توضیحات
سخن ناشر
شکلگیری نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با تشديد مداخلات نظامي آمریکا در منطقه همزمان شد. پس از آنكه صدام حسين در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (۲ آگوست ۱۹۹۰) كويت را به تصرف خود در آورد، آمریکا به منظور بازسازي محوريت خود در تحولات جهاني و به نمايش گذاشتن آن در شرايط فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ـ كه نشانههاي آن بروز كرده بود و يك سال بعد در آگوست ۱۹۹۱ محقق شد ـ حمله عراق به كويت را بهانه قرار داد و با تكيه بر قطعنامه ۲۶ دي ماه شوراي امنيت سازمان ملل، يك «ائتلاف عملياتي بينالمللي» تشكيل داد.
ائتلاف آمریکا تركيبي از ۲۲ كشور بود كه البته تنها نيمي از آن كشورها موضوعيت داشتند. كشورهاي عضو اصلي ائتلاف شامل آمریکا و كانادا از قاره آمریکا، انگليس، فرانسه و اسپانيا از قاره اروپا، مصر از قاره آفريقا و تركيه، عربستان و پاكستان از قاره آسيا بودند. تعداد نيرو و مجموعه امكانات نظامي كه در اين مواجهه به كار گرفته شد، بيانگر آن است كه آمریکاييها در نظر داشتند عمليات آزادسازي كويت را به عمليات اقتدار خود تبديل كنند و از اين طريق موانع را از سر راه سيطره مطلق آمریکا بر جهان بردارند؛ چنانكه در همان سال، جرج بوش اول در اظهارنظری بر روي عرشه ناو آمریکايي در اقيانوس هند، از در پيش بودن قرني آمریکايي خبر داد.
ایالات متحده براي به دست آوردن يك «موفقيت شگرف»، همه ظرفيتهای نظامي خود را بهکار گرفت. در این بین رخداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ باعث برجسته کردن مسئله تروریسم در سیاست خارجی آمریکا شد. پس از آن، آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم، به افغانستان و عراق لشکرکشی کرد و در کنار مرزهای شرقی و غربی ایران مستقر شد. به این ترتیب، اقدامات جرج بوش اول برای شکل دادن به قرنی آمریکایی، در دوره بوش دوم و حتي باراك اوباما نیز دنبال شد. اين امر نشان ميدهد كه سيطره بر جهان و تكقطبي كردن آن، يك تصميم همهجانبه در آمریکا بوده است. در اين ميان اوباما هم كه با ادبيات انتقادي نسبت به وضعيت دهه ۲۰۰۰ روي كار آمد و سياستهاي دوره بوش را به باد انتقادات تند گرفت، اين خط اصلي را رها نكرد. او در دومين مراسم تحليف خود در اول بهمن ۱۳۹۱ (۲۱ ژانويه ۲۰۱۳) از بيمرز بودن آمریکا و ظرفيت بيانتهاي آن براي خطر كردن خبر داد و گفت كه نيروهاي نظامي آمریکا در جهان، رقيب و هماوردي ندارند و آمریکا قصد دارد نهادهايش را براي افزايش ظرفيت و اداره بحرانها در فرامرزها گسترش دهد.
به این ترتیب، لشکركشي آمریکا به افغانستان و عراق و شكلدهي به ائتلافي جهاني و منطقهاي و نوع ادبياتي كه آمریکاييها به كار ميگرفتند، تهديد مهمی براي جمهوري اسلامي ايران به حساب ميآمد؛ زيرا در آن مقطع، ايران تنها مانع مهم سيطره مطلق آمریکا محسوب میشد و این لشکرکشی آمریکا به معنای گستره تهديد در جنوب و غرب ايران بود.
اگرچه اين موضوع در ايران با نگرانيهايي همراه شد، اما تحولات بعدی و مدیریتی که جمهوری اسلامی در تحولات افغانستان و عراق در پیش گرفت و به سایر حوزهها و مناطق نیز تسری داد، شرایط موجود را به کلی دگرگون کرد. آنچه باعث برجستهشدن نقش مدیریتی ایران در تحولات جاری شد، ورود نیروی قدس به روند مدیریت بحرانها بود. به نحوی که شكلگيري نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را میتوان ابتكار عمل استراتژيك جمهوری اسلامی به حساب آورد؛ زیرا نیروی قدس در طول سالهای فعالیت خود، تأثير تعيينكنندهاي در مقابله جهان اسلام با دو مقوله اشغالگري و تروريسم داشته است. آزاد شدن لبنان از اشغال رژيم صهيونيستي، آزادي غزه، شكست رژيم صهيونيستي در جنگهاي ۳۳ روزه، ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۱ روزه، وادار شدن آمریکا به انعقاد قرارداد با دولت عراق و عملي شدن خروج نظامي غرب از عراق، شكست پروژه «تروريسم تحتالحمايه» در دو كشور سوريه و عراق، بخشي از موفقيتهاي بزرگ نيروي قدس به حساب ميآيند.
موفقيتهاي نيروي قدس در حوزه فرامرزي به اين موارد محدود نميشود و به قارههای آفریقا، اروپا و آمریکای لاتین نیز امتداد مییابد. این امتداد ژئواستراتژیک نیروی قدس در سراسر جهان باعث شده که آمریکاییها در بسیاری از الگوها و راهبردهای درازمدت خود تجدیدنظر کنند. با توجه به اهمیتی که فعالیتها و اقدامات نیروی قدس در منطقه و سراسر جهان داشته و تأثیراتی که بر راهبردهای سیاست خارجی آمریکا گذاشته، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور اقدام به انتشار کتابی با عنوان «نیروی قدس؛ برسازی استراتژیک ایران» کرده است. این کتاب نشان میدهد که چگونه نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ضمن خنثیسازی راهبردهای آمریکا، موفق به عقب راندن نیروهای نظامی آمریکا و وادار کردن کاخ سفید به تجدیدنظر در سیاستهای نظامی و امنیتی خود شده است. این امر نه تنها شکستی بزرگ برای آمریکا به حساب میآید، بلکه به برسازی استراتژیک ایران در منطقه و جهان نیز منجر شده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.