معرفی کتاب
کتاب جریانهای افراطی در پاکستان نوشته مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور یکی از کتابهای نشر اندیشهسازان نور است که به مسالهی پاکستان و حوادث و اتفاقات با محوریت این موضوع میپردازد. این کتاب برای پژوهشگرانی است که در زمینه علوم سیاسی و مسائل بینالملل فعالیت میکنند. بعضی از کتابهای این مجموعه به خوانندگان کمک میکند با شناخت تاریخ پرشکوه اسلام و بررسی آن با شرایط زمانهی امروز بتوانند بینشی روشن تر از اوضاع زمانه داشته باشند. درباره کتاب جریانهای افراطی در پاکستان موسسه مطالعات راهبردی اندیشهسازان نور از سال ۱۳۹۶ تا امروز، فعالیت خود را در زمینههای مختلف آغاز کرده است. تحلیل تحولات منطقه و جهان، آیندهپژوهی و تدوین و اجرای پژوهش های راهبردی و کلان از مهمترین حوزه های فعالیت این موسسه تا کنون بوده است. حاصل این فعالیت، تولید بیش از ۱۰۰۰ مقاله و کتاب پژوهشی است. کتاب جریانهای افراطی در پاکستان یکی از آثار تخصصی این مجموعه است که به خواننده کمک میکند درک عمیقتری از مسايل سیاسی بینالملل داشته باشد. خواندن کتاب جریانهای افراطی در پاکستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم این کتاب را به علاقهمندان و پژوهشگران علوم سیاسی و روابط بینالملل پیشنهاد میکنیم.
مقدمه
آنچه امروزه «افراطگرايي» در پاکستان ناميده ميشود، پديدهاي چندلايه و پيچيده است که درک مباني، ريشهها، عملکرد و دورنماي آن به سهولت و به طور متقن امکانپذير نيست. شايد بتوان گفت اين پديده محصول فرايندي است كه در پرتو راهبردها، سياستها و رقابتهاي بينالمللي و منطقهاي شکل گرفته است و تحت تأثير آن استمرار خواهد يافت. در حال حاضر، در جنوب آسيا جبهة وسيعي به بهانة مقابله با افراطگرايي گشوده شده که پيامد بلافصل آن سرريز بحران و خشونت به مناطق پيراموني از جمله مرزهاي شرقي جمهوري اسلامي ايران است. بخش بزرگي از جبهة مذکور، گروههاي افراطگراي پاکستاني هستند که فهم روند تحولات منطقهاي، مستلزم درک افکار، عقايد و رفتار آن گروههاست. پژوهش حاضر به منظور دستيابي به اين مهم، ماهيت و عملکرد گروههايي چون «تحريک طالبان پاکستان»، «بقاياي سازمان القاعده»، «شوراي کويته»، «سپاه صحابه»، «لشکر جهنگوي»، «نهضت نفاذ شريعت محمدي»، «شبکه حقاني»، «لشکر طيبه» و… را مورد بررسي قرار داده است. اين واکاوي در محورهايي مانند: «مباني و ريشههاي فکري، اجتماعي و اعتقادي»، «سازماندهي و ساختار تشکيلاتي»، «ايدئولوژي و نظام فکري»، «رويکردها و عملکردها»، «راهبرد مبارزاتي و تاکتيکها»، «جايگاه گروه در راهبردهاي بينالمللي»، «آثار و پيامدهاي ملي، منطقهاي و بينالمللي فعاليتها» و «آيندهشناسي وضعيت هويتي ـ رفتاري گروهها» صورت گرفته است. در مجموع پيوند اين گروهها با برخي تحولات سياسي ـ اجتماعي درون پاكستان و ملاحظات راهبردي بينالمللي موجب شكلگيري و نهادينه شدن نگرش افراطگرايانه از آموزههاي ديني شده است. بستر ترويج اين برداشت از اسلام، مدارس مذهبي و ميليتاريزه شدن باورهاي عقيدتي بوده كه پيامدهاي مخرب آن در قالب فرقهگرايي، طالبانپروري و اختلافات مذهبي ـ عقيدتي ظهور کرده است.
پس از تغيير ساختار دوقطبي نظام بينالملل در ابتداي دهه ۱۹۹۰م، فرهنگ رقابتِ جنگ سرد در قالبها و روشهاي ديگري بازتوليد شد. ايالات متحده امريكا كه پس از فروپاشي رقيب شرقياش، دچار بحران معنا و چالش هويت سياسي ـ امنيتي شده بود، به دنبال عامل و عنصري جايگزين براي نشاندن بر جايگاه دشمني غرب بود. پس از ايدئولوژي ماركسيستي، ايدئولوژي ضدامپرياليستي اسلامي ميتوانست اهداف و مقاصد امريكا را معنا بخشد. همزمان با اين شرايط، حملاتي كه گروههايي تندرو چون القاعده در برخي نقاط عليه امريكا و متحدانش انجام ميدادند، مفهومي جديد را وارد ادبيات سياسي ـ امنيتي غربيها به ويژه امريكا كرد كه دشمن جديد فرهنگ و تمدن غربي معرفي ميشد. اين جريان جديد، با عناويني چون «راديكاليسم اسلامي»، «بنيادگرايي اسلامي»، افراطگرايي، تندروي مذهبي و امثال آن، وارد صحنه سياسي و بينالمللي شد.
پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱م كه به القاعده نسبت داده ميشود، سازه گفتماني جديدي با نام «مبارزه با تروريسم» به سرکردگي امريكا در رقابت و مقابله با «راديكاليسم اسلامي» استحكام يافت. تحليل محتواي عناصر و دقايق اين گفتمان نشان ميدهد كه مصاديق آن، عمدتاً بر سرکوب جريانهاي تندرو اسلامي و تروريسم مذهبي ـ از نظر غربيها ـ اشعار دارد. در حال حاضر، بخشي از اين جبهه راديکال با رويکردهاي ضدهندي، ضدامريكايي، ضددولتي و ضدشيعي در جنوب آسيا و به ويژه پاکستان، بسيار فعال است.
پيوند رقابتهاي قوميـ فرقهاي درون پاکستان با راهبردهاي ملي و منطقهاي سرويس امنيتي(آي.اس.آي) و ارتش آن کشور و حضور گسترده نظامي امريكا در افغانستان موجب تقويت و تحرک روزافزون طيف گستردهاي از كانونهاي افراطگرايي در پاكستان شده و روحيه بيگانهستيزي و تعصب اعتقادي ـ مذهبي برخي گروههاي تندرو را به شدت برانگيخته كه همچنان در ادبيات بينالمللي به «راديكاليسم اسلامي» خطاب ميشود. در هر حال، گرايشهاي تندروانه در پاكستان پس از حوادث ۱۱ سپتامبر به شدت افزايش يافته و وضعيت پيچيدهاي را رقم زده است.
الف) طرح مسئله
تولد پاکستان به عنوان يک واحد سياسي در ۱۹۴۷م، محصول واگرايي تاريخي
قوميـ مذهبي ساکنان شبهقاره هند محسوب ميشود. سالها پس از بروز اين تجربه، همواره رفتارهاي خشن، رقابتي و واگرايانه گروههاي مختلف در اين سرزمين بازتوليد شده است. طبق اصول و قواعد سياست و قدرت، عموماً روندهاي سياسي ـ امنيتي درون هر واحد سياسي برآيند کنشگري افراد، احزاب و نهادهاي فعال در حوزه قدرت سياسي که بر اساس انگيزهها، اهداف و منافع مشخصي شروع به فعاليت ميكنند، تلقي ميشوند. از اين رو، ماهيت فضاي سياسي هر کشور با توجه به نحوه رفتار و کارکرد بازيگران صحنه سياسي رقم ميخورد و به نسبت آنچه گروههاي مذکور، تندروي پيشه کنند، سپهر عمومي سياست نيز راديکاليزهتر ميشود.
در طول شش دهه حيات سياسي پاکستان، تندرويهاي قومي، مذهبي و سياسي بيشماري با شدت و ضعف در اين کشور رخ داده و برخي نقاط اين سرزمين، در ادوار مختلف، ملجأ افراد و افکار افراطگرا بوده است. تکثر و تنوع قومي ـ نژادي و مذهبي جامعه پاکستان و انطباق آن با معادلات امنيتي و سياسي منطقهاي و بينالمللي به صورت تشکيل گروههاي شبهنظامي مختلف نمايان شده است. جوانب تهديدزاي اين وضعيت زماني جدي ميشود که برخي از اين گروهها ضمن اتخاذ رويکردهاي خشن و مرگبار، پيوندهاي فرامنطقهاي خود را با قدرتهاي بينالمللي حفظ يا اين که عمدتاً در قالب دنباله شبکهها و گروههاي بينالمللي فعاليت ميکنند. وضعيت بحرانزده کنوني پاکستان نتيجه بلافصل تداوم فعاليت اين گروههاست.
در مقطع کنوني، تکثير شبکه افراطگرايي در پاکستان و تشديد فعاليتهاي خشن آن موجب سرريز شدن اين خشونتها به مناطق امنيتي پيرامون نيز شده است. با توجه به فراهم بودن بسترهاي خشونت و خصومت در مناطق مجاور پاکستان، ابعاد و پيامدهاي اشاعه بحران افراطگرايي به اين مناطق بسيار نگرانکننده مينمايد. از اين رو، شناخت و درک پديده افراطگرايي در سطوح سياستهاي کلان امنيت منطقهاي مطرح است. اکنون سؤالهاي جدي دربارة اين پديده به ذهن متبادر ميشود: علل شكلگيري، بقا و بازتوليد جريانهاي افراطگرا در پاکستان چيست؟ ماهيت و کارکرد واقعي افراطگرايي در جامعه پاکستان چيست؟ لازمه پاسخي واقعبينانه به اين سؤالها و امثال آنها اين است که ابعاد و زواياي مختلف جريانهاي تندرو و خشن به طور دقيق بررسي و شناسايي شود.
محدوده مکاني موضوع پژوهش، کشور «جمهوري اسلامي پاکستان» است و به لحاظ زماني نيز سير تطور فعاليت هر يک از گروههاي افراطگرا، از ابتداي شکلگيري آنها بررسي ميشود؛ اما عمدتاً بر کارکرد آنها در يک دهه اخير (پس از ۲۰۰۱م) تمرکز خواهد شد. از بعد موضوعي نيز آن دسته از مهمترين گروههاي افراطگرا که اغلب عملکرد خشن و برجستهتري داشتهاند و محل استقرار و جذب نيروي آنها (نه لزوماً خاستگاه و حوزه عملياتيشان) خاک پاکستان است، به عنوان مصاديق افراطگرايي انتخاب شدهاند.
ب) سؤال اصلي و فرضيه
با توجه به رويکرد اين پژوهش، اين مسئله که «ماهيت طيفها و جريانهاي افراطگرا در پاکستان چيست؟» در مقام سؤال اصلي قرار ميگيرد. بر اين اساس، چون اطلاعات و دادههاي اين متن به تبيين و تحليل زواياي مختلف افراطگرايي در پاکستان ميپردازد، نميتوان فرضيهاي علمي براي آن متصور بود.
ج) روش پژوهش
با توجه به محوريت رويکرد تبييني و تشريحي اين پژوهش، دادههايي که به طرق کتابخانهاي، اسنادي، ميداني و مصاحبه گردآوري شدهاند، با روش توصيفي- تحليلي پردازش و بررسي خواهند شد.
د) اهميت و ضرورت مسئله
بدون ترديد تمام تلاش كشورها در حوزههاي پيراموني و بينالمللي، دستيابي به حداکثر منافع ملي در حوزه هدف است. اين امر زماني محقق ميشود که بتوان تصويري واضح و شفاف از آن مناطق ترسيم کرد. پيگيري اهداف و منافع ملي جمهوري اسلامي ايران در محيط شرقياش به ويژه پاکستان، مستلزم شناخت دقيق بازيگران محلي و ملي آن کشور است. به منظور کسب درکي واقعبينانه از سرزمين مورد نظر، بايد عناصر و نيروهاي تأثيرگذار بر روندهاي سياسي ـ امنيتي در پاکستان را که غالباً داراي سرنخهاي بيروني و راهبردي هستند، بررسي کرد. بخشي از فرايند درک قواعد بازي امنيت و سياست در پاکستان، از طريق درک منطق رفتاري، اهداف و ماهيت طيفها و گروههاي افراطگرا که تا حدود زيادي بر روندهاي نظامي، رقابتهاي مذهبي و قومي و ساختار سياسي آن کشور تأثير ميگذارد، امکانپذير ميشود. ضرورت ديگر اين موضوع از اين امر ناشي ميشود كه پاسخ عاقلانه و منطقي به اين نوع رفتار مستلزم شناخت دقيق ريشههاي آن است؛ به ويژه زماني كه اين پديده به دليل فراگيري به مسئله بسياري از كشورها تبديل شده است. پژوهش حاضر در پي واکاوي و ترسيم مرزهاي شفاف اين موضوع است.
ه) اهداف پژوهش
پژوهش حاضر مبتني بر اهداف و نيات ذيل طراحي شده است:
- شناخت همهجانبه هويت و ماهيت گروههاي افراطگراي مذهبي در پاکستان؛
- ارزيابي و واکاوي جايگاه و نقش گروههاي افراطگراي پاکستان در راهبردها و ترتيبات سياسيـ امنيتي بينالمللي؛
- روندشناسي و آيندهشناسي فعاليت گروههاي افراطگراي پاکستان و تأثير اقدامات آنها بر امنيت ملي ايران؛
- برآورد آينده تحولات سياسي، امنيتي و اجتماعي پاکستان در پرتو استمرار فعاليت اين گروهها.
ساختار متن و دادههاي اين پژوهش در يک مقدمه، ده فصل و نتيجهگيري و پيشنهادها، ساماندهي شده است که در قالب هر فصل ابعاد، ساختار تشکيلاتي، پيوندها، رويکردها، اقدامات، چشمانداز و ساير مسائل گروههاي مهم افراطگرا به تفصيل و جزئيات نسبتاً کامل، توصيف، تبيين و تحليل شده است.