شگفتیهای مدبرانه در سخنان سید مقاومت
شبههسازی درباره کنش حزبالله لبنان و مواضع دبیرکل آن عمدتاً به اثرگذاری آن بر موضوعات و تحولات منطقهای باز میگردد و در این میان یکی از شگردها برای غلبه بر تکنیکهای حزبالله، بازکردن مشت آن است. در حالی که «رازآلود» حرکت کردن یکی از لوازم قدرت و اثر عملیاتی آن است. این مشت بسته بود که در تحولات سوریه کار خود را کرد.
آقای دکتر سعدالله زارعی در یادداشتی نوشت:
اگر بخواهیم عنوانی برای سخنرانی اخیر آیتالله سیدحسن نصرالله انتخاب کنیم که جامع و کامل باشد، «ترسیم خطوط پیروزی غزه در معرکه سخت با آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل» مناسبترین عنوان خواهد بود. در واقع سخنان سید مقاومت، منشور پیروزی فلسطین است. مقاومت فلسطین در غزه و در زیر بمبارانهای شدید رژیم جنایتکار، قبل از هر چیز به «برهان قاطع» در حقانیت راهی که با عملیات عظیم طوفانالاقصی در پیش گرفت و در قطعی دیدن پیروزی خود نیاز داشت.
این را سیدحسن نصرالله با بیان بسیار مستدل و ذکر شواهد میدانی و عینی و ترسیم پشتیبانیهای عظیم و منحصر به فرد مقاومت لبنان از مقاومت غزه به فلسطینیها عرضه داشت. این همان شگفتانهای بود که بعضی از درک آن عاجز شدند در حالی که دشمنان آمریکایی و اسرائیلی، آن را با دقت در میان خطوط پیدا و پنهان رهبر مقاومت لبنان دریافته و به آن اعتراف نمودند. واکنش فوری نخستوزیر مفلوک و متزلزل اسرائیل و دریافت «تهدید جدی» از سخنان سید هم این را به بهترین وجه نشان داد. بعضی با عدم توجه به وضع ویران رژیم صهیونیستی که آن را به اقدامات دیوانهوار واداشته است، تصور میکردند سید با موضعگیری خود، تحولی فوری در جغرافیای تهاجم اسرائیل غاصب علیه ساکنان غزه پدید میآورد در حالی که سید تحول عظیمی در اصل مفهوم و علل و نتایج این جنگ پدید آورد و افق را برای تبدیل این ویرانیها به پیروزی بزرگ مقاومت غزه ترسیم نمود. کمااینکه مواضع سیدحسن نصرالله در جنگ ۳۳ روزه تغییری در میدان جنگ ایجاد نمیکرد اما در تبدیل آن جنگ ویرانگر به «پیروزی ماندگار» امت اسلام و «نقطه عطف» در شکستهای پیاپی رژیم غاصب و آمریکا، فوقالعاده مؤثر بود.
در واقع مهارت عجیب سید تبدیل معرکه درگیری به «میدان فتحهای پیاپی» است. این همان آموزه بزرگ حضرت امام خمینی – قدسسره – است که به کسانی که با نگاه به پارهای مشکلات و بعضی رخدادهای دوران دفاع مقدس، دستاوردها را ناچیز میشمردند، نهیب میزد و افق دهها پیروزی بزرگ در آینده که یکی یکی محقق شدند را ترسیم میفرمود.
درخصوص سخنان روز جمعه گذشته دبیرکل حزبالله لبنان نکات بسیار اساسی و مهمی وجود دارد، از جمله:
۱- بیان سطح بالای مشروعیت عملیات «طوفانالاقصی». یکی از موضوعات اساسی و بلکه مهمترین موضوع در جنگها، جنبه مشروعیت آن است. جنگ مشروع در نگاه دینی جنگی مقدس است و در چنین جنگی دادن هر بهایی برای رسیدن به اهداف بزرگ رواست و طرفی که در آن واقع شده در برابر سختیها و شدائد زانو نمیزند و شبههافکنیها و فتنهها آن را دلسرد و مضطرب نمیکند. وقوع حوادث سخت و هزینههای احیاناً سنگین انسانی و مالی، رزمنده میدان «جنگ مقدس» به تردید نمیاندازد و استقامت آن را نمیشکند. سیدحسن نصرالله در بیان خود که میتوان آن را «منشور حقانیت دفاع غزه در مقابل جنایات رژیم غاصب» نامید، مشروعیت عملیات بزرگ «طوفانالاقصی» که چند روز پس از شروع حملات وحشیانه رژیم به غزه از سوی بسیاری از تریبونها و رسانههای عربی و غربی به قربانگاه تردید برده شد، به خوبی در بیان سید آمد و خلأ بیانی حماس را در این خصوص پر کرد. در این میان سید چهار علت عمده که بدون انجام عملیاتی بزرگ و تهاجمی از سوی فلسطینیها قابل رفع نبودند را ذکر نمود؛ اول موضوع هزاران اسیر از مردان، زنان و اطفال فلسطینی بود که خیلی از آنها سالیان طولانی در زندانهای مخوف رژیم جنایتکار گرفتار بودند و هیچ فریادرسی در جهان و از جمله در کشورهای عربی نداشتند.
دوم موضوع قدس و مسجدالاقصی که در ماهها و بهخصوص هفتههای قبل از این عملیات در معرض تعرضها و تهدیدهای بیسابقه در حد فاصل ۱۳۴۶ / ۱۹۶۷ تاکنون قرار گرفته بود. سوم موضوع محاصره نزدیک به ۲۰ سال باریکه غزه و محرومیت مطلق بیش از دو میلیون جمعیت آن بود که هیچکس به آن توجه نداشت و زجر و مرگ پیدرپی کودکان و زنان آن به امری عادی تبدیل شده بود. چهارم تهدیدات شدید و پیدرپی کرانه باختری بود که نزدیک به سه میلیون نفر جمعیت آن را در معرض قتل و جرح و اسارت پیاپی قرار داده بود به گونهای که در طول شهریور گذشته حدود ۷۰۰۰ نفر از آنان دستگیر شدند و روند تشدید اقدامات افراطی وزیر امنیت داخلی رژیم – بنگویر – تسلط کامل صهیونیستها بر این منطقه را حتمی کرده بود و علیرغم آنکه اقدامات اسرائیل با همه قوانین بینالمللی هم مغایرت داشت، توجهی را جلب نکرده بود.
سیدحسن نصرالله، اولین شاهکار عملیات طوفانالاقصی را اصل بازگردان موضوع فلسطین و مردم زجرکشیده آن به عرصه توجه جهانیان برشمرد و جنگ فلسطینیها برای رفع این مشکلات عظیم ستود و مشکلات کنونی غزه در برابر آن را قابل تحمل دانست. در واقع سید در این صحنه سندی را به دست مقاومت فلسطین داد که در برابر هجمههای سنگین و بیسابقه اسرائیل بایستند و کاری که شروع کردهاند را به آخر برسانند.
۲- تبیین غیروابسته بودن عملیات عظیم طوفانالاقصی به هیچ نقطه خارجی. سید در این بیان هر آنچه را که میتواند بهانه عدم حمایت از فلسطینیها از سوی جهان اسلام و دولتهای عربی باشد را زدود. سید گفت عملیات بزرگ طوفانالاقصی، تصمیمی صد در صد فلسطینی بود که حماس شخصاً اتخاذ نمود و اقدامی صد در صد فلسطینی بود که رزمندگان مقاومت فلسطین آن را اجرا نموده و پیش از آن هیچ کدام از رهبران محور مقاومت از آن خبر نداشتند. سید در توضیح چرایی این موضوع گفت (هذه المعرکة هی فلسطینیة بالکامل من اجل فلسطین وملفات فلسطین و قضایا فلسطین و شعب فلسطین و لیس لها علاقة بای ملف اقلیمی او دولی او ماشاکل على الاطلاق.) «این یک عملیات کاملاً فلسطینی بود که برای فلسطین و برای پروندههای [چهارگانه] فلسطین و برای مسایل فلسطین و برای مردم فلسطین اجرا شد و هیچ ربطی به هیچ پرونده منطقهای یا پرونده دولتها و یا هر چه غیر از آن، نداشته است.
و در بیان عظمت این عملیات گفت «این عملیاتی قهرمانانه، شجاعانه، بدیع، محکم، عظیم و بزرگ بود که برتر از هر عملیات دیگری قرار گرفت و تمام ارکان رژیم اسرائیل اعم از رکن امنیتی، رکن نظامی، رکن سیاسی، رکن اجتماعی و رکن روانی آن را چونان زلزلهای عظیم به لرزه درآورد و به نتایج راهبردی و حیاتی خواهد رسید».
بعضی گمان کردهاند سید با این بیان از عملیات طوفانالاقصی تبری جسته و یا ابراز دلخوری کرده و خواسته است بگوید این عملیات و مسایل پس از آن به ما ربطی ندارد و حال آنکه از یکسو سید با تعبیراتی در اوج و پیاپی، این عملیات را تحسین کرده و از سوی دیگر در ادامه، شرح مفصلی از اقدامات حزبالله از روز هشتم اکتبر یعنی فردای عملیان طوفانالاقصی در حمایت از اقدام فلسطینیها بیان کرده است.
سید در واقع با این بیان به جهان اسلام و جهان عرب گفت اگر با حزبالله یا ایران هم مشکل دارید، از حمایت قاطع و بیملاحظه برادرانتان در فلسطین دریغ نکنید. در واقع سید در این بیان قوی، راه کمک همه بخشهای جهان اسلام به فلسطینیها را فارغ از دستهبندیهایی که – متأسفانه – در آن وجود دارد، باز کرد و این کمکی بسیار اساسی و فداکارانه است.
۳- رژیم راهحلی جز «تبادل» ندارد. یکی از محکمات سخنان سید در این سخنرانی ترسیم افق قطعی تهاجمات سنگین رژیم غاصب به غزه بود. با شدت گرفتن بمبارانها و به تصویر درآمدن حجم عظیم تخریبها و آمار بیسابقه شهدا، دلهای بسیاری لرزید و نوعی یأس بر آنها مستولی گردید و طبعاً چنین صحنههایی فلسطینیها را هم تا حدی تحت تأثیر قرار داده است. سید در اینجا با تشریح سابقه جنگافروزیهای رژیم و سپس تسلیم شدنهای آن گفت «یکی از مهمترین خطاهای رژیم غاصب در جنگها مطرح کردن اهداف بزرگی است که تحقق آنها غیرممکن و دور از دسترس آن است».
سید پرسید «آیا تاکنون دیدهاید که رژیم غاصب، اسرای خود را بدون تبادل، آزاد کرده باشد و سپس تصریح کرد «ای خواهران و برادران! آنچه در بمباران غزه میبینید حماقت و عجز اسرائیل است و از آن راه به جایی نمیبرد و ناگزیر به مبادله اسرای خود با هزاران زندانی فلسطینی و شرایط دیگر مقاومت تن خواهد داد. این بیان سید هم اسرائیل را بهشدت تحقیر کرد و هم به ساکنان مظلوم غزه آرامش داد و آنان را به درستی و عظمت هدفی که برگزیدهاند، مطمئن ساخت و کدام رهبر فلسطینی میتوانست در حد سید این قوت قلب را به ساکنان در حال بمباران غزه و نیروهای مقاومت آن بدهد؟
۴- ترسیم دو راهبرد آنی و اساسی. سید در این سخنرانی توجه همه امت اسلام را به دو مسئله اساسی در این جنگ جلب کرد؛ راهبرد آنی، تلاش شب و روز همگان برای توقف جنگ علیه مردم غزه و راهبرد دوم کمک همگان به مقاومت فلسطین در تحقق پیروزی بر دشمن. منظور سید از پیروزی، تحقق همان چهار هدفی است که از عملیات عظیم طوفانالاقصی برشمرد. او بر این اساس گفت پیروزی غزه یعنی پیروزی مردم فلسطین، پیروزی اسرای فلسطینی، پیروزی کرانه باختری، غزه، قدس، مسجدالاقصی و کلیسای قیامت و پیروزی دولتها و مردم در منطقه و خصوصاً پیروزی همسایگان فلسطین و آنان را برحذر داشت از این که مبادا با بیعملیشان سبب شوند ارتش اسرائیل پیروز شود. اگر اسرائیل پیروز شود، زمان شماتت ملتها و دولتهای اسلامی و عربی از سوی اسرائیل و هجوم دوباره به آنها فرا میرسد.
سید با این بیان تلاش بلیغی کرد تا غربت کنونی را از غزه و فلسطینیها در ساحه دولتهای عربی بزداید و این بیان در زمانی صورت گرفت که زمزمههایی مبنی بر توافق وزیر خارجه آمریکا با بعضی از این دولتها برای تخلیه غزه از مردم آن و یا ریشهکن کردن مقاومت به گوش رسیده بود.
۵- اما مهمترین فراز این بود که؛ حمایت حزبالله از مقاومت غزه، حد ندارد. سید در این بیان، ابتدا بهطور تفصیلی تشریح کرد که در ورود عملی و نظامی به صحنه حمایت از مردم غزه در برابر حملات رژیم غاصب، یک روز هم درنگ نکرده است. سید بهطور ضمنی از بیعملی دولتهای عربی در برابر غزه انتقاد کرد و ضمن آن پرسید آیا شما دولتهای عربی آنقدر ناتوان شدهاید که قادر نیستند مجروحی از مجروحان غزه را مداوا کنید و یا لقمه نانی به مردم عرب غزه برسانید؟ سید در اینجا گفت ما از روز اول و با وجود محدودیتهایمان کمک کردیم شمایی که لب به سؤال از ما گشودهاید، کجایید؟! علامت جدی بودن ما در کمک به غزه ۵۷ شهیدی است که تقدیم کردهایم و خسارتهایی است که به خانههای ما وارد شده، چرا شما دولتهای عربی پا را از اظهار تأسف فراتر نگذاشتهاید؟!
واقعیت این است که در جریان جنگ غزه، حزبالله به قیمت به خطر انداختن نیروهای خود، کمکهای استراتژیکی به مردم فلسطین و نیروهای مقاومت غزه نموده است. یکی از این موارد اعلام آمادهباش صد در صد حزبالله از لحظه شروع عملیان طوفانالاقصی بود که سبب ترس شدید اسرائیل از باز شدن جبهه شمالی گردید. این آمادهباش دو هزینه سنگین را روی دست رژیم گذاشت؛ هزینه اول تخلیه کامل مناطق شمالی فلسطین تا عمق پنج کیلومتری و رساندن جمعیت به ۳۰ درصد تا عمق ۱۵ کیلومتری بود که نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر را رهسپار اردوگاههای اسرائیلی در اطراف تلآویو و بندر ایلات در جنوب کرد. هزینه دوم ناچار شدن اسرائیل به گسیل چهار لشکر از ۱۴ لشکر خود به صفحات شمالی بود که به آمادگی ارتش اسرائیل در دفع تهدیدات فلسطینیها از غزه آسیب جدی زد.
یعنی حزبالله بار نزدیک به یکسوم ارتش اسرائیل را از دوش فلسطینیها برداشت. در تحلیل نظامی از این اقدام با عنوان «عمقبخشی به جبهه خودی» یاد میشود.
ورود حزبالله به شلیک موشک، پرتاب انواع راکت و گسیل پهپاد به عمق ۱۵ کیلومتری شمال فلسطین سبب شد نیمی از تواناییهای نظامی دریایی رژیم غاصب از سواحل غزه به سمت سواحل جنوبی لبنان و سواحل حیفا گسیل شود. کما اینکه اقدامات پهپادی حزبالله سبب شد حدود یک چهارم توان نظامی هوایی رژیم از غزه به سمت لبنان معطوف گردد. علاوهبر اینها حجمی از تسلیحات که مورد نیاز رژیم غاصب در جنگ با غزه و کرانه باختری بود، به سمت شمال استان جلیل رهسپار گردید.
آیا اقدام حزبالله در اینجا توأم با خطرپذیری بالا نبوده است؟ و آیا اقدامات حزبالله سبب انجام اقدامات تلافیجویانه از سوی رژیم نشده است؟ آیا این اقدامات از سوی حزبالله را میتوان اندک دانست؟ آیا در این مصاف که علاوه بر مصاف اسلام و کفر، مصاف عربی ـ اسرائیلی نیز هست، نباید حداقلی از این اقدامات عملی را از مصر و اردن هم توقع داشت؟
رهبر حزبالله در عین حال در این سخنرانی تصریح کرد مقاومت لبنان در صورت ضرورت، اقدامات خود علیه رژیم را گسترش خواهد داد. بر این اساس سید گفت (انا اقول بکل شفافیة و صدق و وضوح و غموض، بکل شفافیه و صدق و وضوح و غموض، بناء ایضا ان کل الاحتمالات فی جبهتنا اللبنانیة مفتوحة و کل الخیارات مطروحه و یمکن ان نذهب الیها فی ای وقت من الاوقات فیجد ان نکون جمیعا مهیئین وجاهزین وحاضرین لکل الاحتمالات والفرضیات المقبلة) «به تأکید میگویم با تمام شفافیت و راستی و با تمام روشنی و پیچیدگی که پیچیدگی هم مورد نظر من میباشد، بدانید که حتماً بروز همه احتمالات از سوی جبهه لبنان مفتوح است و همه گزینهها باز هستند و اجرای هر گزینهای نزد ما مطرح است و هر لحظه ممکن است به سمت استفاده از آن برویم و بر این اساس همه رزمندگان لبنانی باید آماده باشند و برای هر احتمالی در آینده، خود را مجهز و آماده نمایند».
این نکته هم حائز اهمیت است که شبههسازی درباره کنش حزبالله لبنان و درباره مواضع دبیرکل آن عمدتاً به اثرگذاری آن بر موضوعات و تحولات منطقهای باز میگردد و در این میان یکی از شگردها برای غلبه بر تکنیکهای حزبالله، بازکردن مشت آن میباشد. در حالی که «رازآلود» حرکت کردن یکی از لوازم قدرت و اثر عملیاتی آن است. این مشت بسته بود که در تحولات سوریه کار خود را کرد.
مرور داستان بحران شدید سوریه روشن میکند، عملیات حزبالله در «یبرود» و «القصیر» نقطه آغاز بازگشت امنیت به سوریه بوده است. در آن زمان خیلیها که نمیدانستند گمان میکردند یگانهای رزمی حزبالله فقط برای دفاع از نقطهای مقدس در جنوب دمشق وارد کارزار شده و لذا آن را یک نیروی صرفاً «قومی» خطاب میکردند. با مشخص شدن تأثیر آزادسازی یبرود و القصیر که در نزدیکی مرزهای لبنان واقع شده بود، از نقش و اثر واقعی حزبالله در حفظ کشور سوریه رمزگشایی شد.