هئیت علمی شبکه ملی نخبگان موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور مورخ ۳۰/۹/۱۴۰۲
شبکه ملی نخبگان تلاش دارد، تعامل و سازماندهی نخبگان از اقشار و طیف های مختلف جامعه جهت گسترش ادبیات و گفتمان مقاومت و ایجاد بستر تعامل دوجانبه برای دریافت و ارسال پیام بین نخبگان و مجریان عرصه مقاومت ایجاد نماید. این ارتباط در راستای تبیین و ترویج گفتمان مقاومت اسلامی شکل می پذیرد. این شبکه، زمینه ساز ایجاد بستری مناسب برای تعامل هرچه بیشتر با جامعه نخبگان کشور در این حوزه خواهد بود. در همین راستا در جلسه هیئت علمی شبکه ملی نخبگان در خصوص موضوع جنگ غزه مطالب و تحلیلهایی ارائه شد و بعد از ارائه اولیه مطالب، موضوع به صورت مداخله بین نخبگان به بحث و اشتراک گذاشته شد.
نشست هیئت علمی شبکه ملی نخبگان در تاریخ ۳۰ آذرماه ۱۴۰۲ با حضور اساتید این شبکه برگزار گردید. اساتید در این نشست حول محورهای بررسی وضعیت رژیم صهیونیستی و آخرین تحولات جنگ غزه دیدگاه خود را عنوان نموده و با یکدیگر به تبادل نظر پرداختند.
بررسی روند تحولات جنگ غزه
به نظر میرسد بهشدت به مفهوم بازی قدرت در خاورمیانه از نگاه آمریکا و اسرائیل که برتری مطلق رژیم صهیونیستی نه تنها در عرصه نظامی بوده و هست و خواهان حکومت بر مقدرات منطقه است، آسیب جدی وارد شده است. نتیجۀ جدی بعدی ضربه خوردن ژئوپلیتیک و بهتبع آن ژئواکونومیک رژیم صهیونیستی است. وسوم داشتن برتری در صنایع نظامی و نفت و گاز آسیب جدی وارد آمد. در کنار دستاوردهای میدانی، ضربات نظامی به بدنه نظامیـ اطلاعاتی ارتش صهیونیستی وارد شد.
بهعلت وقوع سه اتفاق مهم، برخی طوفان الاقصی را نبرد موجودیت رژیم صهیونیستی نامگذاری کردهاند. البته منظور این نیست که موجودیت رژیم صهیونیستی از همین فردا به پایان برسد، بلکه آغاز یک فرایند است. یکی از این سه اتفاق مهم ، این است که به نظر میرسد کارکرد رژیم صهیونیستی برای غربیها و آمریکا بهشدت زیر سؤال رفته، چون موازنه قدرت به هم خورده است. اتفاق دوم شکست و سقوط روایت رژیم صهیونیستی در جهان، اعم از اصل بحث مسئله فلسطین و ایجاد وطن ملی یهود و آنچه بعد از این اتفاق افتاد تا همین حوادث این ۸۰ روز اخیر است. اتفاق سومی که افتاد مربوط به توقف روند عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی بود. هم کشورهایی که عادیسازی کردند دچار مشکل شدند و کشورهایی مثل عربستان که ممکن بود به این روند بپیوندند، دستکم تا مدت طولانی چنین امکانی را نخواهند داشت.
طبق نظرسنجیها ۶۳ درصد از مردم غزه و کرانه باختری از حماس حمایت میکنند. حمایت مردم از طوفان الاقصی بیش از ۸۰ درصد بوده است؛ یعنی هنوز به آن افتخار میکنند و بر این باورند که لازم بوده است و باید از آن دفاع کنند. این یک مسئله اساسی و مهم است.
۷۶ روز از جنگ میگذرد که در تاریخ جنگهای رژیم صهیونیستی یک دوره خیلی طولانی محسوب میشود. ظاهراً جنگ ۱۹۴۸ هم بیش از ۸ ماه طول کشیده بود و از اردیبهشت تا بهمن ماه استمرار داشته ولی اینگونه نبوده است که پیوسته و هر روز اسرائیلیها درگیر بوده باشند. جنگ ۱۹۸۲ هم پراکندگی داشت و طول کشید اما فراگیر نبود. جنگ ۱۹۸۲ خارج از اراضی فلسطین انجام گرفت و بیروت ۳ ماه دست اسرائیلیها بود. جنگ ۱۹۸۲ تقریباً ۱۸ سالی طول کشید و میتوان گفت لبنان به اشغال درآمد. در طول دوره اشغال درگیریهایی وجود داشته که خیلی منسجم و هر روزه نبوده است. جنگ اخیر در مقایسه با جنگهای سالهای ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ و جنگهایی که اسرائیلیها در سال ۲۰۰۶ در لبنان، ۲۰۰۹ در غزه یا جنگهای ۲۰۱۱، ۲۰۱۴ و جنگهای بعدی طولانیترین محسوب میشود و حتی میتوانیم بگوییم چندین برابر است، چون جنگهای قبلی ۶ روزه، ۹ روزه و ۱۹ روزه بوده است.
جالب است در جنگ ۶ روزه که بزرگترین جنگشان بوده است، اسرائیل در کل ۷۷۹ کشته میدهد و ۲۱ سرباز عرب را میکشد. در کلیپی ویدیویی یک افسر اسرائیلی در دانشگاه صحبت میکند و میگوید ما تا به حال ۱۳۰۰ نظامی کشته دادهایم. هر ۵ دقیقه یک سرباز ما را میکشند. طبق آمار بیمارستانها واظهارات مقامات اسرائیلی تعداد کشتههای ارتش اسرائیل در مقطع عملیات زمینی تاکنون از سه هزار نفر فراتر رفته است که آمار بیسابقهای برای اسرائیلیهاست.
علت اینکه اسرائیلیها بهرغم دادن این حجم از تلفات بیسابقه به جنگ ادامه داده و حتی آن را شدت بخشیدهاند این است که این جنگ برای آنها سرنوشتساز است و وضعیت آینده آنها را تعیین و مشخص میکند که بعد از جنگ چه کار خواهند کرد.
البته در منطقه شمال هم حزبالله بهصورت هوشمند نقاطی را در جنین شمالی، اطراف حیفا و محدوده صفد زیر آتش دارد . حزبالله در عمق ۵ کیلومتری اسرائیلیها را دائم زیر آتش قرار داده و حملات پهپادی را متوجه عمق حدود ۲۰ تا ۳۰ کیلومتری کرده است.
بررسی عملکرد یمن در جنگ غزه
در سوی دیگر یمنیها ۱۵ مورد عملیات علیه کشتیها انجام دادند. از این تعداد، حدود ۱۱ مورد اقداماتی بوده است که به نتیجه رسیده و آسیب وارد کرده است. در یکی، دو مورد هم کشتیهای خاصی را توقیف و مصادره کردند. اقدامات یمنیها سبب شده است هم هزینههای حمل و نقل هم هزینه بیمهها بهشدت افزایش پیدا کند. از طرف دیگر بهدلیل احتیاطهایی که باید میکردند، حجم عظیمی از ترددها را از دریای سرخ کم و مسیر دیگری را انتخاب کردند که هزینه زیادی دارد. برای مثال از مسیر جنوب آفریقا و دماغه امیدنیک وارد اقیانوس اطلس میشوند. این مسیر هم بسیار متراکم است.
کار یمنیها از نظر ارزشی چند بار باید ضریب بخورد. اول اینکه یمنیها کار بسیار پر مخاطرهای را برعهده گرفتند؛ چون طبیعتاً چنین کاری میتواند با واکنش بسیار سنگین غربیها مواجه شود، کمااینکه بارها غربیها تهدید کردند و چنگ و دندان نشان دادند. دوم اینکه یمنیها برای فلسطین کاری کردند که برای کشور خودشان نکردند و در دفاع از فلسطین جوانمردی نشان دادند. سوم اینکه یک خط سیر متداوم را در پیش گرفتند، پیوسته این کار را ادامه دادند و به وضعیتی تبدیل کردند که غربیها ناگزیر شدند برای این مسئله فکر اساسی کنند. البته غربیها نیز ائتلافی را اعلام کردند. آمریکاییها گفتند از کشورهای اروپایی و برخی کشورهای آسیایی یعنی چین و روسیه و از کشورهای عربی ائتلاف تشکیل میدهیم. بسیار تلاش کردند که چنین ائتلاقی شکل بگیرد، اما آنچه فعلاً روی کاغذ آمده، ائتلاف با مشارکت تعدادی کمتر از آن چیزی است که در ائتلاف کمک به سعودی در جنگ یمن انجام شد. در آنجا ائتلاف ترکیبی از ۱۹ کشور بود، اما در اینجا ترکیب ۱۰ نفره شد و تنزل یافت. در حالی که سطح تهدید در این صحنه نسبت به صحنه قبلی خیلی بالاتر است؛ یعنی سطح تهدید مقاومت و انصارالله در جنگ بین عربستان و یمن خیلی نازلتر است تا تهدیدی که در محور فلسطین و به صورت منطقهای و با درگیر شدن لبنان و عراق و جاهای دیگر صورت میگیرد. این جنگ خیلی گستردهتر است؛ اما توفیق آمریکاییها در شکلدهی به یک ائتلاف، حتی روی کاغذ ضعیف بوده و در عمل هم معلوم نیست همین ۱۰ نفر بتوانند کاری انجام دهند. از جمله کشورهای ائتلافکننده میتوان به آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان، ایتالیا، ژاپن، سیشِل (آفریقایی) و بحرین اشاره کرد. جالب این است که برخی کشورهایی که منتظر بودیم در ائتلاف باشند، رسماً اعلام کردهاند که «ما نیستیم»، مثل مصر و عربستان. امارات هم اعلام کرد: «ما نیستیم.» هم افکار عمومی داخلیشان اجازه نمیدهد و هم اینکه آخر قصه برای آنها خیلی ابهام دارد که سرانجام جنگ چه میشود.
بررسی بعد سیاسی تحولات جنگ غزه
در بعد سیاسی هنوز بین آمریکا، اروپا و اسرائیلیها و عربها توافق روشنی مشاهده نمی شود. اسرائیلیها در این صحنه، اصلاً به مابعدغزه نگاه نمیکنند. آنها به مابعداسرائیل مینگرند. میگویند ما کاری نداریم که چه کسی میخواهد به غزه بیاید. مهم این است که در این صحنه وضع ما چه میشود. اساس این است که اسرائیل به این نقطه برسد که امنیت اسرائیل برگردد و قدرت بازدارندگیاش بهنوعی احیا شود.
در تصور اسرائیل، محمود عباس و امثال او نیست؛ یکسره سراغ این رفته که بایستی مقاومت نابود بشود و اساس، نابودی مقاومت است. این آن چیزی است که اسرائیلیها تاکنون عزم خود را برای آن جزم کردهاند و در این زمینه، خللی در اراده اسرائیلی ایجاد نشده است. مسئله را فقط از این منظر میبینند و همین امر بین اسرائیل و آمریکا اختلاف ایجاد کرده است؛ چون نظام بایدن خطاب به اسرائیلیها میگویند: «این کار در قدرت شما نیست و نمیتوانید محقق کنید. لذا باید به یک مراحل دیگر تن بدهید. چرا اینگونه ایستادهاید؟» آمریکاییها در این صحنه میگویند به این سؤال ما پاسخ دهید که بعد از آتشبس، قرار است چه اتفاقی بیفتد که تضمینکننده امنیت اسرائیل باشد؟ خطاب به اروپاییها و عربها میگویند به ما پاسخ دهید که اگر ما موافقت کردیم، فشار هم آوردیم، آتشبس دائم هم برقرار کردیم. چه چیزی قرار است بعد از جنگ اتفاق بیفتد که نتیجه آن، تأمین قطعی امنیت اسرائیل و پایان دادن به این قضایا باشد؟