ریشهها و دلایل فاجعه اردوگاه النصیرات
فاجعه کشتار دستهجمعی ساکنان اردوگاه «النصیرات» واقع در بخش شمالی رفح بار دیگر وجدان بشریت را بهشدت تحت تأثیر قرار داد و بر این نکته تأکید داشت که وجود رژیم غاصب اسرائیل برهمزننده آرامش و حیات انسانهاست. در اینجا مخاطب جنایات او مردم مظلوم باریکه غزه بودند اما این اختصاص به ساکنان غزه ندارد کمااینکه این رژیم در حمله هفته پیش به شهر حلب سوریه حدود ۱۸ نفر با ملیتهای مختلف از جمله شهید ایرانی «سعید آبیار» را به خاک و خون کشید
فاجعه النصیرات به همگان یادآور شد که دستها باید برای ریشهکن کردن این رژیم جنایتکار به حرکت درآیند. البته در این صحنه دو نکته بسیار مهم دیگر هم قابل تأمل است؛ اولا،ً ردپایی از عقدهگشایی هم میبینیم و ثانیاً، حضور فیزیکی کماندوهای آمریکایی هم در این جنایت مطرح میباشد که خود سند جدیدی است از حضور جدی و عملیاتی آمریکا در جنگ غزه. در خصوص کشتار ساکنان اردوگاه النصیرات و مسائل مرتبط با آن و دو نکته اخیر، گفتنیهایی وجود دارد:
۱- در جریان حمله روز شنبه رژیم غاصب به اردوگاه آوارگان النصیرات که جمع کثیری از آوارگان باریکه غزه را در خود جای داده است، نزدیک به ۷۰۰ نفر شهید و مجروح شدهاند و این حجم از تلفات یک رکورد در جنگ غزه محسوب میگردد. رژیم در مقطع سوم جنگ – از زمان عملیات علیه «خانیونس» – بهصورتی نسبتاً مدیریت شده حملات علیه مراکز تجمع مردم را دنبال میکرد و البته در مواقعی این جنایات شتاب میگرفت. فاجعه اردوگاه النصیرات، تندترین رخداد در این مقطع و پس از جنایت سنگین علیه بیمارستان شفا – واقع در شمال غرب شهر غزه – به حساب میآید. با توجه به اینکه فاجعه در النصیرات در روزی صورت گرفته که سازمان ملل، رژیم غاصب اسرائیل را به دلیل ارتکاب پیدرپی و بیملاحظه جنایت در غزه در لیست کشورهای «کودککش» قرار داده است، کشتار النصیرات در واقع اعلام رسمی عدم توجه به نظر و داوری مجامع حقوقی بینالمللی میباشد و بهگونهای عملیاتیتر و جسورانهتر شبیه اقدام نمادین نماینده رژیم علیه منشور سازمان ملل است. در این رخداد هولناک نزدیک به ۷۰۰ نفر به شهادت رسیده و یا زخمی شدهاند. رژیم غاصب مدعی است این جنایت سنگین را برای آزاد کردن اسرای خود انجام داده است. در این صحنه نزدیک به ۳۰۰ نفر شهید شدهاند تا رژیم به چهار نفر از اسرای خود دست یابد. کاملاً پیداست که از یکسو مردم دنیا و دولتها چنین معادلهای را نمیپذیرند و از سوی دیگر این بدان معناست که دنیا در فلسطین اشغال شده با یک رژیم مبتنی بر تفکر برتری نژادی و نسلکشی مواجه است. ترجیح آزادی چهار نفر بر زندگی چندهزار انسان، نام دیگری جز اعمال تبعیض نژادی و نسلکشی ندارد. این یک موجودیت بهشدت خطرناک است. مصریها و اردنیها بهطور خاص به این صحنه نگاه کنند تا دریابند در کنار چه رژیمی زندگی میکنند و گمان نبرند حالا که گریبان رژیم دست مقاومت است و لذا در گفتوگوهای دیپلماتیک از حقوق انسانی و امثال این حرف میزند، بنابراین میتوان به آن اعتماد کرد. رژیمی که عرب فلسطینی را در خانه خود صاحب حق و حقوق نمیداند، عرب مصری را هم صاحب حق سکونت در مصر نمیداند و عرب اردنی را هم واجد حق سکونت در اردن نمیداند! مگر فراموش کردهاند که شعار نیل تا فرات که به صورت نمادین با دو خط آبی در پرچمی که وسط آن ستاره دارد نقش بسته است، یک سیاست حتمی است و فعلاً اسرائیل به دلیل ناتوانی، چهره یک دولت واقعی و نه سازمانی تروریستی به خود گرفته است.
۲- یکی از موضوعات بسیار مهم، نقش ارتش آمریکا در عملیات جنایتبار علیه اردوگاه آوارگان غزه در النصیرات میباشد. بعضی از رسانههای اسرائیلی که به مخالفان نتانیاهو تعلق دارند، ساعاتی پس از وقوع فاجعه در این اردوگاه اسنادی منتشر کردند که نقش قطعی پنتاگون را به تصویر کشیده است. در این ماجرا، ارتش آمریکا با چهره ریاکارانه کمک به مردم غزه به میدان آمده و با این ماسک، اطلاعاتی از محل نگهداری بخشی از اسرای اسرائیلی بهدست آورده و سپس با تشکیل گروه مشترک با یگان جفئاتی ارتش اسرائیل و با پوشش نیروهای خدماترسان و به صورت مسلحانه به این اردوگاه نفوذ کرده و با سپردن بمباران به نیروی هوائی ارتش اسرائیل، عملاً توجه و تمرکز نیروهای حفاظتکننده از این اردوگاه بههم زده و چهار نفر از اسرا را در اختیار گرفته است. همکاری آمریکا در عین حال پس از کشتار علیه ساکنان اردوگاه ادامه پیدا کرده که نمیتوان نام دیگری بهجز آشکار شدن مشارکت آمریکا در جنایت اسرائیل بر آن نهاد. ارسال پیاپی محمولههای حساس نظامی از سوی آمریکا اگرچه خیلی پوشیده نبود و یک منبع اسرائیلی تا ماه می/ اردیبهشت حجم آن را ۶۰ هزار تن اعلام کرده است، کمااینکه تأکید واشنگتن بر اینکه «اسرائیل در حال دفاع از خود است» هم این همدستی را آشکار کرده است، اما فاجعه اردوگاه النصیرات فراتر از این موضوعات، نقش جدی آمریکا را آشکار کرد. در اینجا جمعآوری اطلاعات این اردوگاه و اطراف آن مستقیماً توسط یک یگان آمریکایی صورت گرفته است کمااینکه تأکید مجدد آمریکا برحق دفاع اسرائیل هر حسن ظنی را بلاموضوع کرده است.
دولت آمریکا در این صحنه دست به یک اقدام احمقانه زده است. بعضی رسانههای غربی و نیز بعضی محافل عراقی نوشته بودند آمریکا با وعده ممانعت از تشدید و توسعه تجاوزات رژیم اسرائیل و کمک به توافق آتشبس و پایان دادن به جنگ، موافقت جریانات مقاومت عراق را برای توقف حملات به پایگاههای خود بهدست آورد. برملا شدن مشارکت نیروهای نظامی آمریکا در جنایت سنگین روز شنبه در واقع وضع آمریکا را به پیش از توافقات غیررسمی و ضمنی دو ماه پیش برمیگرداند.
جالب این است که آمریکاییها هفته پیش در حالی که برای رقم زدن یک جنایت بزرگ علیه مردم غزه آماده میشدند، از یک طرح سیاسی برای پایان یافتن جنگ غزه خبر دادند! در این شرایط، جنایت در النصیرات هرگونه اعتماد به وعدههای آمریکا و دل بستن به توافقات اسرائیل را غیرموجه کرده و با این وصف پس از جنایت النصیرات، افق پایان این جنگ تیرهتر شده است. بنابراین جنگ ادامه پیدا میکند و دستیابی به راهحل سیاسی برای خروج اسرائیل از باتلاق غزه پس از هشت ماه دشوارتر شده است.
۳- رژیم غاصب روز شنبه به قیمت کشته شدن سه اسیر و یک کماندوی خود به چهار اسیر دست پیدا کرد و جالب این است که در یک هفته اخیر، رزمندگان مقاومت فلسطین طی دو رشته عملیات در رفح جنوبی و جبالیا، همین تعداد نیروی نظامی اسرائیل را به اسارت خود درآوردهاند. در جریان عملیات رفح جنوبی، رزمندگان مقاومت با بهرهگیری از یک تونل متروکه نزدیک به گذرگاه کرم ابوسالم در پشت مرزهای رفح وارد منطقه اسرائیل شدند. در این عملیات بیش از ده نفر از نیروهای نظامی اسرائیلی به هلاکت رسیده و سه نفر از این نظامیان به اسارت حماس درآمدهاند. محافل اسرائیلی با توجه به وجود شباهتهایی میان نفوذ، اسیرگیری و تلفاتگیری، این عملیات را طوفانالاقصی دیگری خواندهاند.
رزمندگان فلسطینی در عملیات خود در منطقه «جبالیا» هم ۱۸ نفر از نظامیان اسرائیلی را ابتدا به تله انداخته و سپس آنان را به هلاکت رسانده و یک نفر از آنان به اسارت گرفتهاند. این دو رخداد که طی یک هفته و در دو منطقه متفاوت صورت گرفته است، قدرت مقاومت را علیرغم حضور سنگین نظامی ارتش اسرائیل در غزه نشان داد. مقاومت غزه طی ماه می- ۱۱ اردیبهشت تا ۱۰ خرداد – تعداد شلیکهای خود را از ۱۰۵ مورد در ماه مارس به ۴۵۲ مورد در ماه میرسانده است. کمااینکه تعداد شلیکهای حزبالله به مناطق شمالی فلسطین اشغالی از ۳۳۴ مورد در ماه ژانویه به بیش از ۱۰۰۰ مورد در ماه میرسیده است. این موضوع سرخوردگی زیادی در میان مقامات اسرائیل و ارتش آن پدید آورد. جنایت روز شنبه علیه اردوگاه النصیرات درواقع از یک جهت، بازتاب این سرخوردگی به حساب میآید. استعفای بنیگانتز، گادی آیزنکوت و فیلی تروپر از کابینه اسرائیل در شامگاه یکشنبه یعنی یک روز پس از کشتار اردوگاه النصیرات هم نشان داد حتی در داخل اسرائیل ژست پیروزی نتانیاهو باور نشده است.
۴- این روزها همزمان با تشدید اقدامات علیه رفح، رژیم غاصب از حمله به لبنان هم حرف زده است. به این اظهارات بیشتر از سوی «بن گویر» وزیر امنیت داخلی و «اسموتریچ» وزیر مالی دولت نتانیاهو دامن زده شده است. اما آیا واقعاً اسرائیل درصدد حمله به لبنان است؟ باید دید حمله به لبنان چه وضعیتی را پدید میآورد؟ از یکطرف همین حالا بخش شمالی، در حد فاصل مرز جنوبی لبنان تا شمال جنین از سکنه یهودی خالی شده و فقط نیروهای نظامی در این ناحیه حضور دارند. حزبالله از چند سال قبل بهطور رسمی از آماده شدن برای ورود زمینی به فلسطین خبر داده است. هیچکس شک ندارد که این امکان برای حزبالله وجود دارد و میتواند حدفاصل جنین (و کرانه باختری) تا مرز جنوب لبنان را به تصرف درآورد و واضح است که اتصال زمینی کرانه باختری به خاک لبنان چه معنایی دارد.
از سوی دیگر قاعدتاً اسرائیلیها میدانند به دلیل تغییر شرایط منطقه در حد فاصل ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۴، وضع حزبالله در جنگ احتمالی حتی شباهتی به وضع حزبالله پیروز در جنگ ۳۳ روزه ۱۳۸۵ ندارد. امروز به برکت مقاومت فلسطین، «وحدت میادین» اتفاق افتاده است، همان نیروهایی که در بحران غزه کنار فلسطینیها و علیه جبهه غربی – صهیونیستی قرار گرفتهاند، به کمک حزبالله گسیل میشوند. همان انصارالله و کتائب عراقی که به غزه راه نداشتند راهی جنوب لبنان گردیده و از این طریق وارد فلسطین خواهند شد. بنابراین بهطور طبیعی نباید جنگی علیه لبنان در کار باشد.