اهمیت دریا برای رژیم صهیونیستی به حدی است که این رژیم به دلیل عدم مشروعیت در منطقۀ غرب آسیا و شمال آفریقا، نزدیک به ۹۹% تجارت خود را از طریق دریا انجام میدهد و ۹۰ درصد گندم این رژیم (که جزئی از کالاهای استراتژیک هر واحد سیاسی به شمار میرود)، از طریق دریا وارد سرزمینهای اشغالی میشود. همچنین حدود ۷۰ درصد برق مصرفی از گازی است که این رژیم از دریا استخراج میکند . بندر حیفا ۵۳ درصد واردات، اشدود ۴۳ درصد و ایلات حدود ۴ درصد واردات این رژیم را به خود اختصاص دادهاند . همچنین امروزه آب شیرین شده از دریای مدیترانه بیش از ۵۰ درصد از کل مصرف آب رژیم صهیونیستی و ۸۰ درصد از نیازهای آب مسکونی و تجاری آن را تشکیل میدهد . بنابراین بیراه نیست که به عقیدۀ ایتان شامیر، رئیس سابق دپارتمان دکترین امنیت ملی وزارت امور استراتژیک رژیم صهیونیستی، «استقلال، اقتصاد و امنیت اسرائیل (درواقع موجودیت آن) به دریای مدیترانه وابسته است». افزون بر دریای مدیترانه، دریای سرخ نیز اهمیت منحصربهفردی در تفکر امنیت ملی رژیم صهیونیستی دارد. رژیم صهیونیستی بهمنظور برقراری روابط با شرق جهان به دریای سرخ وابسته است. آبااِبان، وزیر اسبق امور خارجه رژیم صهیونیستی در اهمیت دریای سرخ بیان میکند: «امنیت اسرائیل به امنیت و آزاد ماندن دروازه خروجی آن به دریای سرخ بستگی دارد و اسرائیل به هر قیمتی از این دروازۀ خروجی دفاع خواهد کرد». بنابراین، دریای سرخ و مدیترانه نقش حیاتی در امنیت ملی رژیم صهیونیستی دارند و به گفتۀ بن گوریون، اولین نخستوزیر رژیم صهیونیستی، «مرگ و زندگی اسرائیل به این دریا بستگی دارد و هیچ سرزمین اسرائیلی بدون دریای اسرائیلی وجود نخواهد داشت». گذشته از این، رژیم صهیونیستی فاقد عمق استراتژیک است؛ بهگونهای که مسافت غرب کرانۀ باختری تا شهر تلآویو به بیست کیلومتر و مسافت شهر تولکرام در کرانه باختری تا شهر نتانیا در رژیم صهیونیستی به ۱۴ کیلومتر میرسد . در این شرایط، همان گونه که زیو آلموگ، فرمانده اسبق نیروی دریایی رژیم صهیونیستی بیان میکند: «دریا تنها عمق استراتژیک اسرائیل در زیر یا روی سطح است».
اما نکتۀ جالبتوجه در این است که علیرغم وابستگی شدید رژیم صهیونیستی به دریا، نیروی دریایی این رژیم، در مقایسه با نیروی زمینی و هوایی آن، بسیار کوچک و ضعیف بوده و جایگاه درخوری در ارتش رژیم صهیونیستی نداشته است. بهطوریکه تا چندی پیش، نیروهای زمینی و هوایی بهعنوان ستون اصلی پدافند رژیم صهیونیستی در نظر گرفته میشدند، درحالیکه نقش نیروی دریایی کمی بیش از یک گارد ساحلی قدرتمند نبود. برخی از اندیشمندان، علت این امر را در فرهنگ مهاجران و رهبران رژیم صهیونیستی که سکونت در سرزمین فلسطین را مهمترین هدف خود میدانستند، قلمداد میکنند و برخی دیگر نیز معتقدند که جنگهای رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی، عمدتاً مبتنی بر مرزهای زمینی بوده و بر همین اساس نیز نیروی هوایی و زمینی به نسبت نیروی دریایی نقش تعیینکننده در آن داشتند.
بااینحال، به نظر میرسد که تحولات صورت گرفته در زمینۀ تسلیحات و روندهای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک اخیر، شرایط امنیتی جهان و بویژه غرب آسیا و شرق مدیترانه را متحول کرده است و همین امر منجر به مطرح شدن نیروی دریایی رژیم صهیونیستی و اهمیت یافتن آن در تأمین منافع ملی این رژیم شده است. به طور کلی میتوان گفت که تهدیدهای جدید ژئواستراتژیک که موجب توسعه نیروی دریایی و تغییرات اساسی در آن شده را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد؛ دسته اول توانایی روزافزون سایر نیروهای دریایی در منطقۀ خاورمیانه است (اول از همه ایران و همچنین کشورهایی مانند مصر و ترکیه که در برخی از سناریوهای خاص میتوانند بهعنوان دشمن رژیم صهیونیستی قلمداد شوند). دسته دوم مربوط به مسئولیت اخیر نیروی دریایی رژیم صهیونیستی در محافظت از ذخایر عظیم گاز طبیعی است که در منطقه انحصاری اقتصادی این رژیم کشف شده است. سومین دسته، تهدید دائمی و روزافزون حملات موشکی توسط جمهوری اسلامی ایران و متحدان آن در منطقه است. چهارمین دسته نیز مربوط به تمایل رژیم صهیونیستی در اتحاد دریایی در حال ظهور در شرق مدیترانه (در درجه اول با قبرس و یونان) است که این رژیم برای تحقق اهداف جاهطلبانهاش و ایفای نقش در این منطقۀ استراتژیک، باید یک نیروی دریایی نسبتاً بزرگ و قوی داشته باشد.
بر همین اساس، به سبب خلا جدی دربارۀ نیروی دریایی رژیم صهیونیستی و تمایل این رژیم به ایفای نقش در حوزۀ دریا، کتاب حاضر در پی رفع این مسئله است تا مقدمهای بر فعالیتهای پژوهشی در دانشگاهها و مجامع علمی کشور در این حوزه باشد. کتاب حاضر، از دو بخش و نه مقاله تشکیلشده است. هرکدام از مقالات، نوشتۀ جداگانهای است که از سوی نویسندگان در ژورنالهای علمی و یا توسط مؤسسات تحقیقاتی یا سازمانهای دولتی تهیهشدهاند و محور اصلی همۀ مباحث، نیروی دریایی رژیم صهیونیستی است. بخش نخست کتاب که به «راهبردها، فرصتها و محدودیتهای نیروی دریایی رژیم صهیونیستی» اشاره دارد، شامل پنج مقاله است. مقاله اول اختصاص به طرحریزی استراتژی کلان برای نیروی دریایی رژیم صهیونیستی دارد. این مقاله که به قلم اودد گوری لاو، یکی از رهبران سرشناس نیروی دریایی رژیم صهیونیستی نوشتهشده، سعی کرده استراتژی کلانی برای نیروی دریایی رژیم صهیونیستی طرح کند. مقالۀ دوم به رویکردهای مرسوم و سنتی رژیم صهیونیستی به امنیت دریایی اشاره دارد و فراز و نشیب رژیم صهیونیستی در نگاه به دریا را موردبررسی قرار داده است. مقالۀ سوم به چرخش اسرائیل به دریا پرداخته است. این مقاله در قسمتهایی به مسائلی غیر از نیروی دریایی رژیم صهیونیستی اشاره داشته است اما به سبب اهمیت این مقاله و تأثیری که چنین رویکردی بر سیاست منطقهای این رژیم میگذارد، ترجمۀ آن در دستور کار قرار گرفت. مقالۀ چهارم اختصاص به نیروی دریایی رژیم صهیونیستی دارد تا قابلیتها، محدودیتها و فرصتهای آن احصاء گردد. مقاله پنجم، علاوه بر مروری بر تاریخچۀ نیروی دریایی رژیم صهیونیستی، به رقابت این رژیم با بازیگران دولتی و غیردولتی و همچنین امکانسنجی تنشها و همکاری دولت یهود با این بازیگران پرداخته است.
بخش دوم کتاب حاضر که به چالشهای نیروی دریایی رژیم صهیونیستی میپردازد شامل چهار مقاله میباشد. مقالۀ نخست به چالشهای فرهنگی نیروی دریایی رژیم صهیونیستی اشاره شده و بر همین اساس رویکرد رژیم صهیونیستی به دریا مورد واکاوی قرار گرفته است. این مقاله ازآنجاکه موضوع روابط رژیم صهیونیستی با دریا را بهطور بنیادین و ساختاری مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد، حائز اهمیت است. مقالۀ دوم به قدرت نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران میپردازد و پیامدهای پیشرفت نیروی دریایی ایران را بر رژیم صهیونیستی میسنجد. مقاله سوم که بهنوعی مکمل مقالۀ پیشین است، چالشها و محدودیتهای دریایی رژیم صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران میپردازد و چالشهایی که جمهوری اسلامی ایران میتواند در دریا برای رژیم صهیونیستی خلق کند را بررسی مینماید. مقالۀ چهارم نیز به نیروی دریایی رژیم صهیونیستی و مقابلۀ آن با حزبالله و حماس و همچنین نقش نیروی دریایی اسرائیل در حمایت از نیروی هوایی و زمینی در جنگ احتمالی رژیم صهیونیستی با حزبالله و حماس اختصاص دارد.