قمار دوباره اردوغان
سرمایهگذاری ترکیه روی یک پروژه قبلا شکستخورده، نمیتواند خیلی عاقبت خوبی برای اردوغان داشته باشد.
سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: آنچه در سوریه رخ داده پروژه ترکیه است که با هدف به دست آوردن موقعیت در سوریه و افزایش نقش خود در تحولات منطقهای دنبال میکند. آقای اردوغان احساس میکند اگر بتواند از طریق استانهای ادلب و حلب یک حکومت محلی وابسته به ترکیه را سر کار بیاورد و چیزی شبیه جمهوری نخجوان در آنجا شکل بگیرد، این کشور میتواند در تحولات سوریه و همچنین تحولات منطقه به عنوان یک قدرت اثرگذار دیده شود، لذا وی که همیشه از فرصتها استفاده میکند، از وضعیت جنگ کنونی در غزه و لبنان استفاده کرد و یک جبهه ترکی را در این منطقه گشود.
منتها ابزار اردوغان برای این هدف، تروریسم است و ترور یک بار در آن کشور آزمایش شده و امتحان خود را پس داده که ناکام بوده است، بنابراین سرمایهگذاری ترکیه روی یک پروژه قبلا شکستخورده، نمیتواند خیلی عاقبت خوبی برای اردوغان داشته باشد. بهطور خاص گروههای تکفیری که در حال حاضر در سوریه فعال شدهاند، از سمت ترکیه حمایت میشوند و گروههای مختلف معارض دولت سوریه در یک اتاق مشترک که اسم آن را فتحالمبین گذاشتهاند، هماهنگ میشوند تا با محوریت ارتش ترکیه اقداماتی را انجام دهند. سیاستی که اکنون دولت و ارتش سوریه در پیش گرفتهاند قطع خطوط ارتباطی گروههای تروریست است، این تاکتیک نظامی درستی است و به نظر میرسد سوریه بتواند با همین رویه آنچه در ۱۰ روز اخیر رخ داد را جبران کند و صحنه داخلی سوریه را بازگرداند.
از سوی دیگر حوادث سوریه نشان داد امکان شعلهور شدن بیشتر جنگ و مشتعل شدن منطقه وجود دارد، اگر چه تمام طرفها از توسعه دامنه جنگ ابراز نگرانی میکنند اما طبیعت جنگ چیزی است که اگر به سمت آن دستی دراز شود، خیلی قابل کنترل نخواهد بود، یعنی آن کسی که گلولهای را شلیک و بعد هم ابراز نگرانی میکند، لزوما قادر نیست مانع اصابت گلوله به نقطهای شود که گلوله به سمت آن شلیک شده است، لذا احتمال توسعه جنگ وجود دارد، اگرچه طرفهای مختلف با حس اینکه توسعه نبرد با مطالبات آنها سازگاری ندارد، تلاش میکنند به توسعه جنگ و گسترش دامنه آن کمک نکنند.
بر این اساس میتوان تحلیل کرد آینده منطقه از چیزی که اکنون جریان دارد جدا نیست یعنی آنچه آینده را میسازد، شرایط فعلی و قدرتهای فعلی منطقه است. غربیها و بعضی دولتهای وابسته به آنها در منطقه، در طول این ۱۵ – ۱۰ سال تلاش کردند واقعیت منطقه را تغییر دهند و براساس ایدئولوژی خاص شرایط را به نفع خود تنظیم کنند که این رویه شکست خورد.
تحولات سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ سوریه را که مرور کنید، متوجه میشوید این پروژه شکست خورده است، بنابراین آینده هم همین وضعیت حاکم است. یعنی ما در آینده هم شاهد ادامه فضای کنونی خواهیم بود؛ یعنی یک طرف جبهه مقاومت و طرف دیگر تروریستها، منتها هر چه جلوتر میرویم طبیعتا نیروی مسلطتر یعنی جبهه مقاومت قدرت بیشتری پیدا میکند. لذا همانطور که رهبر حکیم انقلاب در یکی از آخرین بیاناتشان اشاره فرمودند، جبهه مقاومت در آینده گسترش بیشتری در سطح منطقه و جهان پیدا میکند؛ این گسترش ممکن است دامنهاش به سمت شرق آسیا یا به سمت آفریقا کشیده شود. به هر حال، اینها موقعیتهای پیش روی مقاومت است و من اساسا ضعف مقاومت را در افق منطقه نمیبینم.
نکته دیگر اینکه در آینده شاهد جابهجایی عمدهای در منطقه نخواهیم بود، کما اینکه دیدید طی ۲ سال گذشته بهرغم تلاشهای گستردهای که در حوزههای مختلف انجام شد اما وقتی به منطقه نگاه میکنیم، میبینیم همه سر جای خودشان هستند؛ مثلا ایران سر جای خودش است و بهرغم ناراحتی آمریکاییها، مناسباتش با عراق حفظ شده و حتی گسترش هم یافته است. روابط ایران و سوریه محفوظ مانده و دولت دمشق هم محفوظ است. حزبالله لبنان بهرغم فشارهای شدید محفوظ است. مقاومت فلسطین و یمن محفوظ هستند. لذا معلوم است این تحولات نتوانسته جابهجاییای در منطقه ایجاد کند و بعید است حوادث کنونی و آینده نیز بتواند تغییرات اساسی در وضعیت قدرتهای منطقه ایجاد کند.