گزارش رونمایی ۸ عنوان کتاب
انتشارات موسسه مطالعات راهبردی اندیشهسازان نور از بدو تأسیس خود تاکنون درصدد حمایت از آثاری که به تحلیل تحولات منطقه غرب آسیا، آیندهپژوهشی مناسبات بینالمللی و به صورت خاصتر حمایت از آثاری که با اتکا به اندیشه اسلامی و دینی به تحلیل مسئله و یا پدیدهای در این چهارچوب بپردازند، بوده است. بر این اساس تاکنون ۱۸۰ عنوان کتاب در محورهای مذکور چاپ و به بازار کتاب ارائه شده است. از جمله کتابهایی که این انتشارات به بازار کتاب ارائه کرده است، کتابهایی در حوزه مقاومت است. مانند؛کتابهای «اخوانالمسلمین سوریه و آینده تحولات این کشور» اثر فرزان شهیدی، «نهضت اربعین و تأثیرات آن بر هندسه غرب آسیا» اثر رضا واعظی، «اسرائیل؛ ادامه یا خاتمه» اثر محمد پاکدامن، «معنای رقابت ایران و عربستان؛ راههای پیش رو» اثر محمدجواد سلطانی و اردشیر کاظمی، «ایران و ترکیه؛ خصومت، رقابت و شراکت» و «نگاه روسیه به ایران» اثر شعیب بهمن، «محور مقاومت، شرحی بر ویژگیها و وجوه مختلف» اثر مهدی هدایتی شهیدانی و محمدرضا بابایی و «تقویم مقاومت» اثر جمعی از نویسندگان مؤسسه مطالعات راهبردی اندیشهسازان نور. موسسه مطالعات راهبردی اندیشهسازان نور، در روز دوشنبه تاریخ ۲۹ دیماه ۱۳۹۹ مراسمی جهت رونمایی این کتابها برگزار کرد و رسانه ها و کارشناسان این دعوت بهعمل آمد.
۱- اخوانالمسلمین سوریه و آینده تحولات این کشور (دکتر فرزان شهیدی)
بیانات مولف کتاب :
از جنبه ضرورت،۲مؤلفه در پرداختن به موضوع کتاب «اخوانالمسلمین سوریه و آینده تحولات این کشور» وجود دارد: ۱٫ اخوانالمسلمین؛ ۲٫کشور سوریه
هر دو برای ما مهم هستند، بهویژه سوریه که به عنوان متحد راهبردی ما در منطقه از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون مطرح است و به ویژه اینکه ما در مقطع بحرانی که از سال ۲۰۱۱ و جنگ فراگیری که علیه این کشور صورت گرفت در آن عرصه حضور پیدا کردیم، کمک کردیم و در واقع مانع از سقوط نظام و دولت سوریه شدیم. پس سوریه برای ما جایگاه مهمی دارد، در عرصه منطقهای متحد ما است، در عمق راهبردی ما قرار دارد و در جبهه نخست مقابله با رژیم صهیونیستی واقع شده است. مؤلفه دوم بحث سازمان اخوانالمسلمین سوریه است. به دلیل اینکه یکی از عوامل تأثیرگذار در این کشور از ابتدای تأسیس (۱۹۴۸ تاکنون) بوده و بهویژه اینکه این سازمان در مقطع بحران در مقابله با رژیم سوریه نقشآفرینی کرده است، بنابراین شناخت این سازمان برای ما بسیار ضروری است. به ابعاد فکری، پیشینه، سازماندهی، رهبران، سیاستها و راهبردها در این کتاب به نحوی پرداخته شده است. من این مورد را هم اضافه کنم که در مورد اخوانالمسلمین سوریه آثار مکتوب بسیار کم است. در مورد خود اخوان یعنی اخوانالمسلمین به عنوان سازمان مادر مصر، آثار و تألیفات بیشماری منتشرشده و به زبان فارس هم فراوان داریم. اما با رصد و احصایی که من انجام دادم در مورد اخوان سوریه آثار خیلی کمی وجود دارد و به خصوص به شکل کتاب خیلی کم دیدم و یا اصلاً ندیدم. بنابراین ضرورت دیگر پرداختن به این موضوع این است که کتابخانههای ما از موضوع اخوان در بحث سوریه خیلی غنی نیست. این نکاتی که بهصورت مختصر عرض کردم ضرورت پرداختن به این موضوع را نشان میدهد.
محتویات کتاب شامل ۴ فصل است که بهصورت مختصر خدمت شما عرض کنم:
فصل اول شامل پیشینه و تاریخچه اخوان است.
فصل دوم به موضوع اخوان و بحران سوریه از مقطع۲۰۱۲ به اینطرف میپردازد.
فصل سوم در مورد اخوان سوریه و بازیگران خارجی است؛ یعنی ارتباطاتی که این سازمان با کشورهای مختلف اعم از حامی و مخالف داشته و دارد که به آنها به شکل مختصر اشارهای خواهم کرد.
فصل چهارم، اخوان در مرحله پسا بحران است؛ یعنی در مرحله کنونی که تقریباً شعلههای جنگ به خاموشی گراییده است. بهجز مسئله ادلب، مسئله خاص میدانی در این کشور نداریم. ما در این فصل کوشیدیم که به وضعیت اخوان در این مرحله بپردازیم.
در مورد بحث تاریخچه اخوان، ضمن اینکه اشارهای به پیشینه این سازمان در سوریه، ظهور و چگونگی آن داشتیم به چند بحث نظری هم اشاره کردم زیرا مهم است. یک بحث خواستگاههای فکری این سازمان است که در سلفی افراطی خلاصه میشود. ما مقداری به بحث سلفی گری هم در این کتاب پرداختهایم. یک بحث نظری دیگر بحث جنبشهای اسلامی است؛ زیرا بههرحال سازمان اخوانالمسلمین در قالب همان جنبشهای اسلامگرا است و یا به عنوان دنبال کننده اسلام سیاسی تقسیمبندی میشود. در اینجا هم طبق تئوریهایی که در بحث جنبشهای اسلامی مطرحشده، ۲ نظریه مهم وجود دارد: ۱٫ جنبشهای ذات محور ۲٫جنبشهای واکنش محور
جمعبندی من این بوده که سازمان اخوانالمسلمین سوریه، ترکیب و برآیندی از این دو حالت است یعنی هم به لحاظ فکری، ایدئولوژیک و اعتقادی انگیزههای درونی برای ظهور و هرگونه تحرک سیاسی و حتی میدانی داشته و هم واکنش محور بوده ازاینجهت که در تقابل با نظامی قرارگرفته که آن نظام در مقاطعی ناچار به سرکوب این جنبش شده است. در فصل اول رهبران این سازمان هم معرفی شدند بهویژه آقای مصطفی سبائی بهعنوان مؤسس و بنیانگذار این سازمان که نقش بسیار زیادی داشته. ایشان از همراهان آقای حسن البنا در مصر بود. در واقع با الهام از الگو سازمان مادر، این سازمان را هم در سال ۱۹۴۵ در کشور سوریه بنیان نهاد و بعد هم اشارات و بررسیهایی در مورد مبانی فکری، سیاسی، اهداف، رویکردها و عملکرد جنبش اخوان در سوریه شده که عمدتاً شامل مقطع قبل از بحران است یعنی از زمان تأسیس تا سال ۲۰۱۱ که بحران شروع میشود.
همانطور که عرض کردم، فصل دوم اخوان و بحران سوریه است؛ نقشی که اخوان در این بحران ایفا کرد. در واقع بعد از سالها انزوا، دوری و حاشیه نشینی به دلیل سرکوبهایی که از طرف نظام صورت گرفت و حتی قانونی تحت عنوان قانون ۴۹ توسط پارلمان سوریه در سال۱۹۸۰ صادر شد که حکم اعدام کلیه وابستگان و منتصبان به اخوان را صادر کرد، اما مقطع سال ۲۰۱۱ و آغاز بحران، فرصتی برای احیا، بازیابی و بازتولید اخوان سوریه بود. رهبران این کشور که عمدتاً در خارج و بهویژه در ترکیه بودند، شروع به فعالیت کردند و همسو با حرکتی که در داخل شروع شد، به نحوی در بحران سوریه نقشآفرینی کردند که مصادیق آن مطرحشده است. چه در بعد سیاسی، مثلاً همراهی که با ائتلاف ملی داشتند و در روند مذاکرات و نشستها حضور داشتند مانند نشست دوستان سوریه. همچنین در عرصه میدانی، به همکاریهایی که شاخه نظامی اخوان با گروههای تروریستی مانند جبهه النصره، احرار الشام، جیش الحر یا ارتش آزاد سوری که منشقین از ارتش سوریه بودند و بالاخره داعش هستند، اشاره داشت. من در این فصل به نسبتهای اینها با اخوان و ارتباطات، همکاریها و یا تضادهایی که احیاناً باهم داشتند پرداختهام.
در فصل سوم هم بازیگران خارجی مطرح شدند که مشخص هستند. برای مثال، ترکیه و قطر به عنوان حامیان اخوان بهطور رسمی مطرح هستند. بازیگران دیگری مانند عربستان و امارات هستند که از در ظاهر با اخوان به لحاظ ماهوی مشکلدارند. اما به گزارههایی اشاره کردهام و منابعی را آوردم که چون دشمن مشترکی به نام ایران و بشار اسد داشتند، در مقاطعی حتی کمکهایی هم به اخوان سوریه کردند. همچنین کشورهای که مخالف هستند مانند روسیه و جمهوری اسلامی ایران. البته ما نمیتوانیم ایران را مخالف بدانیم، زیرا همیشه سعی کردیم نسبت به اخوان یک نقش میانجی را ایفا کنیم که در فصل چهارم هم به این موضوع پرداختهشده است و بالاخره کشورهای غربی شامل اروپا، امریکا و همچنین رژیم صهیونیستی. یک سؤال همیشه مطرح است که نسبت رژیم صهیونیستی و اخوان چیست؟ آیا همانطور که اخوان در ظاهر مخالف این رژیم و مدافع آرمان فلسطین است در عمل هم کاری انجام داده یا خیر؟ در این فصل به این موضوع هم پرداختهشده است.
سرانجام در فصل چهارم هم بهعنوان اخوان در مرحله بحران، به مواضع و عملکرد اخوان در این مرحله پرداختهشده است. یک بحثی که خیلی در مواضع اخوان در این مقطع نمایان است نوعی دوگانگی است. عنوانی که من برای این فصل گذاشتهام، اخوان بر سر دوراهی یا دوراهی اخوان است. یعنی اینها در نوسان بودند بین اینکه همچنان مبارزه با نظام بشار را ادامه بدهند و یا اینکه وارد گفت وگو، مصالحه یا آشتی شوند. با توجه به اینکه در درون اخوان طیفهای مختلفی وجود دارند و برخی معتدل و برخی رادیکال هستند، این دوگانگی همچنان وجود دارد. موضوع دیگری که به آن در این فصل اشارهشده است، دورنمای اخوان است؛ یعنی سؤال این است که آینده اخوان در این مرحله چیست و چه خواهد کرد و چه اهداف و سیاستهایی را دنبال میکند؟ من در اینجا چند مؤلفه را ذکر کردم و جمعبندی من این بوده که با توجه به این مؤلفهها، آینده اخوان در سوریه رقم خواهد خورد. یکی از این مباحث مقولهای به نام پاییز اخوان است که به آن پرداختهام. پاییز اخوان به این معنا که اخوان منحیثالمجموع بهویژه در مرکز خودش یعنی مصر، دچار افول شده که به دلیل ناکامی در حکومت، سرکوبهای نظامهای حاکم و به هر دلیلی است. این پاییز اخوان دامنگیر اخوان سوریه هم شده؛ یعنی نوعی بنبست یا محدودیتهای ایدئولوژیک است که تأثیرگذار هستند یعنی اگر نتوانند از این چالش عبور کنند آینده آنها، آینده روشنی نخواهد بود. مؤلفه بعدی بحث اختلافات درونی اخوان است که به آن اشاره شد؛ یعنی دو طیف رادیکال و معتدل. اینها الآن در درون اخوان وجود دارند و تفکر هرکدام که در سازمان غالب شود، آینده اخوان در سوریه به همان شکل رقم خواهم خورد. برای مثال، اگر تفکر رادیکال مبارزهجو و یا به تعبیر خودشان انقلابی غالب شود، قطعاً آینده اخوان همچنان به سمت افول خواهد رفت؛ یعنی نظام سوریه هیچگونه انعطاف و نرمشی به چنین اخوانی نشان نخواهد داد کما اینکه در مقاطع قبلی هم نشان نداده است. اما اگر طیف معتدل حاکم شوند که نشانههایی از آن وجود دارد ازجمله اینکه آقای محمد حکمت ولید، ناظر کل این سازمان، به لحاظ شخصیتی یک شخص معتدل است و این امید است که به سمت اعتدال، آشتی و مذاکره با نظام بروند. بههرحال این یک مؤلفه درونی سازمان است که اگر بتوانند از آن عبور کنند آیندهشان تا حد زیادی روشن خواهد شد.
بحث دیگر بحث ادلب است که به آن اشاره کردم. به دلیل اینکه الآن آخرین نقطه میدانی با آخرین دژ تروریستها در استان ادلب و اطراف آن است، اگر این پرونده هم فیصله پیدا کند و حل شود و بحث میدان در سوریه برچیده شود و میتوانیم به این جمعبندی برسیم که اخوان امید مبارزه مسلحانه را تا اطلاع ثانوی از دست خواهد داد؛ زیرا گروههایی که الآن در آنجا هستند و ارتباطاتی بین اخوان و آنها وجود دارد این امید را زنده کرده که ( حداقل در جریان رادیکال این سازمان) همچنان شعله مبارزه روشن است و میتوانیم این راه را ادامه دهیم و با رژیم مبارزه کنیم. اگر این پرونده بسته شود، تکلیف اخوان هم تا حد زیادی روشن میشود که حداقل یا به کما میروند و یا نهایتاً به سمت مذاکره و آشتی میروند. بالاخره متغیرهای خارجی را مطرح کردم، بهویژه حامیان؛ یعنی سیاستهایی که مثلاً ترکیه نسبت به آینده و نظام سوریه خواهد داشت بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
اگر ترکیه به سمت مصالحه با نظام برود، قطعاً بر حمایتهایش بر اخوان تأثیر خواهد گذاشت یا اینکه نهایتاً اخوان را به نحوی وادار خواهد کرد که به سمت آشتی با نظام برود و در عرصه و چرخه سیاسی این کشور ورود پیدا کند. در نهایت تعدادی از توصیهها و راهکارهای پیشنهادی برای حل مشکل سوریه و اخوان مطرحشده است؛ یعنی دوگانهای که الآن وجود دارد و در حال چالش با یکدیگر هستند. مخاطب این توصیهها اخوان و نظام سوریه است. به دلیل اینکه در این طرح به بنده گفته شد که حتماً به این موارد پرداخته شود. این پیشنهادات را در پایان فصل چهارم ردیف کردم. بههرحال اخوان یک گروه فکری است. ممکن است به لحاظ سازمانی از هم بپاشد اما تفکرش همچنان وجود دارد بنابراین دولت سوریه همچنان با این چالش ر مواجه خواهد بود. این راهکارها ناظر بر این است که نوعی آشتی و مسالمت بین این دو ایجاد شود و درنهایت شاهد تکرار تاریخ و تکرار آن درگیریها و جنگها خونی و مسلحانهای که در دهههای گذشته وجود داشت نباشیم. این راهکارها ناظر به این هدف و موضوع است.
۲- اسرائیل؛ ادامه یا خاتمه (دکتر محمد پاکدامن )
بیانات مولف کتاب :
این کتاب به واکاوی مهمترین شکافها و بحرانهای دو دهه اخیر در رژیم صهیونیستی اختصاص دارد. این کتاب ماحصل ۷ سال تمرکز بر روی رژیم صهیونیستی است و سعی کردیم که از منابع دستاول اسرائیلی و غیر اسرائیلی بهره ببریم و تلاشمان هم این بوده که تصویری مطابق با واقعیتهای کف میدان برای مخاطبین مختلف که در درجه اول مخاطبین دانشگاهی و بعد تصمیم گیران و نخبگان تصمیمساز جمهوری اسلامی و درنهایت عموم علاقهمندان به این حوزه را پوشش بدهد. این تنوع مخاطبین کار را برای نویسنده سخت میکند. از طرفی نباید در ورطه سطحینگری بیفتد. از طرف دیگر باید از مغلقگویی و تمرکز صرف بر مباحث انتزاعی خودداری کند. همانطور که عرض کردم این کتاب در مورد مهمترین بحرانهای داخلی رژیم در دو دهه اخیر است. اگر بخواهم مقدمهای را عرض کنم باید بگویم که ۳ عامل باعث شده که رژیم صهیونیستی از توجه به فضای داخلی خودش بازمانده:
- ۱٫ اسرائیل از ابتدا رژیم مهاجرپذیر بوده و با روشهای مختلف از تهدید تا تطمیع مهاجران را جذب میکرد.
- اتکای بیشازحد بر آمریکا داشته و زمان و انرژی مناسب را برای برطرف کردن کاستیهای درونی خودش مبذول نکرد.
این رژیم دائماً بحران زی است و در درگیری، کشمکش و جنگ قرار دارد. این ۳ عامل باعث شده که با یک جامعه موزاییکی مواجه باشیم که بحرانهای بسیاری را در عرصه داخلی داشته باشیم. ما سعی کردیم در این کتاب مهمترین آنها را احصا کنیم. مجموع این عوامل، باعث شده است که یک فضای رادیکال و غیریت سازانه در اسرائیل شکل بگیرد و جماعتها و گروههای مختلف دائماً در مرزبندی بین خودشان و سایر گروهها باشند. این کشمکش نهتنها باعث بلوغ جامعه مدنی و موارد اینچنینی نشده بلکه جماعتهای مختلف دارند که دائماً به گسترش نفرت پراکنی دامن میزنند. نتیجه این شده که هویت ملی تخریبشده و خرده هویتهایی مانند هویت قومی و هویت صنفی در عرض هویت ملی قرار بگیرد و آن را تخریب کند.
اگر بخواهم ساختار این کتاب را خیلی خلاصه عرض کنم باید بگویم که این کتاب در ۶ فصل جمعبندی شده:
فصل اول رویکردی نظری داشته و به احصای نظریات پیرامون شکاف اجتماعی پرداخته و در نهایت یک مدل تحلیلی را ارائه کرده. رویکرد مدل تحلیلی که ارائه کردیم، یک رویکرد جماعت گرایانه بوده؛ یعنی یک رویکردی که از یک سمتِ طیف از فرد محوری صرف و از سمت دیگر طیف از جامعهمحوری صرف فاصله گرفته و یک رویکرد بینابینی داشته است. این رویکرد مختار نویسنده، رویکرد مناسبی برای جوامع مهاجرپذیر است. علیالخصوص امریکا و رژیم صهیونیستی.
فصل دوم بهصورت ویژه روی شکافهای مذهبی تمرکز پیداکرده و به رویکردهای جدید جریانهای مذهبی در گروههای اجتماعی مختلف پرداختهشده و تفاوت هرکدام از این گروهها باهم در آنجا احصا شده است. ما تمرکز ویژهای بر روی رویکرد ملی مذهبی گرای موعودگرا یا اصطلاحاً کاهانیسم داشتیم. این رویکرد رویکردی است که بیشتر شهرکنشینان دارند. رویکردی است که از یک طرف، کنشگری فعال در فضای سیاسی و اجتماعی دارد و از طرف دیگر رویکردی سلفی و بسیار تندرو است. این مسئله باعث شده که دائماً بحرانهای درونی و امنیتی در رژیم صهیونیستی بازتولید بشود.
در فصل سوم به شکافهای سیاسی پرداختیم. شطرنج سیاسی رژیم صهیونیستی را در آنجا واکاوی کردیم و برای اولین بار به مسئله پوپولیسم ونئو پوپولیسم پرداختیم که کنشگری و ظهور و بروز هرکدام از این مفاهیم در هویتسازی احزاب و گروههای مختلف به چه صورت است. در این فصل نشان دادیم که رویکردهای پوپولیستی و نئوپوپولیستی باعث شده که جامعه دائماً تندروتر و رادیکالتر شود و این تندروی و رادیکالیسم سیاسی بنیاد خودش را در فضای اجتماعی نشان داده است.
در فصل چهارم به شکافهایی با محوریت اقتصاد سیاسی پرداختیم. اعتراضات طبقه متوسط و امواج اعتراضات جهانی علیه نئولیبرالیسم که در سالهای ۲۰۱۰،۲۰۱۱ شکل گرفت؛ یعنی وال استریت و اعتراضات اسپانیا، به اسرائیل هم رسید. اعتراضاتی که تحت عنوان اعتراضات میلیونی یا اردوکشی خیابانی میلیونی از آن یاد میشود. ما به اینها پرداختیم و اساساً به کنشگری طبقه متوسط در ساخت سیاسی اجتماعی اسرائیل پرداختهایم. این اعتراضاتی که علیه نتانیاهو در جریان است با رویکرد همین فصل یعنی فصل چهارم قابل توضیح است. چیزی که ما در اینجا نشان دادیم این است که برخلاف نمونههای دیگر در کشورهای دیگر، این اعتراضات باعث همبستگی طبقه متوسط نشده بلکه از سال ۲۰۱۱ است که ما میبینیم هویت صنفی هم بهصورت گسترده وارد فضای نفرت پراکنی اسرائیل شده و هویتهای صنفی هم باعث غیریت سازی میشود.
در فصل پنجم ما به شکافهای قومیتی پرداختیم. نمونه شکافهای قومیتی را میتوانیم در گروه قومیتی روستبار ببینیم و میشود اینطور گفت که ۴ فصل قبلی و فصل بعدی برونداد خودشان را در این گروه اجتماعی نشان دادند. این گروه، گروه بسیار مؤثری هم در عرصه سیاسی، هم در عرصه علم و دانش اسرائیل و هم در گروههای تندرو در رژیم صهیونیستی است. آبشخور رویکردهای نئونازیسمی که در اسرائیل شکلگرفته در همین روس تباران است.
درنهایت در فصل آخر ما به مسئله نظامیگری و میریتاریسم پرداختیم و شکافهایی که به میریتاریسم میپردازد را مورد بررسی قرار دادیم. طبیعتاً باید به گروههای پست صهیونیسم و فمینیسم میپرداختیم که این کار را انجام دادیم و به مقولهای تحت عنوان نئو صهیونیسم بهعنوان یکی از راهکارهای هویتی رژیم برای برطرف کردن این کاستیها و کشمکشهای هویتی پرداختهشده است. در نهایت هم ما یک پیوستی را داریم که بیش از ۴ میلیون رأی اسرائیلیها از ۱۲۱۳صندوق اخذ رأی در جریان انتخابات کنست ۲۱ در سال ۲۰۱۹ را بررسی کردیم و در اینجا بهعنوان یک نمونه به شکافهایی که در فصول قبلی اشاره کردیم پرداختیم.
بهعنوان جمعبندی کار باید عرض کنم تمامی این فصول بهجز فصل اول که رویکرد نظری دارد، بهصورت چرخدندههایی در کنار هم قرار میگیرند و دائماً نقشه یک دوری را که غیریت سازی و نفرت پراکنی را در رژیم بازتولید میکند به دست میدهد که دائماً در تأثیر و تأثر با یکدیگر هستند.
۳- نهضت اربعین و تاثیرات آن بر هندسه غرب آسیا (دکتر رضا واعظی )
بیانات مولف کتاب :
از دوستان پژوهشکده تشکر میکنم که این فرصت را به بنده دادند که به خدمتشان بیاییم و یک اثر را با رهنمودهای دکتر زارعی و دوستان دیگر در خصوص یکی از پدیدههای نوظهور یعنی اربعین تهیه کنیم و تقدیم عزیزان کنیم. اگرچه اربعین سابقه تاریخی دارد، اما به نظر میرسد با این سطح و این گستردگی که برگزار میشود، یک پدیده نوظهوری باشد که قطعاً تأثیراتی بر مسائل پیرامون خودش دارد. این موضوع در ذهن بنده و دوستان بود. بنابراین تصمیم بر این شد که ما از زاویه دیگر، یعنی بیشتر از نگاه سیاسی به مقوله پیادهروی اربعین و تأثیر و تأثر آن بر تحولات منطقه، خصوصاً پروندههایی که در منطقه غرب آسیا باز است بپردازیم؛ از پرونده عراق گرفته تا سوریه، لبنان، عربستان، یمن و رژیم صهیونیستی و حتی امریکاییها. بالاخره اینها بازیگران اصلی غرب آسیا هستند و به هندسه سیاسی این منطقه زاویه میدهند و به آن میپردازند.
اگر یک نگاه خیلی ساده داشته باشیم، شاید در حدود ۳ دهه اخیر، بزرگترین فشار را غربیها با محوریت امریکا و رژیم صهیونیستی آوردند و به دنبال این هستند که هندسه سیاسی که موردقبول و موردنیاز خودشان در منطقه است را ترسیم کنند تا بتوانند با فراغ بال از هویتی که دارند دفاع کنند که مواردی هم ازایندست بوده مانند بحثهایی که خانم رایس داشت یا خاورمیانه جدید و موارد دیگری که در این منطقه مطرح بوده است. بنابراین این رویداد با این عظمت، به دلیل اینکه در جغرافیای سیاسی تشیع و از همه مهمتر محور مقاومت اتفاق میافتد، حتماً تأثیراتی بر تحولات منطقه دارد لذا از این زاویه و لنز به این موضوع نگاه کردیم تا ببینیم چه تأثیراتی بر پروندههای منطقه دارد. فصلبندیهایی که برای آن انجام دادم تا حدودی موضوع را روشن میکند.
در فصل اول به این دلیل اینکه به مخاطب برسانیم موضوع اتفاق اربعین در دور جدید، یک پدیده نوظهور و بسیار جهشیافته است، تاریخچه آن را بیان کردیم. در ۴ مرحله به این تاریخچه پرداختهشده. تاریخچهای از قبل که اشارهای به بعد از نهضت عاشورا و حادثه عاشورا و آمدن جابر دارد. بلافاصله موضوع را به اینجا ختم کردیم که مسئله پیادهروی اربعین ایرادی بوده که بیشتر موردتوجه حوزههای علمیه و مراجع و بزرگان بوده و مردم خیلی به آن توجهی نداشتند. در دوره بعد که دوره رژیم بعث در عراق است یعنی از دوره حسن البکر به بعد، این رویداد را به دلیل نگرانی که از تأثیرات سیاسی آن داشتند متوقف میکنند و برخوردهای خیلی خشنی دارند. یکی از اتفاقات جالب در این دوره بحث انتفاضه صفر است که در این کتاب داستان آن را تا حدودی توضیح دادیم. مردم در واکنش به ممنوعیتی که رژیم ایجاد کرده بود، کفن میپوشند و حتی کار بهجایی میرسد که با هواپیماهای جنگنده به مسیر پیادهروی میآیند، دیوار صوتی را میشکنند و حتی تیراندازی میکنند.
اما ریشه پیادهروی اربعین در دل تمامی مشتاقان اهلبیت است. به همین دلیل بعد از سرنگونی صدام در سال ۱۳۸۲ یا ۲۰۰۳ این رویداد در بین عراقیها رونق میگیرد و استقبال میشود. علیرغم اینکه از سال ۸۲ دیگر صدامی وجود ندارد و میشود پیادهروی اربعین را رفت اما ایران و کشورهای دیگر خیلی به این موضوع توجهی ندارند تا اینکه از سال ۸۷ به بعد مقداری موردتوجه ایرانیان و شیعیان دیگر قرار میگیرد اما شما اوج این رویداد را در سالهای ۹۲، ۹۳ و ۹۴ میبینید که ناگهان تعداد زائران ایرانی ۱۰ برابر میشود یا تعداد حضور در این رویداد چندین برابر میشود.
فصل دوم را از اتفاقات و موضوعاتی که پیرامون این رویداد اتفاق میافتد، شکل دادیم. عنوان فصل دوم را از هویتسازی تا قدرت سازی گذاشتیم. اول خواستیم بگویم هویت شیعیان را برجستهسازی میکند، برای محور مقاومت شرایط جدیدی خلق میکند، هویت جدید را خلق میکند و عناصر قدرتی که از قبل این رویداد به وجودمیآید و ظرفیتسازیهایی که اتفاق میافتد را در فصل دوم بحث کردیم ازجمله در حوزه جنگ نرم و دیپلماسی عمومی. نکتهای که در اینجا داریم این است که رویداد اربعین بیش از اینکه یک دیپلماسی عمومی باشد، یک دیپلماسی مردمی است. زیرا مردم هستند که بیشتر باهم ارتباط میگیرند اما در دیپلماسی عمومی دولتها بیشتر بر روی افکار عمومی کار میکنند. بعد از این که تقریباً به این جمعبندی میرسیم که پیادهروی اربعین چه ظرفیتهایی و چه قدرت نرمی را به وجود آورده، بر اساس آنها بخشهای بهرهبرداری آن را در پروندههای منطقه داریم و با پرونده عراق شروع میکنیم. واقعاً پیادهروی اربعین در سال ۹۳ نقطه عطفی برای زیر و رو شدن جریانها در عراق بود. عراقی که تحت اشغال داعش بود، داعشی که خیلی از مکانها را تصرف کرده بود و دولت عراق شرایط بسیار سختی داشت و بهجایی رسیده بود که حتی آمادگی برگزاری اربعین را هم نداشت اما رویداد اربعین و حضور نیروهای مردمی برای دفاع از عتبات عالیات و برگزاری پیادهروی اربعین در آن سال که استقبال گستردهای هم شد و بالغبر ۲۰ میلیون نفر هم در آن شرکت کردند، ریل جریانات و اتفاقات را در عراق زیر رو کرد که به نفع جریان مقاومت و علیه گروههای تروریستی بود. از آن به بعد مشاهده میکنید که داعش گامبهگام مجبور به عقبنشینی و شکست میشود و این روند تا سوریه هم ادامه دارد و در سوریه هم شکست میخورند.
اتفاقات عراق را که بررسی میکنیم، تأثیراتش را بر سوریه خواهیم داشت و با توجه به هویتی که برای محور مقاومت ایجاد کرد، خلق کرد، تقویت کرد و ائتلافی بین نیروهایی به وجود آورد که از یک امت و ملت بالاتری بودند؛ یعنی ایرانی بود، پاکستانی بود، افغانی بود و همه بودند و همه اینها به کمک سوریه رفت و توانست سوریه را هم از چنگال تروریست خارج کند. هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه میدانی تأثیراتی داشت. در عرصه سیاسی بعد از این اتفاقات است که برای اولین بار غرب میپذیرد که ایران هم وارد مذاکرات سوریه شود. بعد از حدود ۳ دوره نبض کار در تحولات سیاسی سوریه به دست ایران و نیروهای محور مقاومت است که در کنار آنها روسیه هم قرار میگیرد.
عنوان فصل چهارم را تأثیرات کاهنده و بازیگران بازنده قرار دادیم. در این فصل بیشتر به تأثیرات این رویداد بر جایگاه آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی پرداختیم و بحث کردیم که (پیادهروی اربعین) چه تأثیرات منفی بر آنها و چه تأثیرات مثبتی به نفع جریانهای مقابل آنها داشته است.
در فصل پنجم اشارهای به اربعین در مسیر تحقق تمدن اسلامی داریم. در مورد شاخصهای تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی بحث کردیم. تأثیرات تمدنی که این رویداد میتواند برای شکلگیری تمدن اسلامی ازجمله امت سازی داشته باشد و مؤلفههایی که در سبک زندگی، ایجاد همدلی و همگراییهای فراملی کاملاً در این رویداد دیده میشود.
فصل ششم را بهسوی آینده و راههای پیشرو اختصاص دادیم. بیشتر یک نگاه آسیب شناسانه به رویداد اربعین کردیم و اشاره کردیم چه آسیبهایی این رویداد مهم و نهضت عظیم را تهدید میکند. در مقابل هم نسخههایی نوشتیم که با توجه به اینکه در این رویداد با مخاطبین مختلفی ازجمله شیعه، سنی، عرب، غیر عرب و حتی غیرمسلمان مواجه هستیم، باید با هرکدام از این افراد با چه شیوه و روشهایی برخورد کنیم تا این رویداد و نهضت بتواند کارایی و تأثیراتی که دارد را حفظ کند و هم افزایش پیدا کند و تأثیراتش را در آینده شاهد باشیم.
۴- ایران و ترکیه (خصومت، رقابت و شراکت) (دکتر شعیب بهمن )
بیانات مولف کتاب :
در آغاز اجازه میخواهم تقدیر و تشکر کنم از موسسه مطالعات اندیشهسازان نور از جناب آقای دکتر زارعی ریاست محترم موسسه و جناب آقای کمالی مسئول محترم شورای کتاب که با تمام دشواریهایی که بحث چاپ و نشر کتاب دارد، همچنان در این راه استوار هستند و گام برمیدارند. من سال گذشته ۲ کتاب در موسسه داشتم. یک کتاب در مورد روابط ایران و ترکیه و یک کتاب هم در مورد نگاه روسیه به ایران بود.
کتاب روابط ایران و ترکیه خصومت، رقابت و شراکت، کتابی است که صرفاً به توصیف یا تحلیل روابط دو کشور نپرداخته و سعی شده است که در این کتاب بهنوعی الگوسازی و یا مفهومسازی هم صورت بگیرد. به این معنا که سعی کردیم در بحث رقابت، خصومت و شراکت بهنوعی مفهومسازی انجام دهیم. اگر این کتاب اهمیتی داشته باشد، از این حیث است که عمده مطالعات در روابط بینالملل، مطالعات منطقهای و سیاست خارجی در ایران از یک سری مشکلات بنیادین برخوردار هستند( اما این کتاب اینگونه نیست). اولین مشکل این است که ما معمولاً خیلی نگاه سنتی در کارهای پژوهشی، کتابها و مقالاتمان داریم و معمولاً در کتابها به سمت توصیف وقایع تاریخی حرکت میکنیم و خیلی به سمت ایجاد چهارچوبهای نظری نمیرویم.
دومین مشکل این است که چون برای مدت زیادی دیدگاههای چپ در ایران و در عرصه روابط بینالملل و مطالعات منطقهای حاکم بوده، معمولاً وارد این تحلیل میشویم که ساختار نظام بینالملل یا قدرتهای بزرگ چه تأثیری را میتوانند بر روابط کشورها بگذارند و شاید بشود گفت خود کشورها را بهطور مستقل خیلی مورد مطالعه قرار نمیدهیم. مشکل سوم ما این است که وارد مسئله تئوری زدگی میشویم؛ یعنی سعی میکنیم در آغاز یک تئوری را انتخاب کنیم و تمام دادههای خودمان را با آن تئوری اپلای کنیم و بین آنها سازش و سنجش برقرار کنیم. من سعی کردم در کتاب روابط ایران و ترکیه هیچکدام از این کارها را انجام ندهم اگرچه شاید بشود گفت هر سه این موارد در این کتاب وجود دارد اما کار مهمتر این بود که ما سعی کردیم یک الگویی را بر مبنای شراکت، رقابت و خصومت، در بخش مقدمه این کتاب ایجاد کنیم و این الگو را مورد استفاده قرار دهیم و سعی کردیم بخشهای مختلف کتاب را بر مبنا الگویی که توسط بنده طراحیشده بود، پیش ببریم. در چهارچوب این الگو ۴ مقوله خیلی مهم موردبحث قرارگرفته است:
تاریخ روابط
رویکردهای سیاسی حاکم بر ایران و ترکیه
رقابتهای منطقهای ایران و ترکیه
عوامل مؤثر، پایا و مانا در روابط ایران و ترکیه
۵- نگاه روسیه به ایران (دکتر شعیب بهمن )
بیانات مولف کتاب :
کتاب نگاه روسیه به ایران کتابی است که میتواند از جنبههای مختلف حائض اهمیت باشد زیرا در جامعه ایرانی، چه در بین نخبگان و چه در بین عامه مردم همیشه این سؤال وجود داشته که روسها چگونه به ایرانیان نگاه میکنند یا ایران از چه جایگاهی در سیاست خارجی روسیه برخوردار است یا اساساً دیدگاه روسیه به ایران راهبردی است یا بر مبنای نگرشهای تاکتیکی است؟ تا به حال آثار مختلفی در حوزه روابط بین ایران و روسیه نوشتهشده است اما این آثار از یک مشکل مهم و عمده رنج میبردند و آن این بود که اکثر این آثار عموماً با دیدگاه ایرانی این کار را انجام دادند و سعی کردند دیدگاه یا برداشت ما ایرانیها را بیاورند و به هرکدام از این سؤالها پاسخ دهند و یا در بهترین حالت، آنهایی که تلاش بیشتری کردند، سعی کردند پاسخ این سؤالات را از منابع غربی پیدا کنند.
با توجه به نگاه خصومتآمیزی که غربیها به روسها داشتند، همان نگاه خصومتآمیز در ایران ترجمه و ترویجشده است. به نحوی که متأسفانه امروز هیچ شناخت درستی از روسها نداریم. برای اینکه بتوانیم شناخت درستی از روسیه داشته باشیم حداقل با دو مشکل اساسی مواجه هستیم. اولین مشکل این است که بسیاری از اسناد و مدارک در روابط دو کشور همچنان محرمانه تلقی میشوند و انتشار عمومی پیدا نکردهاند. بنابراین خود این مسئله یک چالش و سختی را به وجود میآورد. دومین مسئله این است که ما نمیتوانیم این روابط را از لحاظ تئوریک موردبررسی قرار دهیم؛ یعنی نمیشود یک نظریه خاص را مطرح کرد و با آن روابط ایران و روسیه را موردبحث و بررسی قرارداد، هرچند که خیلیها این کار را انجام دادند اما واقعیت این است که به دلیل آنچه در عالم واقع اتفاق میافتد و افرادی که از روابط ایران و روسیه بیشتر اطلاعات دارند، این مسئله را بهخوبی درک میکنند که واقعیت روابط دو کشور با مسائل نظری و تئوریک خیلی تفاوت زیادی دارد بنابراین نمیشود این روابط را از لحاظ نظری هم مورد بحث و بررسی قرارداد.
با توجه به این چالشها و سختیها من سعی کردم در این کتاب، بهجای اینکه یک کار نظری را انجام دهم، بیشتر به سمت یک کار روشی بروم و سعی کردم از طرق و روشهای مختلف روابط ایران و روسیه و البته نگاه روسی به رابطه با ایران را مورد بررسی قرار دهم. ۸ مؤلفه را انتخاب کردیم، مانند مؤلفه تاریخی که خوانش و قرائت روسها از روابط تاریخی به ایران چیست؟ زیرا ما یک نگاهی به تاریخ روابط دو کشور داریم که با نگاه روسها کاملاً متفاوت است و زمانی که نگاه روسی به رابطه با ایران را ندانیم دچار اشتباه تحلیل در پایه و ابتدای کار میشویم. روش دوم این بود که نگاه سیاسی روسیه را به مسائل مهم در حوزه سیاست خارجی ایران بررسی کنیم و ببینیم که روسها چه مواضعی در مورد مسائل مهم ایران اتخاذ کردند. روش سوم این بود که ببینیم ایران در افکار عمومی روسیه چه جایگاهی دارد و رسانههای روس چگونه به ایران میپردازند. چهارمین روش این بود که در حوزه فرهنگی این کار را انجام دهیم، یعنی نگاه روسها ازلحاظ فرهنگی به ایران چیست. پنجمین روش، روش اقتصادی بود و ارزشی که روسها در حوزه اقتصادی برای ایران قائل هستند را مورد بررسی قرار دادیم. ششمین روش پیدا کردن اهمیت منطقهای و بینالمللی ایران بود و سعی کردیم تبیین کنیم که ایران از لحاظ بینالمللی و منطقهای چه اهمیتی برای روسها دارد. هفتمین روش، بررسی تأثیر عوامل خارجی بر نگاه روسها به ایران بود؛ یعنی عوامل بینالمللی مانند قدرتهای بزرگ، ساختارهای بینالملل یا بازیگران منطقهای چه اندازه در شکلگیری نگاه روسها به ایران تأثیر دارند.
هشتمین روش نگاه نخبگان روسیه به ایران بود. یک بررسی هم در کتاب انجام شده که نخبگان سیاسی و فکری روسیه چگونه به ایران نگاه میکنند. علاوه بر اینکه به کلیت نخبگان سیاسی روسیه اشارهشده، سعی کردیم به خود آقای پوتین هم بهعنوان فردی که در طی دو دهه گذشته، مؤثرترین عنصر تصمیمگیرنده در داخل روسیه بوده اشارهای داشته باشیم. در نتیجه کتاب نگاه روسیه به ایران سعی میکند رویکرد روسها را در حوزههای مختلف به ایران و ایرانی نشان دهد. مطالعه کتاب ازاینجهت میتواند اهمیت داشته باشد که ما دچار اشتباهات تحلیلی نشویم؛ یعنی زمانی که میخواهیم بگوییم روسها در حوزههای مختلف چه نگاهی نسبت به ایران دارند، با دیدگاه خودمان وارد آن تحلیل نشویم و سعی کنیم در وهله اول نگاه واقعی روسها را بشناسیم و بعد بتوانیم وارد این کار تحلیلی شویم. به شکل عامدانه هم بیش از ۹۰ درصد از منابع کتاب، روسی هستند تا بتوانیم در حوزههای مختلف درک درستتری از اینکه روسها چه در سطح نخبگان و چه در سطح رسانههایشان به ایران و ایرانی نگاه میکنند داشته باشیم.
۶- معمای رقابت ایران و عربستان؛ راههای پیش رو (اردشیر کاظمی )
بیانات مولف کتاب :
موضوع کتاب، روابط ایران و عربستان در دوران پسا افراطگرایی است که بهصورت تیتروار و فهرستوار به کتاب اشاره میکنم. در این کتاب، ما در ۵ فصل به روابط ایران و عربستان اشاره کردیم:
فصل اول رویکرد تاریخی و تحلیلی بر روابط ایران و عربستان است. این روابط را در دوره قبل از انقلاب در ۳ مؤلفه داخلی، بینالمللی و منطقه بررسی کردیم و همینطور روابط ایران و عربستان را بعد از انقلاب تا دوران ریاست جمهوری آقای روحانی با مؤلفه داخلی حقوق جمهوری اسلامی، واکنش اولیه جامعه عربستان نسبت به انقلاب اسلامی، جهتگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی و روابط ایران و عربستان در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، آقای خاتمی و آقای احمدینژاد را بررسی کردیم و در هرکدام از این مقاطع مؤلفههای منطقهای و بینالمللی نیز در نظر گرفته شدند.
در فصل دوم عوامل مؤثر در تنش بین ایران و عربستان مورد بررسی قرار گرفته است. مباحث مذهب، حافظه تاریخی و شیعه و سنی ـ که از گذشته تاکنون در روابط ایران و عربستان بر کشور و گروههایی که در داخل ایران و عربستان بودند، تأثیرگذار بوده ـ همچنین ژئوپلیتیک دو کشور و عوامل سیاسی.
در فصل سوم جایگاه ایران و عربستان در دوران افراطگرایی تکفیری بررسی شده است. از سال ۲۰۱۱ به بعد جایگاه و موضع عربستان و همچنین جمهوری اسلامی در بحث بیداری اسلامی موردبررسی قرارگرفته است. افراطگرایی تکفیری عربستان و حمایت این کشور از گروهها مختلفی که در منطقه فعال بودند مانند جبهه النصره، ارتش آزاد، جیش الاسلام، جیش الفتح در شاخه القاعده، جیش المجاهدین و الانصار و احرار الشام و طرف دیگر ماجرا یعنی تقابل جمهوری اسلامی با گروههای تکفیری و تروریستی.
در فصل چهارم عوامل تأثیرگذار بر روابط ایران و عربستان در دوران پسا افراطگرایی با توجه به مؤلفههای داخلی و منطقهای ازجمله ناتو عربی، بحران قطر، عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی و تحولات عراق، سوریه و یمن و لبنان مورد توجه قرارگرفته و در بحث مؤلفههای بینالمللی روی کار آمدن ترامپ، خروج از برجام و افزایش تحریمها علیه جمهوری اسلامی بررسیشده است.
در فصل پنجم سناریوها و چشماندازهای روابط ایران و عربستان موردبررسی قرارگرفته است و در ۳ شاخصه واگرایی، همگرایی و تداوم وضع موجود؛ یعنی دیپلماسی ارعاب و قدرت بهعنوان گزینه آخری که الآن بر روابط ایران و عربستان حکمفرما است بررسیشده است.
در بحث تداوم وضع موجود در بحث واگرایی، جریانات مختلف را با جزئیات بررسی کردیم و توضیح دادیم. الآن چیزی که بر روابط ایران و عربستان حکمفرما است؛ تداوم وضع موجود؛ یعنی دیپلماسی ارعاب و قدرتنمایی است که در این سناریو واگرایی متوقف شده و باوجود بهکارگیری ابزارهای جدید برای رقابت، به جنگ منتهی نمیشود اما حالتی بین جنگ و صلح است. عربستان سعی کرده است ظرفیتهایی که برای خودش با ارتباط با رژیم صهیونیستی و آمریکا ایجاد کرده را علیه جمهوری اسلامی به کار بگیرد تا بتواند جمهوری اسلامی، توسعه آن در منطقه و تأثیرگذاری آن را با چالش مواجه کند. مسئله دیگر در این سناریو بحث افزایش نظامیگری، میریتالیزه شدن و حضور نظامی نیروهای منطقهای در خلیجفارس است و همچنین برنامههای دو کشور برای تداوم قدرتنمایی و ارعاب در حول کسب قدرت در منطقه و تأثیرگذاری بر تحولات منطقه است. در این راستا جمهوری اسلامی تمرکز اصلی خود را روی نیروهای مخالف عربستان گذاشته و تقویت این نیروها در حوزه خلیجفارس ازجمله یمن و سایر بازیگران غیردولتی موردتوجه قرارداده است. مهمترین مسئلهای که در روابط ایران و عربستان متأثر از روابط بینالمللی و منطقهای بوده بحث افزایش واگرایی ایران و آمریکا در ۴۰ سال اخیر و تنش و رقابت در روابط ایران و عربستان بوده که همچنان ادامه دارد
نگاهی به کتاب اخوانالمسلمین سوریه، دکتر فرزان شهیدی
دکتر فرزان شهیدی به معرفی کتاب اخوانالمسلمین سوریه پرداختند و در ابتدا دلایل اهمیت سوریه را از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون برشمرد. دکتر شهیدی شناخت اخوانالمسلمین سوریه را با توجه به جایگاه این گروه در سوریه دارای اهمیت بیشتری برشمرد که در کتاب مذکور به آن پرداخته شده است. با توجه به کمبود منابع درباره اخوانالمسلمین سوریه به طور خاص، اهمیت کتاب مذکور بسیار بیشتر است که دکتر شهیدی به آن پرداخت و افزود غنی سازی منابع کتابخانه ای و پژوهشی ضرورت پرداختن به اثر مربوط بوده است. به گفته دکتر شهیدی، کتاب اخوانالمسلمین سوریه شامل چهار فصل است که درباره موضوعاتی از جمله نحوه شکل گیری و تاریخچه، روابط خارجی این گروه و در نهایت بحران داخلی این گروه مورد بحث قرار گرفته است.
به گفته نویسنده در این کتاب درباره خواستگاه فکری و سلفی گرایی اخوانالمسلمین سوریه در کتاب بحث صورت گرفته است و گفته شده که این گروه در سوریه هم دارای انگیزه های ایدئولوژیکی بوده و هم واکنش محور بوده است و در تقابل با نظام سیاسی قرار گرفته که این نظام سیاسی حاکم در مقاطعی مجبور به سرکوب این گروه شده است.
توجه به رهبران گروه اخوانالمسلمین و اهداف و رویکردها و عملکرد آن ها در سوریه تا قبل از بحران تا سال ۲۰۱۱ از دیگر موضوعات در کتاب مورد بحث است. در این کتاب نسبت های دیگر گروهای سوری از جمله داعش با اخوانالمسلمین نیز مورد بررسی قرار گرفته و در فصل روابط خارجی نیز به موضوع روابط اخوانالمسلمین سوریه با کشورهای خارجی از جمله رابطه این گروه با ترکیه پرداخته شده است. همچنین روابط کشورهای دیگری از جمله عربستان، ایران، روسیه و کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی نیز با اخوانالمسلمین سوریه در بخش روابط خارجی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در فصل چهارم، فعالیت اخوانالمسلمین پس از بحران تحت عنوان «اخوان در دوراهی» مورد بحث قرار گرفته و در این بخش درباره رویکرد این گروه با دولت سوریه درباره ادامه مبارزه و یا مصالحه با دولت دمشق مورد بحث قرار گرفته است.
همچنین در بخش جمع بندی، چشم انداز این گروه مورد بررسی قرار گرفته و نویسنده نتیجه گرفته است که افول اخوانالمسلمین در مصر بر جایگاه این گروه در سوریه تاثیر زیادی گذاشته است. همچنین اختلافات درونی اخوانالمسلمین به دلیل رقابت دو طیف رادیکالی و مبارزه جو در مقابل طیف اعتدال گرا مورد بحث قرار گرفته است و با توجه به در دست داشتن رهبری این گروه از سوی اعتدال گرایان، امید بیشتری به ادامه حیات اخوانالمسلمین سوریه عنوان شده است.
نویسنده در پایان موضوع پرونده ادلب سوریه را بسیار مرتبط با وضعیت اخوانالمسلمین عنوان کرده و تاکید دارد که حل موضوع ادلب سوریه تاثیر بسیاری بر وضعیت اخوان خواهد داشت، مضاف بر این که آشتی دولت ترکیه با دولت دمشق نیز بر رویکرد اخوان با دولت مرکزی تاثیرگذار خواهد بود.
نگاهی به شکافهای داخلی رژیم صهیونیستی: دکتر پاکدامن
«کتاب اسرائیل: ادامه با خاتمه» نیز کتابی بود که از سوی دکتر محمد پاکدامن، نویسنده کتاب، تهیه و معرفی شد. به گفته نویسنده مخاطب کتاب می تواند محققان دانشگاهی، تصمیم گیرندگان و سایر علاقه مندان باشد و موضوع کتاب درباره مهمترین بحران های داخلی رژیم صهیونیستی است. به گفته نویسنده، سه عامل باعث عدم تمرکز رهبران این رژیم به مسائل داخلی خود شده است:
نخست، مهاجر پذیری این رژیم، اتکا به آمریکا و در نهایت بحران زی بودن رژیم صهیونیستی که به طور دائم در جنگ به سر می برد.نویسنده همچنین این سه عامل را باعث تشدید اختلافات و کشمکش داخلی در رژیم صهیونیستی می داند و به گفته وی این وضعیتنفرت پراکنی داخلی در میان گروه های داخلی و خرده قومیت های قومی و صنفی، هویت ملی این رژیم را تخریب کرده است. نویسنده در ادامه گفت که کتاب مذکور در شش فصل تهیه شده است.
به گفته نویسنده در فصل اول با رویکردی بینابینی از دو جنبه فرد محوری و جامعه محوری به بررسی مسائل پرداخته شده و از فصل دوم به صورت موردی، شکاف های مختلف در رژیم صهیونیستی بررسی شده است. در این فصل همچنین شکاف های مذهبی و رویکردهای جدید جریان های مذهبی و تفاوت این گروه های مذهبی مورد بررسی قرار گرفته شده است. دکتر پاکدامن، اعتراضات داخلی بویژه در میان شهرک نشینان را بسیار جدی دانست. همچنین موضوع پوپولیست در هویت سازی احزاب و گروه های مختلف مورد توجه و تشریح قرار گرفته و به گفته نویسنده رویکرد های پوپولیستی باعث رادیکال تر شدن جامعه شده است. همچنین شکاف های متاثر از اقتصاد سیاسی و اعتراضات و کنش گری طبقه متوسط در ساخت سیاسی و اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است و نویسنده معتقد است که هویت صنفی به صورت گسترده وارد فضای نفرت پراکنی اسرائیل شده است.
در فصل پنجم، شکاف های قومیتی در اسرائیل مورد بحث قرار گرفته که این شکاف بویژه در میان روس تباران اسرائیل بسیار برجسته است. به گفته نویسنده رویکرد نئونازیها در رژیم صهیونیستی از همین گروه های روس تبار نشات گرفته است. مسائل نظامی و مقوله نئوصهیونیسم نیز به عنوان یکی راهکارهای رژیم صهیونیستی در فصل ششم مورد بحث قرار گرفته است.
دکتر پاکدامن در جمع بندی کتاب تالیف شده خود تاکید کرد که تمام فصل ها به صورت پیوسته و مرتبط با هم بحران ها و شکاف های داخلی رژیم صهیونیستی را مورد بررسی قرار داده است.
نگاهی نو به موضوع «پیاده روی اربعین»: دکتر رضا واعظی
دکتر «رضا واعظی» از دیگر نویسندگان شرکت کننده در نشست معرفی کتاب موسسه اندیشه سازان نور بود که کتاب خود را با محوریت موضوع «پیاده روی اربعین» معرفی کرد. به گفته نویسنده، موضوع پیاده روی اربعین به عنوان یک موضوع باعظمت به این دلیل که در جغرافیای مقاومت است، به طور حتم تاثیراتی در پرونده های منطقه ای دارد و با هدف بررسی این موضوع، تاریخچه این پیاده روی در چهار مرحله از زمان نهضت عاشورا و آمدن جابر مورد بررسی قرار گرفته و در دوره رژیم بعث به طور کامل این رویداد متوقف شد که به دلیل تاثیرات سیاسی آن بود و منجر به انتفاضه صفر شد و در کتاب این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.
نویسنده در ادامه اشاره داشت که پس از سرنگونی صدام رویداد پیاده روی اربعین از سوی عراقی ها مورد توجه واقع می شود، اگرچه تا سال ۱۳۸۷ در ایران و دیگر کشورها چندان مورد توجه نبود و پس از این سال است که این رویداد مورد توجه واقع می شود و اوج این رویداد از سال ۱۳۹۳ است که شرکت کنندگان در این مراسم چندبرابر می شود. در فصل دوم تحت عنوان از «هویت سازی تا قدرت سازی» به عناصر قدرت و ظرفیت سازی این رویداد توجه شده است و از جمله این رویداد در حوزه جنگ نرم و دیپلماسی عمومی مورد توجه واقع شده است.
در بخشهای بعدی، بهره برداری از رویداد پیادهروی اربعین از جمله تاثیرات آن بر پرونده عراق مورد بررسی قرار می گیرد و استقبال گسترده از این رویداد در سال ۱۳۹۳ در واقع ریل گذاری جریانات و اتفاقات در عراق را به نفع گروه های مقاومت تغییر داد و این روند تا شکست داعش حتی تا سوریه ادامه می یابد. به گفته نویسنده تاثیر رویداد پیاده روی اربعین پس از عراق در سوریه نیزمورد بحث و بررسی قرار گرفته است و خروج سوریه از چنگال تروریست با توجه به تاثیر این رویداد بسیار مورد تاکید و بررسی واقع شده است. در فصل چهارم درباره تاثیرات رویداد پیاده روی اربعین بر جایگاه آمریکا، ع ربستان و رژیم صهیونیستی بحث صورت گرفته و تاثیرات تمدنی این رویداد از جمله امت سازی و سبک زندگی و ایجاد همدلی های فراملی در پرتو این رویداد مورد بحث قرار گرفته است. همچنین به گفته نویسنده کتاب، در فصل ششم به برخی آسیبهایی که این رویداد را تهدید می کند و همچنین چشم انداز پیش روی این رویداد بزرگ توجه شده است.
نگاهی نو به روابط ایران با ترکیه و روسیه: دکتر شعیب بهمن
دکتر شعیب بهمن نیز به معرفی و ارائه کتاب های تالیف شده از سوی خود با همکاری موسسه اندیشه سازان نور پرداخت. کتاب «روابط ایران و ترکیه: شراکت، رقابت و خصومت» از جمله کتاب های تالیف شده از سوی دکتر بهمن است که وی در ابتدای بحث خود به معرفی این کتاب پرداخت. به گفته دکتر بهمن، وجود نگاه سنتی به کتاب ها و پژوهش ها و توصیف وقایع تاریخی و عدم توجه به چارچوب های نظری، سلطه دیدگاه های چپ و همچنین تئوری زدگی از مهمترین مشکلاتی است که در حوزه پژوهش های روابط بین المللی وجود دارد. دکتر بهمن تاکید داشت که در کتاب ایران و ترکیه تلاش داشته تا چنین مشکلاتی وجود نداشته باشد و در چارچوب یک الگوی جدید مباحث مورد توجه قرار گیرد.
کتاب «روسیه و ایران»، دومین کتابی بود که از سوی دکتر بهمن معرفی و ارائه شد که در آن نویسنده تلاش داشته تا بحث کند که نگاه روس ها به روابط با ایران چگونه است؟ به گفته دکتر بهمن، آثار متعددی درباره روابط ایران و روسیه در حال حاضر وجود دارد که در این آثار به طور عمده نگاهی ایرانی به روابط دو کشور وجود دارد و در بهترین وضعیت از منابع غربی ترجمه شده برای تحلیل این روابط استفاده شده است که با توجه به نگاه خصومت آمیز غرب به روسیه این نوع رویکرد، نگاه درستی به روابط با روسیه در داخل ایران ندارد. دکتر بهمن در ادامه گفت: محرمانه بودن بسیاری از اسناد و مدارک روابط روسیه و ایران و همچنین عدم کارایی یک نظریه و یا تئوری خاص برای تحلیل روابط دو کشور از دیگر چالش های پیش رو در تحقیق پیرامون این موضوع است که باعث شده نتوان روابط مسکو و تهران را در قالب یک نظریه صرف مورد بررسی قرار داد.
نویسنده کتاب تاکید داشت که در این کتاب از منظر نگاهی روسی به روابط مسکو و تهران نگاه شده است. برهمین اساس نگاه رسانه های روسی به روابط با ایران، نگاه روس ها از چارچوب فرهنگی، نگاه از چارچوب اقتصادی، اهمیت بین المللی و منطقه ای ایران، بررسی عوامل خارجی بر نگاه روس ها به ایران مانند قدرت های بزرگ و ساختار روابط بین الملل و نگاه نخبگان روسی به ایران از جمله ولادیمیر پوتین (به عنوان مهمترین عنصر تصمیم گیرنده روسیه) در چارچوب روابط دو کشور مورد توجه واقع شده است. به گفته دکتر بهمن، بیش از ۸۰ درصد منابع این کتاب از منابع مطالعاتی روسی استفاده شده تا بتوان نگاه دقیق تری را به روابط دو کشور ارائه داد.
بررسی روابط ایران و عربستان: دکتر کاظمی
کتاب «روابط ایران و عربستان» از دیگر کتاب های ارائه شده در این نشست بود که توسط نویسنده کتاب، آقای دکتر «کاظمی» معرفی شد. نویسنده درفصل اول کتاب، نگاهی تاریخی به روابط دو کشور داشته و در فصل دوم برخی تنش ها در روابط دو کشور را مورد اشاره قرار داده است. در فصل سوم جایگاه عربستان و ایران در مسائل بیداری اسلامی، افراط گرایی و مسائل تکفیری مورد توجه قرار گرفته است و در فصل چهارم برخی از مسائل منطقهای از جمله بحران قطر، ناتوی عربی، روابط در دوران پساافراط گرایی بحث شده و در فصل پنجم سناریوهای روابط ایران و عربستان مورد بحث قرار گرفته است.
دکتر کاظمی همچنین چشم انداز و نتیجه گیری کلی از روابط دو کشور در شرایط فعلی را در کتاب خود ارائه داده است که این چشم انداز با توجه افزایش نظامی گری در خلیج فارس، برنامه های دو کشور برای تداوم قدرت گرایی و کسب تاثیر گذاری در منطقه از سوی نویسنده ارائه شده است. به اعتقاد نویسنده افزایش واگرایی ایران و عربستان و تداوم تنش میان روابط دو کشور در حال حاضر مهمترین توصیف وضعیت روابط دو کشور است.
بررسی کتاب محور مقاومت شرحی بر ویژگی ها و وجوه مختلف: دکتر هدایتی شهیدانی
در این کتاب دکتر هدایتی شهیدانی هیئت علمی دانشگاه گیلان با پیوند حوزه نظر و عمل سعی داشته است، اندیشه مقاومت را در درون محور مقاوت نشان دهد. بر این اساس در دو فصل اول کتاب اصول فکری، هویتی و راهبردی محور مقاومت را با اتکا به گفتمان انقلاب اسلامی تبیین کرده است و در فصول بعدی کتاب به نقش و جایگاه گروه های مختلف مقاومت در کشور های مختلف پرداخته است. جایگاه حزب الله لبنان، نقش دولت سوریه ، مقاومت فلسطین، انصار الله یمن و گروه های مقاومت دیگر در کشور های عراق، افغانستان و پاکستان در این اثر با جزئیات تشریح شده است . همچنین به تعاملات روسیه با محور مقاومت در دهه آینده پرداخته شده است . این اثردیدگاه جامع و مانعی برای شناخت کنش، منش و بینش محور مقاومت را به خوانندگان ارائه می دهد.
تقویم مقاومت: دکتر سعدالله زارعی
دکتر «سعدالله زارعی»، رئیس موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور ضمن تقدیر از نویسندگان کتاب های ارائه شده، این نشست را بسیار مهم عنوان کرد. دکتر زارعی همچنین در این نشست کتاب «تقویم مقاومت» با مشارکت ۲۳ نویسنده را معرفی کرد که هدف از تهیه آن استفاده توسط روابط عمومی ها، برنامه های عمومی و رادیو و تلوزیونی بوده است و به گفته وی با توجه به این نیاز، محتوای کتاب نیز با نگاهی رسانه ای تهیه شده است. به گفته دکتر زارعی، کتاب تقویم مقاومت، محتوایی روایی و داستانی دارد و این به دلیل وجود جذابیت برای مخاطب است، اگرچه به گفته مدیر موسسه اندیشهسازان نور این کتاب با وجود متن ۴۲۰ صفحه ای خود، اما همه تحولات مقاومت را پوشش نداده و تلاش می شود که در جلد بعدی این کتاب، تحولات دیگری از جبهه مقاومت نیز پوشش داده شود.
دکتر زارعی همچنین عنوان داشت که هر کار تالیفی که تا کنون صورت گرفته در واقع در پاسخ به نیازهای مهم در حوزه روابط بین الملل و منطقه ای برای جمهوری اسلامی ایران است. امید است که این آثار پژوهشی و تحقیقی چراغ راه مسئولان سیاست خارجی در کشور قرار گیرد.