راه کارهای مقابله با طرح انگلیسی دالان زنگزور
آقای دکتر سید محمد رضا دماوندی کارشناس حوزه قفقاز در مقاله ای با عنوان راه کارهای مقابله با طرح انگلیسی دالان زنگزور نوشت: جنگ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان که در سپتامبر سال ۲۰۲۰، با هدف بازپس گیری قره باغ از سوی باکو آغاز شده بود با انعقاد پیمان نه بندی پس از ۴۴ روز، با وساطت روسیه در ماه نوامبر پایان پذیرفت. یک بند از تفاهم نامه صلح، اشاره به احیای راههای مواصلاتی میان دو کشور( تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) داشت اما همان زمان هم مبهم و قابل تفسیر بهرای ارزیابی میگردید. با گذشت اندک زمانی، باکو مدعی شد که بند مذکور به معنای امکان اتصال زمینی جمهوری آذربایجان به نخجوان از طریق یک دالان در اختیار میباشد، بنابراین مشخص شد که تمام داستان آتش افروزی باکو برای جنگ ۴۴ روزه، نه بازپس گیری قره باغ که تکمیل یک پروژه تاریخی به هدایت و خواسته انگلیس بوده است.
مروری بر روند تحولات منطقه نشان میدهد که درخواست برای احداث دالان ادعایی باکو، پازلهای پایانی یک سناریوی طراحی شده توسط انگلیس با قدمت ۱۵۰ سال است. آرمین وامبری مجاری یهودی تباری که بعنوان یک مستشرق در سازمان جاسوسی انگلستان انجام وظیفه میکرد در سال ۱۸۶۵.م باهدف ایجاد خط دفاعی در مقابله با امپراتوری روسیه و جلوگیری از نفوذ روسیه به جنوب این کشور میگردید؛ زیرا موجب به خطر افتادن منافع انگلستان در ایران، خلیج فارس و به ویژه هندوستان میشد؛ نظریه جهان ترک را مطرح نمود. براساس این نظریه یک جبهه متشکل از اقوام ساکن در کنارههای شرقی دریای مدیترانه تا غرب چین با محوریت زبان ترکی باید شکل میگرفت. برای ایجاد چنین جهان فرضی، فروپاشی امپراتوری عثمانی و سربرآوردن کشوری جدید در قالب ترکیه نخستین اقدام ضروری بود که با شکلگیری ترکان جوان در دهه پایانی قرن ۱۹ آغاز و در ۱۹۲۳.م به سرانجام رسید. گام بعدی در تحقق سناریوی انگلیس پیوستگی ترکیه تازه شکل گرفته به نخجوان بود. باید توجه داشت ترکیه از طریق گرجستان با اتحاد جماهیر شوروی هم مرز بود و ضرورت اتصال به نخجوان که بخش دیگری از اتحاد جمهوری شوروی آن زمان محسوب میگردید وجود نداشت، اما برای اجرای طرح بلند مدت انگلستان و شکلگیری جهان ترک این اتصال الزامآور بود. قره سو و آرارات کوچک در ۱۹۳۲.م در قالب نخستین معاهده مرده میان ایران و ترکیه که در تهران به امضا رسید، به ترکیه واگذار گردید و اتصال زمینی ترکیه به نخجوان نیز برقرار شد. با فروپاشی اتحاد شوروی در ۱۹۹۱.م و تشکیل کشورهای جدید آذربایجان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان که با عناوین جعلی ترک خوانده شدند، تشکیل جهان ترک وارد گام سوم گردید. حالا برای تکمیل نهایی این نظریه و یکسره شدن مسیر دریای مدیترانه تا غرب چین تنها یک پرانتز باقی مانده است، استان سیونیک در جنوب ارمنستان که راه اتصال زمینی میان نخجوان (در حقیقت ترکیه) و جمهوری آذربایجان را با مشکل روبرو کرده است.
با مطالعه این روند تاریخی میتوان متوجه شد که مطالبه ایجاد دالانی که نخجوان را به آذربایجان متصل میکند اولا یک برنامه هدف گذاری شده و قدیمی است و دوما این خواسته و هدف توسط آذربایجان و ترکیه طرح نشده بلکه آنها صرفاً یک مجری هستند که از مزایای آن هم بهره مند می شوند.
در عین حال اگر عنوان جهان ترک در ۱۵۰ سال قبل از سوی انگلستان با هدف ایجاد جبهه دفاعی در مقابل امپراتوری روسیه بهوجود آمد، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران کارکرد دیگری نیز یافته است. ازآنجاییکه ترکیه بهعنوان عضو ناتو نقش نوک پیکانی را بازی میکند که در قلب قفقاز تا آسیای مرکزی نفوذ پیدا خواهد کرد، پس تشکیل جهان ترک نهتنها سرزمینهای جنوبی روسیه را تهدید میکند، بلکه در تعارض با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران نیز میباشد. درنهایت میتوان نتیجه گرفت وقتی طراحان این نظریه برای به نتیجه رسیدن آن ۱۵۰ سال به انتظار نشستهاند، نباید انتظار داشت که به راحتی از این اقدام عقب نشینی نمایند، خصوصاً اینکه بهرهمندی از نتایج آن طرح وابسته به اقدام نهایی است که نامش را ایجاد دالان زنگزور گذاشتهاند.
پافشاری مقامات ارشد سیاسی و نظامی جمهوری آذربایجان و ترکیه بر اینکه دالان مورد ادعای آنان باید بهزودی محقق شود و ارمنستان چارهای به غیر از همراهی با آنان را ندارد، نشان میدهد امکان انصراف آنان با زبان دیپلماتیک و یا «گفتگوهای سازنده!» نظیر آنچه آن را «سوءتفاهم» بخوانیم وجود ندارد.
به وضوح قابل درک است که هدف از این اقدامات قطع دست ایران از منطقه استراتژیک قفقاز، حذف یکی از راههای پرثبات ارتباط ایران با جهان و ایجاد تهدید امنیتی باضریب بالا برای ایران است. در این وضعیت جمهوری اسلامی ایران چه رویکردی باید اتخاذ نماید؟ دسته ای از اقدامات میبایست به فوریت و با هدف جبران کاستیها و زمان از دست رفته مورد توجه قرار گیرد:
یک _ اتخاذ دیپلماسی فعال و عملیاتی. رویکرد سیاست خارجه ما تاکنون مبتنی بر رفت و آمدهای متداول سیاسی بوده که کمترین خروجی و اثربخشی را به همراه داشته است و نتایج آن بهوضوح دیده میشود. جمهوری اسلامی ایران باید با یک برنامه مدون و هدفمند، روسیه، چین و هند را که نزدیک به نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند از نتایج مخرب شکلگیری دالان تورانی ناتو و خطراتی که متوجه آنان هم خواهد بود آگاه نماید. بهرهگیری از توان این کشورها کمک موثری در مقابله با ایجاد این دالان محسوب خواهد شد.
دو_ رفع موانع و توسعه همکاریهای دوجانبه با کشورهای آسیای مرکزی. هر چه به میزان همکاری با کشورهای شرق دریای کاسپین افزوده شود و همه از این بازی برد _ برد منتفع شوند، از میزان و شدت علاقه به همکاری با ترکیه کاسته خواهد شد. در این راه دسترسی به خلیج فارس و ارتباط با هند برای کشورهای فوق یک امتیاز طلایی محسوب میشود که باید از آن به درستی استفاده کرد.
سه _ فعال سازی عملیاتی و جدی منطقه چابهار. باید از ظرفیت عظیم دریای عمان، اقیانوس هند و نیاز هند برای اتصال به آسیای مرکزی بهره برد. با فعالسازی دالان عمودی (جنوب به شمال) از اهمیت و کارکردهای جذاب دالان افقی (تورانی) برای کشورهای شرقی دریای کاسپین کاسته خواهد شد.
چهار _ تسریع در نوسازی و بهسازی جادههای ارتباطی و تکمیل دالان جنوب به شمال (خلیج فارس – دریای سیاه) از طریق ارمنستان. تکمیل این دالان علاوه بر اینکه از میزان وابستگی ما به استفاده از راههای ارتباطی ترکیه و جمهوری آذربایجان خواهد کاست، موقعیت ایران در جنوب ارمنستان را مستحکم خواهد کرد.
پنج _ حضور موثر و فعال اقتصادی در جنوب ارمنستان. استان سیونیک به ویژه در بخش های جنوبی و نزدیک مرز ایران منطقه کم جمعیت اما دارای ظرفیت مناسب برای فعالیت در حوزه کشاورزی و صنعتی است. اقدام جدی و عملیاتی از طریق همکاری مشترک منطقه آزاد ارس ایران، منطقه آزاد مغری ارمنستان و همچنین سرمایهگذاری از طریق بخش خصوصی برای انجام فعالیتهای گوناگون موجب پایداری منطقه به نفع جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.
شش_ هزینه سازی برای اقدامات ترکیه و آذربایجان. باکو و آنکارا باید متوجه شوند که اقدامات آنان چنانکه با هدف تهدید منافع جمهوری اسلامی ایران باشد نمیتواند برای آنان بدون هزینه باشد و هنگامی که پرهزینه گردد قطعاً در مهار رفتار آنان موثر واقع خواهد شد.