ملت، غلبه بر مهندسی تفرقه

اجتماعات پرشور مردم تهران در فواصل کوتاه، بیانگر حساسیت مردم در مقابل تحرکات تفرقه‌افکن دشمن می‌باشد.

سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: یکی از هدف‌گذاری‌هایی که دشمن در اقدامات اساسی علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته است، «تفرقه» می‌باشد که گاهی تفرقه میان ارکان نظام، گاهی تفرقه میان مسئولان و گاهی تفرقه میان مردم مدنظر بوده است.

تفرقه دو کارکرد اصلی دارد؛ یکی کاهش قدرت مقاومت در برابر طرح‌های دشمن و دیگری آسیب‌پذیر کردن در تهاجم دشمن می‌باشد.انگلیسی‌ها در این زمینه ید طولایی دارند و عبارت «تفرقه بینداز و حکومت کن» به آنان نسبت داده شده و البته اعمال آنان در قرون اخیر پیگیری این عبارت را نشان می‌دهد. یکی از خاصیت‌های تفرقه این است که یک ملت و یک حکومت خود و دارایی‌های خود را کوچک‌تر از اندازه واقعی آن و ناتوان از انجام کارهای بزرگ و ضعیف در مقابل دشمنان خود می‌بیند.در این شرایط دشمنان مجال پیدا می‌کنند از صفوف مقابل که خود را کوچک فرض کرده‌، نیروگیری نمایند و در واقع از درون به این ملت ضربه بزنند.

ایران، جمهوری اسلامی، ملت، رهبری و بنیان‌های نظری و عملی انقلاب اسلامی در دنیا «بسیار بزرگ» دیده شده و دیده می‌شوند.

مگر می‌شود ایرانی که ده‌ها سال در مقابل نظام جهانی ایستاده و کار خود را پیش برده است را ضعیف دید؟ مگر می‌شود «نظام» جمهوری اسلامی که چهل و چند سال انواع تحریم‌ها، ترورها، جنگ‌ها و صف‌آرایی‌ها را پشت‌سر گذاشته و جاذبه‌های سیاسی، اقتصادی، علمی و نظامی – امنیتی آن از نظام‌های دیگری که تحت هیچ‌کدام از این تضییقات و فشارها نبوده‌اند، بیشتر است را قوی و مستحکم ندید؟ مگر می‌شود «ملت ایران» که در طوفان حوادث، یکپارچگی خود حفظ کرده و به‌طور مکرر میلیون میلیون در صحنه‌های حمایت از انقلاب و اسلام حضور می‌یابد را سربلند و قدرتمند ندید؟

مگر می‌شود «رهبری» که ایران را به قله منطقه رسانده و در تلاش بیش از سه دهه، آن را به بزرگ‌ترین نفع برنده حوادث سهمگینی که حداقل یکی از کارکردهای آنان منزوی کردن ایران بوده، تبدیل کرده تا جایی که دشمنان بارها گفته‌اند هیچ موضوعی در غرب آسیا بدون همکاری ایران قابل مدیریت نیست، «برترین» ندید؟ مگر می‌شود بنیان‌های نظری و عملی انقلاب اسلامی که نه‌تنها دستمایه حل مسائل ایران که دستمایه حل مسائل و قدرت‌یابی ملت‌ها در غرب آسیا شده است را کارآمد و پیش‌برنده ندانست؟

اینکه نظام اسلامی در حل مسائل به نسخه‌های غیرمردمی غربی و شرقی در عالم متکی نشده و با روش‌های نرم و هزینه‌های اندک مسائل غامض امنیتی و سیاسی را حل‌وفصل کرده، از عظمت، پویایی و ماندگاری آن حکایت می‌کند. در همین آشوب‌های اخیر، رهبری و بقیه دستگاه‌های نظام با درایت و حکمت از تبدیل کشور به صحنه اختلاف که هدف اصلی دشمن بوده است، جلوگیری کرده‌اند. این یک نشانه از قدرت نظام و یک نشانه از تفاوت روش مواجهه نظام در صحنه داخلی نسبت به نظام‌های اقتدارگرای غربی و شرقی است.

خط تفرقه در ایران خط شناخته‌شده‌ای است. از اول انقلاب اسلامی، وحدت مهم‌ترین استراتژی نظام در خنثی‌سازی خط دشمنان بوده و به موازات آن مهم‌ترین راهبرد دشمن، تفرقه بوده است.

در بحبوحه انقلاب اسلامی، مردم ایران خطر تفرقه را درک کردند و لذا ندای آنان در مقابل احزاب و جریانات تفرقه‌افکن داخلی و در مقابل خط تفرقه‌افکنی دشمنان خارجی، این بود «حزب فقط حزب خدا – رهبر فقط روح خدا». بعد از ارتحال حضرت امام خمینی – رحمهًْ‌الله‌علیه – این شعار بدین‌صورت درآمد «حزب فقط حزب علی – رهبر فقط سیدعلی» این درک مردم از اهمیت وحدت و نگرانی آنان از خط و خطر تفرقه بود.در فتنه‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸، تفرقه مهم‌ترین دستورکار دشمن بود. در فتنه ۷۸ یک جریان که تلاش خود را طی دو سال معطوف به دوپارچه‌سازی ملت کرده بود، تلاش نمود تا تشکل‌های دانشجویی و دانشجویان را با نیروهای عظیم حزب‌اللهی و بسیجی درگیر کند و در نهایت بخشی از مردم را در مقابل بخش دیگری از مردم به صحنه آورد که البته قرین موفقیت نبود.

در فتنه‌ سال ۸۸ هم که از قبل روی دوپارچه‌سازی نخبگان کار شده بود، تلاش شد تا مردمی که به فلان کاندیدای شکست‌خورده رأی داده بودند را در مقابل مردمی که به کاندیدای پیروز رأی داده بودند، قرار داده و میان آنان جوی خون راه بیندازند.

این تلاش‌های تفرقه‌افکن در صحنه کنونی کشور به شکل دیگری دنبال می‌شود. دشمن می‌داند که اقتدار ایران و در قله ایستادن جمهوری اسلامی و شکست انواع دسیسه‌های پرقدرت خارجی بر ضد آن که حاصل یکپارچگی و بصیرت و در صحنه بودن ملت بوده، بی‌جهت و اتفاقی روی نداده است.

دشمنان می‌دانند که درایت، توانمندی و جایگاه رفیع اجتماعی حضرت امام خمینی(ره) در طول ۲۷ سال رهبری انقلاب و ده سال رهبری جمهوری اسلامی، عامل اصلی وحدت‌بخش و در صحنه ماندن ملت ایران بوده و می‌دانند که هوشمندی، جایگاه بی‌بدیل اجتماعی و قدرت رهبری حضرت امام خامنه‌ای – دامت‌برکاته – در طول ۳۳ سال گذشته، عامل اصلی وحدت ملی ایرانیان و قدرت خیره‌کننده و پیشران آنان بوده است.از نظر روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی تاریخی، شاید هیچ ملتی به اندازه ملت ایران به «رهبر» متکی نبوده است تا جایی که می‌توان دوران‌های اقتدار و نیز ضعف ایران را به پیدایی رهبران قدرتمند و نیز ضعیف مرتبط دانست. دشمن به خوبی می‌داند در این چهل‌وچهار سال اگر وجود امام و رهبری نبود، ایران نمی‌توانست از طوفان‌ها و حوادث سهمگین به سلامت عبور کند.

بر این اساس رهبری بی‌وقفه در معرض تهاجمات قرار گرفته و هرچه جلوتر آمده‌ایم و درخشش منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی فزون‌تر شده، تهاجم به رهبری افزایش یافته است.ایجاد تفرقه در داخل فقط دشمنانه و عامدانه هم نبوده است. کمک به قطب‌بندی و دسته‌دسته کردن مردم گاهی ناآگاهانه و از سر دلسوزی هم صورت می‌گیرد. این نکته را باید توجه داشت که خصوصیت مردم ایران یکپارچگی حول محور ارزش‌ها و باورهای ملی است. جالب این است که در همین بحث حجاب هم براساس نظرسنجی مردادماه گذشته یک مؤسسه معتبر نظرسنجی، اکثریت بالای ۸۳ درصدی خانم‌ها معتقدند حجاب یک ضرورت و ارزش است و مانع فعالیت اجتماعی و آزادی عمل بانوان هم نمی‌شود. واضح است که درخصوص اصل اسلام و انقلاب اسلامی این اعداد بالاتر می‌باشد.

این یکپارچگی ملی در طیف‌های مختلف اجتماعی از جمله در طیف ورزشکاران و اهالی هنر ایران هم وجود دارد. در صحنه آشوب‌های اخیر تعداد ورزشکاران و هنرمندانی که در مقابل ضرباتی که آشوب‌طلبان به مردم زدند، رفتار غیرمسئولانه‌ای داشتند، در مقابل خیل عظیم فعالان این دو حوزه، واقعاً ناچیز بود.کار دشمن در این وادی از یک‌سو مخالف نظام معرفی کردن قاطبه ورزشکاران، هنرمندان و دیگر طیف‌های کشور و از سوی دیگر بزرگ‌نمایی افراد معدودی از این دو طیف بود که واقعاً در جامعه ورزشکاران یا هنرمندان جایگاه برجسته‌ای نداشتند.

بر دشمنان انتظاری جز این نیست اما در این میان بعضی از افراد از موضع انقلابی و در مقام پاسخگویی به این به اصطلاح سلبریتی‌های ورزشی و سینمایی وارد میدان شده و از ادبیاتی استفاده کردند که گویا جامعه ورزشی و جامعه هنری ایران از دست رفته‌اند! از آنجا که ادبیات اینچنینی به‌طور طبیعی با واکنش‌ جامعه ورزشی و هنری کشور مواجه می‌شود، این افراد در واقع ناخواسته در میدان و زمین دشمن که سیاست برجسته‌سازی مخالفت‌ها را در دستورکار داشته و به آن دامن می‌زند، بازی کردند.

یکی دیگر از میدان‌های تفرقه، تبدیل یک مشکل اجتماعی به مشکل سیاسی است. همه می‌دانند که اینهایی که در آشوب‌های اخیر به تخریب اموال و هتک ارزش‌های ملی و اسلامی دست زدند به دو دسته قابل تقسیم هستند؛ یک دسته که به ایفای مأموریت واگذارشده از سوی دشمنان ملت ایران پرداخته‌اند و یک دسته که گروهی از جوانان کم‌آگاه و هیجان‌زده است.تکلیف نظام با این دو دسته مشخص است؛ دسته اول مستحق برخورد قضایی و دسته دوم نیازمند آگاه‌سازی و تحذیر هستند.در این میان یک جریان سیاسی که ید طولایی در تفرقه‌افکنی دارد و در فتنه‌های گذشته هم مسئول خون‌های به زمین ریخته شده است، به صحنه آمد تا با معنابخشی سیاسی به این آشوب‌ها و کم‌رنگ کردن وجهه ضدامنیتی آن، وضعیت به وجود آمده را تداوم بخشیده و به خیال خود نظام را از اصول و ارزش‌های خود دور سازد.نگاهی به اظهارنظر چهره‌هایی که بازی آشکار را برعهده گرفته‌اند و بیانیه‌های حزبی و تیترها و یادداشت‌های روزنامه‌ها و سایت‌های این جریان مشخص می‌کند این افراد و این جریان در حال پیگیری و استمرار خط تفرقه در کشور هستند. در این روزها مردم ایران با هوشمندی، حضور متداومی در میدان دفاع از ارزش‌ها داشته‌اند. اجتماعات پرشور مردم تهران در فواصل کوتاه، بیانگر حساسیت مردم در مقابل تحرکات تفرقه‌افکن دشمن می‌باشد. اینها همان‌هایی هستند که در گاه خطر، روزانه هزار هزار به جبهه می‌رفتند و میلیون میلیون نفر، شهدا را در میان می‌گرفتند.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*