تاريخ، عقايد و سير تحول جنبش انصارالله يمن
تألیف: محمد رئيسي
مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور
۲۴۰ ص
نوبت چاپ: اول ـ ۱۳۹۴
موضوع: يمن (جمهوري) – تاريخ – اعتراضها، ۲۰۱۱م. – جنبش انصارالله يمن – سياست و حکومت – قرن ۲۱م. – تاريخ – قرن ۲۱ م. – جنبشها و قيامها
قیمت: ۱۴۰/۰۰۰ ریال
معرفی کتاب
کتاب تاریخ، عقاید و سیر تحول جنبش انصارالله یمن نوشته محمد رئیسی یکی از کتابهای نشر اندیشهسازان نور است که به مسالهی یمن و حوادث و اتفاقات با محوریت این موضوع میپردازد. این کتاب برای پژوهشگرانی است که در زمینه علوم سیاسی و مسائل بینالملل فعالیت میکنند. بعضی از کتابهای این مجموعه به خوانندگان کمک میکند با شناخت تاریخ پرشکوه اسلام و بررسی آن با شرایط زمانهی امروز بتوانند بینشی روشن تر از اوضاع زمانه داشته باشند. درباره کتاب تاریخ، عقاید و سیر تحول جنبش انصارالله یمن موسسه مطالعات راهبردی اندیشهسازان نور از سال ۱۳۹۶ تا امروز، فعالیت خود را در زمینههای مختلف آغاز کرده است. تحلیل تحولات منطقه و جهان، آیندهپژوهی و تدوین و اجرای پژوهش های راهبردی و کلان از مهمترین حوزه های فعالیت این موسسه تا کنون بوده است. حاصل این فعالیت، تولید بیش از ۱۰۰۰ مقاله و کتاب پژوهشی است. کتاب تاریخ، عقاید و سیر تحول جنبش انصارالله یمن یکی از آثار تخصصی این مجموعه است که به خواننده کمک میکند درک عمیقتری از مسايل سیاسی بینالملل داشته باشد. خواندن کتاب تاریخ، عقاید و سیر تحول جنبش انصارالله یمن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم این کتاب را به علاقهمندان و پژوهشگران علوم سیاسی و روابط بینالملل پیشنهاد میکنیم.
مقدمه
جنبش انصارالله را ميتوان یکی از جدیدترین و مؤثرترین جنبشهای سیاسی و مذهبی در عرصه منطقه خاورمیانه محسوب کرد. این جنبش که در دوره بعد از آغاز جنبش مردمي در یمن از سال ۲۰۱۱ به اين عنوان معروف شد، پس از بركناري علي عبدالله صالح به شهرت جهانی دست یافت. اين جنبش از ریشههای بسیار طولانی و عمیق و از ابعاد مختلف و مهمي برخوردار است. پیدایش انصارالله از یک سو از شرایط سیاسی و اجتماعی یمن و به ویژه ویژگيها و فضای خاص استان صعده ناشی شده و از سوی دیگر از روندها و تحولات منطقهای چند دهه گذشته به ويژه پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پیامدهای منطقهای آن تأثير پذیرفته است. بر این اساس شناخت این جنبش به عنوان یکی از نوظهورترین جنبشهای سیاسی و اجتماعی در عرصه خاورمیانه مستلزم بررسی مسائل و عرصههای مختلفی است که به پیدایش، تکوین و نقشآفرینی انصارالله مربوط است.
در تبیین ضرورتهای بررسی و شناخت انصارالله یمن ميتوان به مسائل و الزامات مختلفی توجه کرد. مسئله نخست در این خصوص اهمیت بالای تحولات یمن در معادلات پيچيده منطقه و جهان با توجه به تجاوز نظامی عربستان سعودی به اين کشور است. در حالی که یمن تا سالهای گذشته از اهمیت بالایی در سطح منطقه برخوردار نبود و تنها به عنوان کشوری کوچک و فقیر در شبهجزیره عربستان و در سایه سياستهاي عربستان سعودی محسوب ميشد، تحولات چند سال اخیر این کشور را به یکی از حوزههای راهبردي و تأثيرگذار منطقهاي تبدیل کرده است. به رغم اینکه به لحاظ تاریخی و تمدنی، يمن از سرزمینهای توسعه یافته در جهان عرب و از حوزههای تأثيرگذار در عصر اسلامي بوده، اما تحولات سیاسی منطقهاي و بينالمللی به خصوص در قرن بیستم این کشور را از جایگاه واقعی و تأثيرگذار خود دور کرد. چرا که رقابتهای بین قدرتهاي بزرگ جهانی و بازیگران منطقهای یمن را به سوی چندپارگی و منازعات بیسرانجام و پرهزینه برد و در نهایت این کشور را در سایه سياستهاي توسعهگرایانه همسایههای نزدیک قرار داد. به خصوص اینکه عربستان سعودی سعی کرد تا یمن را به کشوری ضعیف و تحت کنترل خود تبدیل کند و قدرت گرفتن یمن را به عنوان نقطه شروعی برای ضعف و بیثباتی درونی خود تلقي کرد.
هر چند یمن در دوره حاکمیت امامان زیدی با نارضایتيهای مردمی همراه بود، اما برافتادن حکومت امامان زیدی و ایجاد نظام جمهوری در این کشور نیز نتوانست به دورهاي از پیشرفت و توسعه برای یمنيها بیانجامد. دوره جمهوری در یمن که تا زمان کنار رفتن صالح از قدرت حدود پنج دهه به طول انجامید با مناقشات و رقابتهای بین شمال و جنوب و قصه جدایی و اتحاد و همچنین مداخلات خارجی مختلف همراه بود. با این حال از هنگاميكه علی عبدالله صالح و حزب کنگره ملی توانست تسلط خود بر امور یمن را حفظ کرده و به کنترل عمده روندهای سیاسی و اجتماعی این کشور بپردازد، شرایط یمن به گونهای دیگر تغییر کرد. در دوره حاکمیت علی عبدالله صالح بر یمن نوع نگرش وی به حکومت و شیوه حکمرانیاش در عرصه داخلی و همچنین نوع طراحيها و مدیریت وی در سیاست خارجی باعث کاهش بیشتر جایگاه و منزلت یمن در عرصه منطقهای شد.
علی عبدالله صالح و حزب کنگره مردمی قادر به تغییر مسائل اساسی سیاست در یمن از رقابت در مورد اهداف و برنامهها به سوی کسب وفاداری شخصیتها و رهبران قبایل بود و در نتیجه منابع کشور را به سمت تحقق اهداف محدود و تنگنظرانهاي سوق داد. بر این اساس حزب كنگره مردمي تحت رهبری صالح دارای پیوندها و ارتباطات مهمي با رهبران قبایل و شخصیتهای سیاسی بود. همچنین اغلب رهبران و فرماندهان ارتش ارتباط تنگاتنگی با حزب کنگره مردمی و شخص علی عبدالله صالح داشتند که ارتش را به عنوان یکی از ابزارهای مهم حزب مطرح ساخته بود. در مجموع این سیاست نه تنها باعث توسعه و پیشرفت داخلی یمن نشد، بلکه اين کشور را روز به روز به سمت فقر و عقب ماندگی بیشتر سوق داد. …