اخوان المسلمين مصر و تجربه نظام سياسي

نویسنده: بهزاد قاسمي

تعداد صفحه: 231

تومان 135,000

ناموجود

ناموجود

توضیحات

سخن ناشر
سیر تطور تفکر سیاسی اهل سنت نشان می‏دهد كه اجماع به تنهایی از منابع مستقل فقه به شمار می‏رود. اجماع دارای حجیت (مشروعیت) ذاتی و مستقل در کنار کتاب و سنت است؛ بنابراين در استنباط احکام شرعی می‏تواند مورد استناد قرار گیرد. از سوی دیگر اجماع می‏تواند در مسائل مختلف و تشکیل دولت و تأسيس نظام سیاسی به گونه‏ای عمل کند که با عنوان اجماع امت قرار گيرد و حجیت و مشروعیت يابد. بنابراین اولین نتیجه‏ای که از اندیشه سیاسی اهل سنت به خصوص اجماع گرفته می‏شود، این است که هرگاه امت اسلامی یا اهل حل و عقد از امت اسلامی درباره امامت و خلافت فردی اجماع و اتفاق نظر دارند، فرد به عنوان امام و خلیفه اسلامی شناخته می‏شود.
برآمدن حسن البنا، مرشد و رهبر اخوان‌المسلمين، در فرایند تأسيس نظام سیاسی مبتنی بر اندیشه سیاسی اهل سنت نقشي شگرف دارد. بنيان اصلي آموزه‌هاي اخوان‌المسلين دست‌کم در بدو تأسيس در سال ۱۹۲۸ توسط حسن‌ البنا مبتني بر اين برداشت بود که اسلام نه تنها به عنوان يک دين، بلکه به عنوان نظامي جامع با همه جنبه‌هاي زندگي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي انسان سروکار دارد. از اين رو طبيعي بود که اخوان‌المسلمين از همان آغاز «تأسيس دولت اسلامي و پياده کردن شريعت اسلامي» را به عنوان هدف اصلي دنبال كند. با دقت در انگاره‌هاي جمعیت اخوان‌المسلمين به خوبي ماهيت و هدف آن مشخص مي‌شود؛ چنان که حسن البنا اعلام کرد فقط اسلام مي‌تواند همه مشکلات کشورهاي مسلمان را حل کند و از اين منظر تلاش براي ايجاد دولتي اسلامي و تأسيس نظام سیاسی، وظيفه‌اي مذهبي است. وي منابع اساسي تعاليم اسلامي را قرآن و سيره رسول اکرم(ص) مي‌دانست و تأکيد داشت مردم با تکيه بر اين دو به سعادت دست مي‌يابند. البته رويکردهاي عملي اصلاحی ـ انقلابي حسن البنا در ضرورت تمسک به اسلام، بازگشت به اسلام اصيل را در بطن خود داشت که به تمامي عرصه‌هاي زندگي انسان توجه دارد.
بنیان‌گذار نهضت معتقد بود هدف اسلام برپايي حکومت اسلامي و استقرار عدالت در جامعه است و بدون ورود به سياست، دين نمي‌تواند به اهداف اصيل خود دست يابد. اگر ملت‌ها قصد دارند رستگار شوند، بايد قوانين اسلامي را با تأکيد بر ارزش‌هاي اسلامي اجرا كنند و اگر دين رسمي کشور اسلام است، تمام مسائل کشور بايد اسلامي باشد و همه نهادهاي حکومتي بايد قدرت خود را از اسلام بگيرند. وي اخوان‌المسلمين را جنبشي براي اصلاح و بازسازي فکري ‌ـ عملي جامعه و نهضتي براي بازگشت به اسلام واقعي و استقرار کامل جامعه اسلامي مي‌دانست و تأکيد ايدئولوژيک جنبش را بر جهان‌شمولي اسلام، بازگشت به اسلام واقعي و عملي بودن تحقق نظام اسلامي در همه مکان‌ها و زمان‌ها قرار مي‌داد. سخنان وي که اخوان‌المسلمين خواستار انقلاب نيست، به حکومت مصر اين اميدواري را مي‏داد که اخوان قصد ندارد براي دستيابي به اهداف خود به خشونت متوسل شود. اما هم‌زمان برخي اعضاي جوان اخوان در مسير تحول فکري و سياسي برگرفته از انديشه‏هاي سيد قطب و ديگران استفاده کردند و ريشه همه مشکلات را در نوع سيستم حکومتي مصر دانستند و خواستار سرنگوني آن بودند.
خوانشي که از انگاره‌هاي نظري اخوان‌المسلمين انجام شده است، فرایند فعالیت‏های نهضت اخوان را به سمت سیاست مصر سوق داد. در همین راستا اخوان با استفاده از فرصت حاصل‌شده و با ائتلاف با برخي جريان‌هاي ملي‏گرا و سکولار در مصر، در برخي حوزه‏هاي سياسي از جمله در پارلمان ۲۰۰۵ شرکت کرد و توانست حضوري فعال و مؤثر به نمايش بگذارد؛ با اين حال هم‌چنان محيط سياسي مصر براي مشارکت اخوان و ساير گروه‏هاي اسلام‌گرا مستعد و مناسب نبود؛ زيرا در موج تحولات جديد، قدرت و ابتکار سیاسی در دست اسلام‌گراها نبود و اخوان بيش از پيش به حاشيه رانده مي‏شد؛ چنان كه شرايط به اخوان‌المسلمين اجازه حضور در انتخابات پارلماني ۲۰۰۸ را نداد. به هر روي اين تنگناها وجود داشت و در نوامبر و دسامبر ۲۰۱۰ خود را نشان داد. در آن سال، بعد از ۵ سال سرکوب سنگين، رژيم مبارک روشن ساخت که اجازه فعاليت مفيد انتخاباتي را به اخوان‌المسلمين نخواهد داد؛ به ويژه اينکه فعاليت اين حزب از مدت‏ها قبل ممنوع اعلام شده بود و نمايندگان اخوان به صورت مستقل در اين انتخابات شرکت کردند. در آن انتخابات که با شائبه تقلب گسترده همراه بود، ميزان کرسي‌هاي نمايندگان مستقل اخوان از نزديک ۶۰ کرسي در دوره قبل به يک کرسي تقليل يافت که با اعتراض گسترده نمايندگان جنبش و نيز تحريم دور دوم انتخابات پارلماني مصر قرين شد و خود جرقه آغازين انقلاب مصر در فوريه ۲۰۱۱ را زد.
اولين جرقه اعتراض‌هاي مردمي در ۱۵ ژانويه با تظاهرات مردم مصر مقابل سفارت تونس زده شد كه در حمايت از انقلاب اين كشور برگزار شده بود. بسياري از تحليلگران اين تظاهرات را اولين جرقه انقلاب مصر قلمداد مي‌كنند. دو روز پس از اين تظاهرات، يك جوان مصري با نام «عبدالمنعم حماده جعفر خليفه» در اعتراض به بي‌توجهي مسئولان به شكواييه‌اش مقابل ساختمان مجلس ملت در قاهره اقدام به خودسوزي كرد. اولين فراخوان انجام تظاهرات را گروهي از جوانان انقلابي مصر به نام «جنبش ششم آوريل» دادند و ۲۵ ژانويه را بدان علت پيشنهاد كردند كه «روز ملي پليس» در مصر است. ده‌ها هزار نفر كه ميان آنها شخصيت‌هاي برجسته مصري مشاهده مي‌شدند، در «صفحه فيس بوك» اعلام كردند كه در تظاهرات شركت خواهند كرد. نيروهاي امنيتي و نظامي و پليس، معترضان مصري را سركوب كردند و دولت، اسلام‌گرايان را مسئول اين اعتراض‌ها اعلام كرد؛ هر چند در بطن اعتراضات همه جريان‌ها به خصوص جوانان نقش داشتند.
در پي گسترش ناآرامي‌ها، مردم مصر خواستار برگزاري تظاهراتي ميليوني در «ميدان التحرير» قاهره شدند. در اين تظاهرات «جماعت اخوان‌المسلمين» مشاركت داشت و ناظران سياسي، تظاهرات «روز خشم» را تظاهراتي سرنوشت‌ساز براي مبارك خواندند. تظاهرات سراسري ۲۸ ژانويه معروف به «جمعه خشم» به شدت توسط نظاميان مصري سركوب شد. شبكه خبري الجزيره تعداد كشته‌ها را ۲۷ نفر در سوئز، ۲۳ نفر در اسكندريه و ۲۲ نفر در قاهره اعلام كرد و بيش از هزار نفر را نيز در صف مجروحان برشمرد. در اين روز معترضان ساختمان حزب دموكراتيك ملي، حزب حاكم مصر در قاهره را به آتش كشيدند و رژيم مبارك در كشور «حكومت نظامي» اعلام كرد. انقلابيون به رغم اعلام حكومت نظامي، به خيابان‌ها آمدند. اعتراض‌ها هم‌چنان ادامه داشت و انقلابيون به تحصن خود در ميدان التحرير ادامه دادند و با دادن فراخواني از مردم مصر دعوت كردند در راهپيمايي بزرگ روز سه‌شنبه اول فوريه مشاركت كنند. در آن زمان مبارك از احمد شفيق نخست‌وزير، خواست با انقلابيون مذاكره كند. هم‌چنين مبارك كابينه جديد خود را معرفي كرد.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “اخوان المسلمين مصر و تجربه نظام سياسي”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *