ژئوپليتيك تشيع در آسياي مركزي

نویسنده: شعيب بهمن

تعداد صفحه: 214

تومان 120,000

موجود در انبار

موجود در انبار

توضیحات

مقدمه
فرارود (فرارودان)، ورارود (ورارودان)، ميان‌رودان، ماوراءالنهر، آسياي وسطي، ترکستان، آسياي ميانه و آسياي مرکزي، نام‌هايي هستند که از گذشته تاکنون بر محدوده‌اي نهاده شده است که در حال حاضر کشورهاي ترکمنستان، تاجيکستان، ازبکستان، قرقيزستان و قزاقستان در آن قرار دارند و نزديك به ۶۰ ميليون نفر را در خود جاي داده است. اهميت بررسي تاريخ اين منطقه به علت قدمت و غناي تاريخي آن و هم‌چنين پيوستگي جغرافيايي، فرهنگي، نژادي و زباني با ايران بزرگ است. از نظر جغرافيايي، ماوراءالنهر سرزميني در شمال شرقي ايران امروز، بين شرق درياي خزر و غرب چين است. به عبارت ديگر، سرزميني که ميان دو رود آمودريا و سيردريا يا جيحون و سيحون قرار گرفته است.
هم‌چنين از منطقه آسياي مرکزي فعلي، گاهي با عنوان «خراسان بزرگ» نيز ياد شده است. با اين حال مصداق تاريخي و جغرافيايي اين منطقه واقعاً مشخص نيست و در برخي منابع، خلط اسامي شده است؛ به نحوي که گاهي همه سرزمين‌هاي شمالي ايران از جمله خراسان را يک جا ماوراءالنهر خوانده و گاهي از هم تفکيک کرده و مثلاً خراسان را اقليم چهارم و ماوراءالنهر را اقليم پنجم به حساب آورده‌اند. در نتيجه وجود برخي مناطق اين خطه ميان اين دو اقليم وحتّي گاهي ميان آن دو با اقليم ششم (ولايت ترک) در ابهام است. به همين دليل، مرزبندي واقعي ماوراءالنهر را نمي‌توان مشخص کرد و بر سر تعيين مختصات جغرافيايي برخي از سرزمين‌هاي آن اختلاف وجود دارد.
از لحاظ تاريخي نيز تحولات اين سرزمين يكي از پيچيده‌ترين و سيال‌ترين تاريخ‌ها است كه حدود ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال را دربرمي‌گيرد. نخستين اشاره به سرزمين‌هاي اين منطقه را مي‌توان در «اوستا» يافت. در قرن ششم قبل از ميلاد، اين خطه يکي از قسمت‌هاي اصلي شاهنشاهي هخامنشيان به شمار مي‌آمد. در قرن چهارم پيش از ميلاد، اسكندر مقدوني بخش‌هايي از آن را تصرف کرد و در قرن اول قبل از ميلاد، اين منطقه توسط تخارها تصرف ‌شد و تخارستان نام ‌گرفت. سلوکيان، کوشانيان، هياطله و سپس اعراب بر اين خطه چيره شدند. پس از آن آل سامان بر منطقه حکم راندند و سپس جاي خود را به قبايل ترك دادند که از حدود قرن پنجم ميلادي وارد منطقه شده بودند. ايلک‌خانيان، سلاجقه، خوارزمشاهيان، مغولان و تيموريان، هر يک به ترتيب چند صباحي بر کل يا بخشي از اين منطقه حکم راندند. پس از آنها ازبک‌ها تسلط اوضاع را در دست گرفتند. ازبک‌ها که از سلاله مغول و تيمور بودند، به شيبانيان، اشترخانيان و منغيت‌ها معروف شدند. پس از ازبک‌ها، تزار‌هاي روس‌ بر منطقه مسلط شدند و هم‌زمان با انقلاب کمونيستي در روسيه، اين منطقه نيز تحت حاکميت حکومت شوراها درآمد. اين منطقه در دوره اتحاد جماهير شوروي داراي مرزبندي قطعي نبود، اما مركزيت آن در سرزميني به نام «تركستان روسيه» قرار داشت.
از لحاظ مذهبي، منطقه آسياي مركزي از دوران كهن تاکنون همواره مهد اديان و مذاهب متعدد بوده است؛ به نحوي كه در طول قرن‌هاي متمادي، اديان مختلف يکي پس از ديگري در اين منطقه ترويج شده‌اند و مردم را به سوي خود جلب نموده‌اند. اديان بودايي، زرتشتي، مانوي، مزدکي، يهودي، مسيحي و… در طول تاريخ، مذهب مردم اين منطقه را تشکيل داده‌اند. در اين بين ظهور اسلام در قرن هفتم ميلادي، چهره مذهبي آسياي مركزي را تغيير داد و از آن پس به مذهب اصلي اين منطقه تبديل شد.
از اين رو مباحث مرتبط با اسلام و مسلمانان در آسياي مركزي، از جمله مسائل مهم و اساسي در بررسي هويت و فرهنگ مردم منطقه به شمار مي‌آيد؛ زيرا دين اسلام نه تنها بخشي از فرهنگ مردم آسياي مركزي محسوب مي‌شود كه عملكرد مؤثري در تاريخ اين منطقه داشته، بلكه قسمتي از هويت مردمان آسياي مركزي نيز به شمار مي‌آيد كه قبل و پس از استقلال اين جمهوري‌ها، نقش مؤثري را در وحدت قومي و ملي مردم ايفا نموده است. در اين بين اگر چه پيروان مذهب شيعه در آسياي مركزي، از نظر جمعيتي و مذهبي در اقليت قرار دارند، اما در عين حال داراي ويژگي‌هاي جالب توجهي نيز مي‌باشند كه عموما آنها را از شيعيان در ساير نقاط جهان جدا مي‌كند.
در اين بين عمده‌ترين پژوهش‌هاي صورت گرفته در خصوص اسلام و مسلمانان در آسياي مركزي، يا به بحث رابطه دين و دولت پرداخته‌اند و يا روند تاريخي گسترش اسلام در منطقه را مورد بررسي قرار داده‌اند. هم‌چنين به‌‌رغم آنكه از ديرباز تاکنون، درباره اعتقادات، مباني و اصول فکري و ديني تشيع، مطالعات و تحقيقات فراواني صورت گرفته، با اين حال كمتر پژوهشي به طور مستقل، به بحث و بررسي وضعيت شيعيان آسياي مركزي پرداخته است. با اين تفاسير، تحقيق درباره تاريخ اجتماعي شيعيان آسياي مرکزي به سبب پراکندگي آن در منابع متعدد و نبود منابع‌ کهن مختص به اين موضوع، امر دشواري است. اين در حالي است که دانشمندان و محققان اسلامي و به ويژه شيعي، پژوهش‌هاي ارزشمندي درباره صفات و ويژگي‌هاي فکري و اعتقادي، مباني اخلاقي و امتيازات شيعه، تاريخ پر فراز و نشيب آن، شخصيت‌هاي برجسته شيعي، پيشوايان ديني شيعه، وقايع و حوادث تلخ وشيريني که در طول تاريخ براي شيعيان رخ داده، آثار و تأليفات، فرق و مذاهب گوناگون، و ديدگاه‌هاي فقهي، تفسيري، حديثي، قرآني، عرفاني و فلسفي آنان انجام داده‌اند که در کتابخانه‌ها و مراکز فرهنگي و حوزه‌هاي علمي و دانشگاهي سرتاسر جهان به يادگار بر جاي مانده است.
هم‌چنين محققان و نويسندگان اسلام‌شناس و خاورشناس اروپايي و غربي نيز تلاش‌هاي بسياري براي شناخت اسلام و شيعه انجام داده‌اند و آثاري درباره انديشه‌ها و اعتقادات شيعه نگاشته‌اند؛ اما بيشتر اين مطالعات و تأليفات، از يك سو با انگيزه‌هاي غيرعلمي و احياناً سياسي و همراه با تعصب و غرض‌ورزي نگاشته شده‌ و تشيع را فرقه‌اي فرعي و علت پيدايش آن را نزاعي صرفاً سياسي و اجتماعي دانسته‌اند و از سوي ديگر، بيشترين منابع و مآخذ تحقيق آنان را در زمينه فرهنگ شيعي و اسلامي، مصادر اهل سنت و ديدگاه‌هاي خاص آنان تشکيل مي‌دهد.
بر اين اساس در آثار موجود به زبان‌هاي اروپايي، تشيع به صورت يک فرقه فرعي معرفي شده و تمام ديد و علت وجودي آن را به يک نزاع صرفاً سياسي و اجتماعي تقليل داده شده و کمتر به علل ديني، که باعث پيدايش شيعه گرديده، توجه شده است. از اين رو در برسي متون موجود درباره شيعيان آسياي مركزي نيز مي‌توان به فقدان كتب و منابع دست اول و مورد وثوق اشاره كرد. بر اين اساس، کتاب حاضر با توجه به ابعاد و زواياي گوناگوني كه دارد، داراي اهداف مختلفي است كه مي‌توان آنها را در موارد زير بيان نمود:
۱٫ ضرورت و رسالت شيعه‌شناسي: بي‌شك شيعه‌شناسي نه تنها يك ضرورت مهم در جامعه شيعي ايران محسوب مي‌شود، بلكه يك رسالت عملي نيز مي‌باشد.
۲٫ ارائه تصويري صحيح و دقيق از شيعيان آسياي مركزي: يكي از مسائلي كه موجب ضعف‌هاي مهمي در دستگاه‌هاي فرهنگي ايران شده است، عدم وجود تصويري واضح از مسلمانان و به خصوص شيعيان در نقاط مختلف جهان مي‌باشد. از اين رو ارائه تصويري صحيح و دقيق از شيعيان آسياي مركزي مي‌تواند نتايج مثبت و درخور توجهي داشته باشد.
۳٫ كمك به تصميم‌گيري‌ها: افزاش درك و آگاهي از وضعيت شيعيان كشورهاي آسياي مركزي مي‌تواند راهگشا و راهنماي بسيار مهمي در تصميم‌گيري‌ها و اتخاذ رويه‌هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي باشد.
۴٫ نگاه به شيعيان منطقه از دريچه شيعيان: كمبود منابع مستند و مستدل در خصوص شيعيان آسياي مركزي به حدي است كه عموماً براي آگاهي از وضعيت آنها بايد به منابع غربي و كتب مستشرقين رجوع شود. مبرهن است كه اين منابع عموماً از روي انگيزه‌هاي سياسي و اقتصادي به رشته تحرير در آمده‌اند. در واقع آنها براي آشنايي به زواياي پنهان و مجهول زندگي شيعيان، مطالعات شيعه‏شناسي را مطرح كردند تا در پرتو اين آشنايي، منافع اقتصادي و سياسي خود را آسان‌تر تأمين كنند. در نتيجه اين منابع نمي‌توانند كاملاً بي‌طرف و قابل اعتماد باشند. از اين رو انجام پژوهشي مستقل در خصوص وضعت شيعيان منطقه مي‌تواند بسياري از ضعف‌هاي اطلاعاتي را جبران نمايد.
۵٫ تدوين شناسنامه شيعيان آسياي مركزي: پر نمودن خلاء تحقيقاتي كه در درون كشور و در حوزه مطالعات منطقه‌اي وجود دارد، يكي ديگر از اهداف اين پژوهش مي‌باشد. بر اين اساس مطالعات جامعه‏شناختي و مردم‏شناختي شيعي مورد هدف قرار مي‌گيرند و آنچه امروزه شيعيان اين منطقه انجام مي‏دهند، باور دارند و عمل مي‏كنند، مورد بررسي قرار خواهد گرفت. در واقع اين پژوهش مي‌تواند شناسنامه‌اي براي شيعيان منطقه آسياي مركزي باشد.
در مجموع به‌‌رغم آنکه از ديرباز تاکنون، درباره اعتقادات، مباني و اصول فکري و ديني شيعه، مطالعات و تحقيقات فراواني صورت گرفته است، با اين حال شايد جمعيت کم و پراکندگي جغرافيايي شيعيان آسياي مرکزي باعث شده که تاکنون پژوهش مستقلي در خصوص آنان صورت نگيرد. بر اين اساس کتاب حاضر، در صدد نگاهي به وضعيت ژئوپليتيكي شيعيان آسياي مركزي است. سؤال اصلي پژوهش حاضر، دستيابي به پاسخي روشن در اين باره است که «شيعيان آسياي مرکزي از چه جايگاهي در ژئوپليتيك تشيع برخوردار مي‌باشند؟» در اين راستا فرض پژوهش حاضر بر اين مبنا استوار شده که «شيعيان آسياي مرکزي به دليل جمعيت اندک، پراکندگي جغرافيايي و تحت فشار قرار گرفتن از سوي حکومت‌هاي کشورهاي منطقه و هم‌چنين جريان‌هاي افراطي و تندرو، فاقد شرايط و عناصر ژئوپليتيكي مي‌باشند.»
با توجه به مباحث مطرح شده و هم‌چنين به منظور تبيين دقيق‌تر و مستدل‌تر مسأله، پژوهش حاضر به پنج فصل تقسيم شده است. در فصل نخست به مقوله ژئوپليتيك، مذهب و تشيع پرداخته خواهد شد. در اين فصل ضمن واکاوي معنا و مفهوم ژئوپليتيك، به رابطه ژئوپليتيك و مذهب پرداخته مي‌شود و سپس بحث ژئوپليتيك و مذهب تشيع مورد بررسي قرار مي‌گيرد. در فصل دوم به اسلام و تشيع در منطقه آسياي مرکزي پرداخته خواهد شد. در اين فصل، سير تاريخي اسلام و هم‌چنين پيدايش تشيع در آسياي مرکزي مورد بحث و بررسي قرار خواهد گرفت. فصل سوم به بررسي فرقه‌ها، جمعيت و جغرافياي تشيع در آسياي مرکزي اختصاص يافته است. در اين فصل، نخست به فرقه‌ها و گروه‌هاي تشيع در آسياي مرکزي پرداخته مي‌شود و سپس جمعيت و پراکندگي جغرافيايي شيعيان اين منطقه مورد بررسي قرار مي‌گيرد. در فصل چهارم به وضعيت شيعيان در کشورهاي آسياي مرکزي پرداخته خواهد شد و شرايط شيعيان در هر يک از کشورهاي تاجيکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقيزستان مورد بحث و بررسي قرار خواهد گرفت. فصل پنجم به ژئوپليتيك تشيع و شيعيان آسياي مرکزي اختصاص يافته است. در اين فصل، نخست ويژگي‌هاي ژئوپليتيكي شيعيان آسياي مرکزي بررسي مي‌شود و سپس جايگاه شيعيان آسياي مرکزي در ژئوپليتيك تشيع مورد بحث قرار مي‌گيرد. در نهايت پژوهش حاضر با نتيجه گيري و ارائه راهکارهايي پايان مي‌يابد.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ژئوپليتيك تشيع در آسياي مركزي”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *