چکیده ای از جلسه هیآت علمی شبکه ملی نخبگان ( اردیبهشت ماه۱۴۰۳)

شبکه ملی نخبگان، زمینه ساز بستری مناسب برای تعامل هر چه بیشتر اساتید،کارشناسان و تحلیلگران کشور در حوزه مسائل جهان اسلام، محور مقاومت و روابط بین‌الملل خواهد بود. در همین راستا جلسه هئیت علمی شبکه ملی نخبگان با موضوع” توافق اخیر آتش بس در غزه”در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ماه۱۴۰۳ برگزار گردید و اساتید محترم در رابطه با موضوع مطروحه به بحث و اشتراک نظر پرداختند.

کارشناسان حاضر در این نشست درباره مطالب و محورهایی نظیر: بررسی وضعیت فعلی جنگ غزه، شرایط حماس و رژیم صهیونیستی در خصوص آتش‌بس و راهبرد رژیم صهیونیستی و ایران در مورد آتش‌بس، نظرات و دیدگاه‌های خود را عنوان نمودند. گزیده جلسه هئیت علمی به شرح ذیل خدمتتان ارسال میگردد :
لازم ذکر است که از چند زاویه باید موضوع آتش‌بس را مورد بررسی قرارداد. این مدتی که بحث آتش‌بس مطرح شد و نشست‌های متعددی که برگزار گردید، خود یک موضوع، برای بررسی است.آن عامل اصلی که باعث شده است آتش‌بس شکل نگیرد، خود می‌تواند یک موضوع برای تحلیل باشد که در آینده آتش‌بس به‌سادگی رخ نخواهد داد. با توجه به تأکیدی که حماس دارند و سایر عوامل و پارامترهای موجود،. پذیرش آتش‌بس ازسوی اسرائیلی ساده نیست.
نکته اساسی این است که باید بدانیم آستانه مقاومت نتانیاهو تا چه میزان است که آتش‌بس را بپذیرد؟ تاکنون فشارهایی در وجوه و ابعاد مختلف بر نتانیاهو و اسرائیل وارد آمده است. همچنین شاهد فشارهایی درونی هستیم که از سمت کسانی است که اسرایشان در دست حماس است. فشار دیگر از سمت سازمان ملل است که آخرین آن فشار مجمع عمومی سازمان بود که با رأی بسیار بالا بحث فلسطین را مطرح کرد. حتی شورای امنیت یا متحدین اسرائیل هم یک نوع فشار بر این رژیم هستند. فشار دیگر فشار دیوان دادگستری کیفری است که بحث بازداشت را مطرح کرده است. دوازده سناتور آمریکایی هم تهدید کردند. موضوع دیگر تهدید کنگره آمریکا علیه دیوان دادگستری است. فشارهایی هم از طرف دولت‌های اروپایی برای به‌رسمیت شناختن است. برای مثال اسپانیا و برخی کشورهای اروپایی در حال پیوستن به این موضوع هستند و یک دومینویی برای به‌رسمیت شناختن کشور فلسطین در حال شکل‌گیری است. خیزش‌های خیابانی هم که شاهد هستیم، یا فشار افکار عمومی در مجموع فشارهایی است که بر متحدین نتانیاهو وارد می‌شود. اینکه رئیس‌جمهور فرانسه در صحبت اخیر با نتانیاهو کمی لحن متفاوتی داشت، ناشی از فشارهای درونی است که به این کشورها وارد می‌شود.
مذاکرات آتش‌بس سه مرحله دارد. در مرحله اول، اسرائیلی‌ها یک عقب‌نشینی از حوزه پیرامونی غزه داشته باشند و در مرحله بعدی به خارج از غزه گسترش پیدا کند. مرحله دوم تبادل اسرا و زندانیان بود. ابتدا تبادل بیماران و کهن‌سالان و در مرحله دوم، تبادل اسرای اساسی که یک رقم تقریباً زمان در مقابل حبس ابد بود. مرحله سوم هم آواربرداری، تمرکز روی بازسازی و تبادل جسدها و کشته‌شده‌ها بین دو طرف. آمریکا، مصر و قطر این سناریو را جلو می‌بردند
و از آنجائیکه اسرائیل سه مرحله را پیش‌بینی می‌کرد تا بتواند به آن معادله بدون هزینه دست پیدا کند. مرحله اول زمین سوخته شمال و منطقه حائل بود که نتوانست ادامه پیدا کند. مرحله دوم متمرکز بر وسط غزه یعنی استان غزه، مشرف بر خان یونس بود. بیمارستان‌های شفا و معمدانی را هدف گرفت، چون فکر می‌کرد به محل اختفای اسرا می‌رسد یا دریچه ورودی به تونل‌هاست که شکست خورد. در مرحله سوم تمرکز اصلی اسرائیل روی رفح است. اینکه آتش را از شمال به پایین آورده بدان علت است که محل اختفا و محل تجمع در زیر غزه را بر ثقل رفح قرار دارند. نکته حائز اهمیت گذرگاه فلادلفیاست که از معبرکرم ابوسالم شروع می‌شود و ۱۴ کیلومتر طول دارد. چنان که می‌دانید، طبق توافق کمپ دیوید، مصر باید بر این گذرگاه اشراف داشته باشد. اسرائیلی‌ها آن را قبول نداشتند. آنها علاوه بر اینکه می‌خواستند در رفح عملیات کنند که برگ برنده داشته باشند.
اما نقطه عطف اساسی که این سناریو زمین خورد، سفر بایدن به عربستان بود. تا وقتی سعودی کنار معادله قرار نگیرد، معادله عربی یک پایش می‌لنگد. سعودی‌ها باید وارد بازی شوند تا بازسازی غزه هم کلید بخورد. اگر به اعلام مواضع دقت کنید، از وزیر خارجه عربستان در همین ماه می سؤال کردند سیاست شما در قبال غزه چیست؟ در پاسخ گفت: سکوت. گفتند: چرا سکوت؟ گفت: برای آنچه در غزه اتفاق می‌افتد غیر از سکوت کار دیگری نمی‌شود کرد. غزه در حال نابود شدن است. چه کار برای این نابودی می‌شود کرد جز سکوت. عربستان این پالس‌ها را می‌دهد تا در بازی سهیم شود. اما چرا در بازی سهیم نمی‌شود؟
قائل به سه رکن حوزه نظامی، امنیتی و ساخت سیاسی در اسرائیل بودیم. الان درون این ارکان به‌شدت به‌ هم ریخته شده است. تمام تلاش نتانیاهو این است که آن را مشمول مرور زمان کند تا انتخابات آمریکا برگزار شود و بتواند آنجا نقطه عطفی در تغییر زمین بازی بیاید. همان‌طور که به‌درستی بیان شد، تغییر زمین بازی براساس ورود ایران به معادله امنیتی منطقه غزه و جنگ غزه کلید نخورد و با وعده صادق اساساً معکوس شد. الان تمام حرف آمریکایی‌ها به اسرائیل این است که شما دچار خطای راهبردی شدید و این نقطه قوت یعنی وعده صادق یک پشتوانه‌ای برای مقاومت شد. آمریکا و اسرائیل قبل از عملیات وعده صادق دنبال سه سناریو بودند: درگیر کردن ایران، گشودن جبهه شمال و حمله به جنوب لبنان؛ حمله به رفح. بعد از عملیات وعده صادق و پاسخی که ایران داد، آنها فهمیدند با ایران نمی‌توانند بازی کنند. از آن طرف وقتی حزب‌الله توانایی‌های بیشتری از خود نشان داد و موشک‌هایی جدید را رونمایی کرد، اسرائیل در گشودن جبهه شمال با شک روبه‌رو شد و آن را متوقف کرد.
منافع بازیگرانی مثل آمریکا و اعراب حوزه خلیج فارس در این است که حماس نابود شود و به صورت کاملا جدی دنبال نابودی حماس هستند. اگر ذره‌ای احتمال دهند که می‌توانند ضربه‌ای به حماس بزنند، آتش‌بس را نمی‌پذیرند. بنابراین دنبال این هستند که این درگیری با حماس ادامه داشته باشد ، اگر توافق آتش‌بس را اسرائیل بپذیرند، عملاً و رسماً شکست را پذیرفته‌اند و دست‌های خود را بالا برده‌اند. چاره‌ای ندارند و این خود یک شوک بزرگ است. بعد از عملیات ۷ اکتبر که شوک اول را وارد کرد و عملیات وعده صادق که شوک دوم بود، پذیرش آتش‌بس شوک سوم خواهد بود و تبعات خیلی بیشتری برای آنها دارد. نمی‌توانند بدون دستاورد آتش‌بس را بپذیرند، چون در تنگنا قرار می‌گیرند.
آنچه در حال اتفاق افتادن است بحث تحول گفتمانی است؛ یعنی در بحث روایت‌گری و تصویرگری معادله در حال تغییر است. کاری که حماس کرد و تمرکز روی اسرا، مصاحبه با آنها و پخش آن در فضای داخل اسرائیل یا آن فضایی که در دانشگاه‌های بین‌المللی به‌وجود آمد، اتفاقات در دادگاه لاهه و حقوق بین‌الملل، ثقل لازم را بر بحث اسرائیل گذاشته است. ما باید از این ظرفیت استفاده کنیم.
در حال حاضر شاید یکی از نگرانی‌ها این است که بعد از این قضیه چگونه باید با حماس برخورد شود و وضعیت سنوار و محمد ضیف به‌عنوان فرماندهان درون غزه چه می‌شود؟ آیا می‌توانند در ملاعام ظاهر شوند یا نه؟ وضعیت سلاح حماس چگونه خواهد شد؟ به نظر من در معادلاتی که به‌وجود می‌آید باید سه مؤلفه را در نظر داشته باشیم: یکی، روند توقف آتش‌بس موقت و شروطی که الان هست ولی اسرائیلی‌ها نپذیرفتند و به رفح حمله کردند تا بتوانند برگ برنده‌ای در دست داشته باشند. نکته دوم طرحی است که ابومازن با کشورهای عربی پیش می‌برد. یک طرح هم ما داریم که هنوز کامل نشده است. براساس طرح رفراندوم، روی یک طرح به‌عنوان پیش‌فرض و پیش‌نویس کار می‌‌کنیم تا بتوانیم اگر بخواهیم در وضعیت نرم عرض اندام کنیم، این طرح را در عرصه بین‌المللی به نهادهای بین‌المللی ارائه کنیم.

 

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*