتصادی محاصره کنند، اما ناکامی‌شان را در محاصره غزه دیده‌اند. محاصره غزه از سال ۲۰۰۷ شروع شده، الان ۲۰۲۲ هستیم؛ پانزده سال محاصره غزه طول کشیده است. اگر قرار بود محاصره بتواند به اسرائیل کمک کند، محاصره غزه باید این کمک را کرده باشد.

بنابراین، تمام راه‌حل‌های اسرائیل در مواجهه با مردم فلسطین خط خورده و به‌شدت ناکارآمد، تضعیف و کم شده است. لذا گفته می‌شود که اسرائیل در سراشیبی سقوط قرار گرفته است، چون همه نشانه‌ها و آثار آن دیده می‌شود.

إن‌شاءالله موفق و مؤید باشید. ممنونم از اینکه تشریف آوردید و در خدمتتان بودیم. ان‌شاءالله بتوانیم در آینده هم دربارة تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی گفت‌وگوهای کارشناسی داشته باشیم.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*