توضیحات
سخن ناشر
آنچه بيش از دو دهه اخير سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) را در صدر مباحثات سياسي و نظامي قرار داده است، مجموعه تعاملات و مداخلات اتحاد در خارج از قلمرو آن به ويژه در شرق اسلامي به بهانههاي گوناگون مانند مبارزه با تروريسم و حمايت از حقوق بشردوستانه در چارچوب تأمين امنيت و ثبات منطقه اروپا ـ آتلانتيك بوده است. در شرايط كنوني يكي از اين تعاملات كه بيشتر مبتلا به جامعه روزنامهنگاري و رسانهاي و تا حدودي برخي محافل سياسي و نظامي خاص است، چشمانداز روابط ناتو با رژيم صهيونيستي است. رژيم اشغالگري كه منافع حياتي خود را در منابع بيثباتي ميبيند. با توجه به اين مهم بيدرنگ اين پرسش در ذهن هر پژوهشگر و صاحبنظري نقش ميبندد كه چگونه ممكن است سازماني كه مأموريت اصلي آن تأمين امنيت و ثبات است، خود را درگير همكاري با يكي از ريشههاي بيثباتي در يكي از مهمترين مناطق راهبردي جهان كند؛ چه رسد به اينكه برخي سياستمداران از رده خارجشده در عرصههاي غيررسمي سياسي و تبليغات صهيونيستي در پرده رايجشده در جبهههاي خاصي در ابعاد نرمافزاري رسانهاي، زبان ناز در بيان نياز عضويت احتمالي آتي اين رژيم در ناتو باز كنند؟ طرح چنين مباحثي ضرورتي به وجود آورد تا در چارچوب يك پژوهش، درجه درستي يا نادرستي مسأله مذكور بررسي شود. البته بسته به نتيجه ارزيابي از كاميابي تا ناكامي در درجه همكاري ناتو با رژيم صهيونيستي، از گفتوگو گرفته تا عضويت احتمالي آتي اين رژيم در ناتو، تأثيرگذاري آن بر عوامل عمده ذينفوذ در شرق اسلامي به ويژه اعضاي جبهه مقاومت، به عنوان متحدان منطقهاي جمهوري اسلامي ايران، متفاوت خواهد بود. بدين ترتيب و براساس ضرورت دشمنشناسي جامع و مانع در نوشته پيش روي تلاش شده است به خواننده در حل و يافتن پاسخ براي اين مسأله كمك شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.